موری بوکچین درست گفته است در کتاب ‘گوش کن، مارکسیست‘! وقتی بحثی این چنین میکند : “غلط نکنم ما پس بالاخره کی (**) میخواهیم به ایجاد یک جنبشی دست بزنیم که به آینده نظر داشته باشه تا به گذشته ؟ کی میخواهیم شروع به یادگیری از چیزی که داره به دنیا میآد بکنیم بجای اونی که در حال مردن است ?مارکس ، به اعتبار پایدار خود، سعی به انجام این کار در دوران خود میکرد ; او سعی در بیرون کشیدن روح آینده در جنبش انقلابی در دهه سالهای 1840 و 1850 (39) کرد “.
با این حال، بوکچین اشتباه کرد وقتی مدعی شد که این سهم / پیشیاره مارکس از1852هجدهم برومر لوئی بناپارت بوده است .
مارکس صرفا به تکرار پرودون، که در آوریل 1848 ، رادیکالها را مشتاقانه به آینده نگری تشویق میکرد پرداخته است :
این با 93′ و تمامی نفاق / ناسازگاری ها است که بر ما حکومت میشود… چیزی که ما اینجا داریم “ پدیدەای از روانشناسی اجتماعی است که سزاوار اکتشاف بیشتری میباشد…پس چه هست این دغدغه عجیب و غریب که، در زمان انقلاب، ثابت قدم ترین اذهان را گیج و مات کرده، و ، زمانی که سوزش آرمانهایشان آنها را به آینده سوق میدهد ، به طور مداوم عطف به گذشته میکنند؟…آیا [جامعه] نمیتواند نگاه خود را در جهت آنی که در جریان است (40) بر گرداند؟“
این برای امروز نیز صدق میکند . کریس هارمن (41)که متعلق به شاخه انگلیسی حزب (+) اس.دبلیو. پی است، برای مثال، در مورد شورش (آنارشیستی 2001-مترجم) آرژانتینی ها علیه نئولیبرالیسم و تشکیل انجمنهای محلەای شان نوشت که آنها” نزدیکتر به بخش– جلسات تودەای منطقه شبانه– از انقلاب فرانسه بودند تا شوراهای کارگری سالهای 1905 و 1917 انقلاب روسیه“. او گله و شکایت کرد که “قیام قرن 21می الگو/ نمونەی راستین انقلاب قرن 18 می بخودش گرفته !” آیا آرژانتینیها تشخیص نداده بودند که شورش قرن 21می میبایست تقلید “مبارزات عظیم طبقه کارگر قرن 20می باشد “؟ به ویژه آنی که در رژیم عمدتا ما قبل سرمایەداری تزاری بوقوع پیوست که تازه به سختی خودش از قرن 18م بیرون آمده بود . آیا آنها درک نمیکنند که رهبران حزب پیشرو (ونگارد) بهتر از آنها می دانند که چگونه باید مبارزات خود را سازماندهی و هدایت کنند؟
اینکه مردم قرن بیست و یکم میدانستند که چگونه به بهترین نوع از سازماندهی شورشهای خود بپردازند به مخیله هارمن ، که ترجیح میدهد واقعیتهای مبارزات مدرن را با فشار به درون اشکالی که مارکسیستها خودشان کلی طول کشید تا در وهله اول به تشخیص آن برسند، خطور نکرده و گم گشته است. با این حال، تا حدی پیشرفت صورت گرفته – بجای تمرکز بر روی 1793، بیشتر در کمپ چپ به اصطلاح انقلابی امروز نگاه به 1917 بر میگردد.
(*)Anarchist Theory: Use it or Lose it / BY: Iain McKay(One of the five Collective members of A.S.R : Anarchist Syndicalist Review) # 57،Winter 2012 یکی از5 عضو کلکتیو( محفل) ‘ بازنگری آنارکو– سندیکالیستی‘ در آمریکا