اتحاد و همبستگی شوراهای محلی کار و زیندگی

بچه ها در خارج از ایران که وقایع ایران و تصاویر را در کانالهای تلگرامی، اینستاگرامی بخصوص در اروپا و غیره که یک ترجمه مختصر چند خطی زیر آن می‌گذارند شدیدن بازدید کننده فراوانی پیدا کرده اند دوستانی در ایتالیا و فرانسه، آلمان این کار با شکوه را انجام می‌دهند که این جنبش شوراهای آزاد غیر متمرکز زنان، جوانان، دانشجویان‌، معلمین، پزشکان و پرستاران، کارگران و غیره برای آزادی و عدالتخواهی هستند و وابسته به هیچ حزب و حکومتی نیستند. جامعه جهانی و جنبشهای اکوزیستی ضد سلطه، زنان و رسانه های بخصوص مستقل را به حمایت همه جانبه تر از جنبش زن، زندگی، آزادی، اداره شورایی تشویق کنیم و حالا وجود میلیونها ایرانی در خارج از کشور میتوانند نقش گرانبها و موثری برای رشد آرزوهای انسانی و رهایی داشته باشند به امید آزادی.

چرا اطلاعیه محلات حقیقتن مشکوکه. اولن دعوتش در این شرايط عصیانی جامعه کم زورترین شکل مدنیست و حرارت و هیجان مبارزه را به آرامش سوگواران دعوت می‌کند دومن این رژيم آرزو می‌کند که خشم اعتراضات بخوابد و در آرامش برپا شود تا آنها فرصت برنامه‌ريزی کنترل و سرکوب جدید تری برای آینده طراحی کنند و خود را پیروز قلمداد کنند، سوم، اعتراضات مدنی بعد از یکی دو روز اتوماتیک وار می‌خوابد، چهارم، جنبش محلات همواره به عنوان شورشیترین و تدافعی ترین بچه‌ها شناخته میشدند، پنجم در کانالها خواندم که اثر توییتری، فیس‌بوکی و رد پایی از چنین محلاتی اصلن وجود ندارد و مثل شبهی خیالی برای اخته سازی جنبش میماند، ششم ایران عنترناسیونال شاهی هرگز اطلاعیه ای سازمانی گروهی را ناشناخته بدون بررسی پخش نمیکند مگر اینکه در راستای رفرمیستی خودشان باشد چون اینها همراهی و همسویی ظاهری با براندازی مردم می‌کنند و پشت پرده با لابیستهای اسلامی همه دولتها در حال چانه زنی و معامله هستند آنها همه پروسه انتقال قدرت از بالا می‌خواهند و نه انقلاب مردمی، هفتم پای امنیتیهای نایاک رژیم در این اطلاعیه هم هست شاید تنهایی ساخته، یا با همکاری شبکه خارجی شاه و شورای گذار به دولت آینده با حفظ ارتش و بخشی از سپاه، و یا صرفن همکاری سازمان امنیتی غرب با با سران شورای سلطنت و جمهوری خواهی، اتاقهای فکر و وزارات کارشناسی سیاسی و امنیتی دولتها ۲۴ ساعت با امکانات و هزینه‌های هنگفت ‌هر لحظه در جهت دادن تحولات سیاسی در راستای منافع خودشان است و وضعیت را از صدها زمینه بررسی می‌کنند موضوع را ساده نگیرید که گوی صرفن فروپاشی نظام اسلامی ایران است تمام خاورمیانه و بخصوص اروپا و روسیه دچار تحولات آزادیخواهی واژگون کننده دولتهایشان می‌شود و ترجیح می‌دهند با رژیم تضعیف شده معامله پر منفعتی بکنند خرج هر رسانه حداقل صدها میلیون دلاری مثل اینترناشنال، صدای آمریکا، منوتو، بی‌بی سی، و غیره که دها میلیون بیننده در ایران دارند را غرب از جیبش مفت که نمی‌پردازد تمام گزارشگران زیر نظر آنها و گاهن با مشاورت همکاری کارتل سیاسی اقتصادی قدرتمند دو طرفه نایاک از جانب رژیم اسلامی هم پیشنهادات و راه حل میدهند صحبت مسیح علینژاد دهم مهر را با نماینده ایرانی در پارلمان کاندا را خوب گوش کنید که چرا کاندا و کشورهای غربی اساسن خانه امن سران و خانواده آنهاست و مسیح هم در دایره امنیت سیاسی منافع غرب قرار می‌گیرد دکترین شوک را حداقل برای شناخت بهتر مکانیزم کارکرد سیاسی حکومت‌ها بخوانید.

جنبش آزاد شورایی و اکوزیستی ضد سلطه در ایران و جهان

زنده باد ژن، ژیان، ئازادی جامعه کمونهای شورایی عاشقانه

زنده باد زن، زندگی، آزادیدنیای هم بوم زیستی گلستانه

زنده باد نان، کار، آزادیاداره شورایی

بر قرار باد فدراسیون شوراهای آزاد سراسری ایران

نه به سلطه سرمایه و نه به سلطه پدرسالاری

دوستان توجه کنند تمام کشورها، دولتها و احزاب جهان سرمایه‌داری امروز واژگان آزادیخواهی، مثل شورا، کمون آزادی، انسانیت، برابری، همیاری، همبستگی و غیره را مدام به نفع مدیریت قدرت فاسد خودشان مصادره و بهره برداری میکنند بنابراين واژه مناسبات جامعه شورایی و کانون‌های شورایی آزاد خودگردان و مستقل را که در مفهوم همبستگی خرد جمعی شورایی و یا کمونی متبلور می‌شود را به هیچ وجه با شوراهای زرد، ارتجاعی و وابسته به حکومت‌ها، اتحادیه‌های دولتی و احزاب سیاسی، هرگز ،هرگز مشابه و همردیف نگیرید مثل شورای جنگ، شورای وزیران، شورای نمایندگان پارلمان، شورای آژانس اتمی، شورای مجلس اسلامی، شورای کار اسلامی، شورای دانشجویان اسلامی، شورای حکام سازمان ملل، شورای امنیت، حکومت و دولت شوراها، کمپانیهای شورایی، کارتلهای شورایی، انواع احزاب شورای گذار به دولت سرکوب بعدی، شورای سلطنت، شورای مجلس موسسان، شورای نجات ایران، شورای ملی مقاومت مجاهدین و هزاران اسم شورایی دیگر با پسوند و پیشوندهای حکومتی که در وابستگی و کنترل یک قدرت یا حزب سیاسی قرار میگیرند و کارکرد تشکیلات بوروکراتیک همه آنها در اعمال سلطه روانی و عملی در نابودی جامعه زن، زندگی، آزادی یکی هستند هدف همگی این احزاب تشنه به قدرت سیاسی در تجزیه، جدا سازی و تخریب مناسابات همبستگی غیر متمرکز آزاد شورایی و خودگردانی مردم است تا جامعه در پیکره احزاب قدرتی پخش و پلا شوند و چون ابزاری عقیدتی ایمانی در خدمت رقابت جایگاه قدرت پدرسالاری حزبشان علیه یکدیگر بجنگند در حالیکه جامعه یا فدراسیون شوراهای و کمونها در ارتباط و همکاری مستقیم با دها هزار شورای آزاد زنان، دانشجویان دانشگاه‌ها، پرستاران، کارگران، معلمین، کشاورزان، رانندگان و غیره بدون نیاز به واسطه اربابان و سلطه‌گران حزبی حکومتی به فعالیت و تقسیم آزادانه و داوطلبانه امور زن، زندگی ، سازندگی جامعه ارگانیک میپردازند و فرایند مناسبات دنیایی باطراوت، عاشقانه و گلستانه را به دور از اربابان پارلمانتاریسم نولیبرال سرمایه‌داری میآفرینند آنچه ما اکنون در ایران شاهد آن هستیم با مبارزه گارگران شورایی هفت تپه از جنبش آبان با فریاد نان، کار، آزادی، اداره شورایی شروع و در دل جنبش زنان و دانشجویان به عنوان یک سنبل و نماد قوی جنبش خودگردان آزادیخواهی طنین‌انداز شد گرچه برخی احزاب چپ مثل حزب کمونیست کارگری ازین شعار کمونوار شورایی وحشت کردند زیرا پایه‌های ستون رهبر طلبی پارلمانی آنها را به لرزه انداخت اما در عین حال حزب اتحاد سوسیایست کارگری با وجود تناقض اردوگاه حزبی لنینی اش از نان، کار،آزادی و اداره شورایی با تمام توان دفاع کرد که جلوتر به آشفتگی این تفکر حزبی میپردازیم و حالا جنبش زن، زندگی، آزادی در نمادی ترکیبی، کیفی انسانی اکوزیستی به این سنبل مبارزه جامعه شورایی، جوهری عمیقتر و پخته‌تر بخشید و جنبش شورایی آزادیخواهی ایران را جلوه‌ای جهانی داد گرچه آگاه و ناخودآگاه ساختارهای مسلط مردسالار جهانی به بهانه نبود نام مردان در کنار زن، زندگی ازادی، سراسیمه شدند تا این سنبل مفهومی زندگی بخش، زن، زندگی ، آزادی را که از واقعیت گذر هزاران سال حاکمیت پدرسالاری در سرکوب زایش رهایی‌بخش زنان آزادیخواه در کل جهان شعله‌ور شده را کم‌مایه و بیجون نشان دهند و اتفاقن اگر نخواهید شعار مرد” “میهنآبادی را بدون بقیه شعر، برای تغییر مغزها که پوسیده‌اند (پدرسالاری)، برای اقتصاد دستوری (نولیبرالیسم سرمایه‌داری)، برای این هوای آلوده (کارتلهای سرمایه‌داری)، برای گریه‌های بی‌وقفه، برای کودک زباله گرد و آرزوهاش، برای کودکان افغانی، برای آوار خونه‌های پوشالی(استبداد جنگ و نفرت و استثمار زندگانی) …… همراهی نکنید آنگاه الگوی دولتی ناسیونالیست ناموسی عقبگرا را صرفن به تصویر کشیده‌اید و با این بی معرفتی و تظاهر به همبستگی با صدا و درد مشترک زنان و مردم ایران، شتابانه با علم کردن بیشرمانه پرچم سه رنگ جمهوری حکومتی و سلطنتی کهنه شده قدیم، با توسل به رسانه‌های وابسته ثروتمند برون‌مرزی در بولد و بت کردن چهره‌های رهبری ‌خیالی، با این چند پرچم اسکول شده، خواستند کل اعتراضات خارج از کشور را در انحصاری خودشان قلمداد کنند در حالیکه از سبک آوازخوانی و سرود سرایی آزادیخواهان و نسل جوان خارج کشور می‌فهمیم که چنین توهمی نیست ‌کهنه اندیشان نمیخواهند بفهمند که این جنبشهای نوین غیر متمرکز آزاد شوراهای اجتماعی اساسن ضد ساختارهای پوسیده حکومتی هستند و نسل‌های آزاده امروز دیگر مجبور نیستند دوباره به مکانیزمهای

ریاستی پدرسالاری کهنه و به شعبده بازی‌های انتخاباتی برگزیدگان پارلمان قدرت تن دهند حتا آزادیخواهان غربی، خودشان از فرسودگی و فروزیختگی این سادیسم تکنوکراسی دیوانسالار قدرت سخن میرانند پس تردیدی نیست که نسل مبارز امروز زن، زندگی، آزادی نه تنها طرحها و پرچمهای هزار رنگ خودش را می‌آفریند بلکه در بدن مناسبات جامعه نوین همبستگی شورایی اکوزیستی عاشقانه میتواند به هنر رقصان زندگی بخشش تداوم دهد اکنون در این لحظات حساس قیام براندازی علیه رژیم اسلامی خون‌آشام که از کردستان تا بلوچستان جز قتل‌عام، دستگیری، شکنجه و تجاوز هیچ انسانیتی را نمیشناسد و عقب‌نشینی خود را مرگ وجودی خویش میبیند طبعن در این سادیسم کینه‌توزی و درماندگی با اشتباهات و جنايات بیشترش به پرتگاه سقوط نزدیکتر میشود پس هرگز به هیچ رفرم دروغینی از جانب رژیم و ماله کش های بین‌المللی برای وقت خریدن در تجهیز دوباره کشتارش باور نکنید نافرمانی مدنی در برابر چنین فاشیسمی صرفن اخته کردن و فلج سازی جنبش براندازی ست پس مبارزه را باید در تمام سطوح اعتراضی، اعتصابی، تدافعی و حملات ضربتی پیش بریم پایان دیکتاتور و دیکتاتوری نزدیک هست برای خورشید پس از شب‌های طولانی تسلیم نخواهیم شد.

برقرار باد همبستگی شوراهای آزاد سراسری ایران

هل هدفت الأناركية الإسبانية إلى خلق “تجمعات” قبل الثورة؟

هل هدفت الأناركية الإسبانية إلى خلق تجمعاتقبل الثورة؟

أدى تشكيل المؤسسات التي يديرها العمال المسماة الجماعيةفي الثورة الإسبانية عام 1936 أحيانًا (خاصة الماركسيين) إلى المفاهيم الخاطئة حول النظرية اللاسلطوية النقابية والشيوعية الأناركية. هذه التعليقات التي أدلى بها الماركسي اللينيني نموذجية:

اعتقد اللاسلطويون الإسبان أن نظام التعاونيات المستقلة، مع أضعف الروابط الممكنة فيما بينها، كان البديل للرأسمالية وأيضًا للنظرة الماركسية للمجتمع الذي يدير الاقتصاد بأكمله ككل.”

و:

أدت النظرية اللاسلطوية إلى اعتبار اللاسلطوي العادي أن كل مصنع مملوك ببساطة للعمال الذين يعملون هناك، وليس للطبقة العاملة ككل.” [جوزيف جرين، جماعة الحكم الذاتي الأسود والحرب الأهلية الإسبانية، صوت شيوعي رقم. 10، المجلد. 2، لا. 5، 1 أكتوبر 1996]

يتم التعبير عن هذا التأكيد أحيانًا من قبل الماركسيين التحرريين من التيار الشيوعي للمجلس (الذين يجب أن يعرفوا بشكل أفضل):

في وقت الحرب الأهلية، كانت هناك فكرة شائعة بين الطبقة العاملة والفلاحين الإسبان وهي أن كل مصنع، ومنطقة من الأرض، وما إلى ذلك، يجب أن يمتلكها عمالها بشكل جماعي، وأن هذهالتجمعات يجب أن ترتبط بكل أخرى على أساس فيدرالي” – أي بدون أي سلطة مركزية عليا.

هذه الفكرة الأساسية روج لها اللاسلطويون في إسبانيا لأكثر من 50 عامًا. عندما بدأت الحرب الأهلية، استغل الفلاحون وأبناء الطبقة العاملة في تلك الأجزاء من البلاد التي لم تسقط على الفور تحت السيطرة الفاشية الفرصة لتحويل النموذج الأناركي إلى حقيقة “. [ “الأناركية والثورة الإسبانية ، التخريب رقم. 18]

كما يقدم التروتسكي فيليكس مورو تحليلاً مماثلاً عندما ذكر أن حزب العمال الماركسي سجل ميل نقابات الكونفدرالية لمعاملة الملكية الجماعية على أنها ملكهم. لم يهاجم أبدًا النظريات اللاسلطوية النقابية التي خلقت الاتجاه “. [ أب. المرجع السابق.، ص. 104]

ومع ذلك، فإن حقيقة الأمر مختلفة بعض الشيء.

أولاً، كما سيتضح قريبًا، لم تكن سياسة الكونفدرالية والنظرية اللاسلطوية في صالح امتلاك العمال لأماكن عملهم الفردية. بدلا من ذلك جادل كلاهما من أجل التنشئة الاجتماعيةلوسائل الحياة من خلال نظام اتحادات مجالس العمال. سيتم إدارة أماكن العمل الفردية من قبل عمالها ولكنها لن تكون موجودة بمعزل عن الآخرين أو بشكل مستقل عن الآخرين سيكونون أعضاء في اتحادات مختلفة (الحد الأدنى واحد صناعي وواحد يوحد جميع أماكن العمل بغض النظر عن الصناعة في منطقة جغرافية). من شأن ذلك تسهيل التنسيق والتعاون بين أماكن العمل ذاتية الإدارة. سيكون مكان العمل، في الواقع، مستقلاً ذاتيًا، لكن مثل هذا الاستقلال الذاتي لم ينفي الحاجة إلى هيئات تنسيق فدرالية ولم ينف الاتحاد ذلك الاستقلال (كما سنناقش لاحقًا في القسم 18، الاستقلالية تعني القدرة على عقد اتفاقيات مع الآخرين وهكذا. الانضمام إلى اتحاد هو تعبير عن الاستقلال وليس بالضرورة التخلي عنه، فهو يعتمد على طبيعة الاتحاد).

ثانيا، بدلا من أن تكون نتاج أكثر من 50 عاماالدعاية أنارکية أو نظريات الأناركية النقابية، و التعاونياتتأسست خلال الحرب الأهلية، كان ينظر إليها من قبل الكونفدرالية على أنها مجرد فجوة مؤقتة. لم يتم الدفاع عنهم في برنامج ما قبل الحرب الأهلية للكونفدرالية، ولكن ظهروا إلى الوجود على وجه التحديد لأن الكونفدرالية لم تكن قادرة على تنفيذ برنامجها الشيوعي التحرري، والذي كان سيتطلب إنشاء مجالس عمالية ومجالس فدرالية لإنشاء التنسيق والمساعدة. تخطيط الأنشطة المشتركة بين أماكن العمل المدارة ذاتيًا. بعبارة أخرى، كان يُنظر إلى فكرة أماكن العمل المدارة ذاتيًا كخطوة واحدة في عملية التنشئة الاجتماعية، وهي اللبنة الأساسية للهيكل الفيدرالي لمجالس العمال. كانوا لا ينظر إليها على أنها غاية في حد ذاتها بغض النظر عن مدى أهمية أنهم كانوا كقاعدة لاقتصاد اجتماعيا.

وهكذا لم يقترح الكونفدرالية أبدًا أن تكون المصانع أو المرافق الأخرى مملوكة للأشخاص الذين تصادف أنهم يعملون هناك. دعا برنامج الكونفدرالية إلى بناء الشيوعية التحررية“. كان هذا هو الهدف المتفق عليه للكونفدرالية، مع الاعتراف بضرورة خلقه بحرية من الأسفل. بالإضافة إلى ذلك، جادل الأناركيون الإسبان من أجل التجريب الحر، والعرض الحر للمبادرة والاقتراحات، فضلاً عن حرية التنظيم، مدركين أن “[في] كل منطقة تعتمد درجة الشيوعية [التحررية] أو الجماعية أو التبادلية على الظروف السائدة. لماذا تملي القواعد؟ نحن الذين نجعل الحرية رايتنا، لا يمكننا أن ننكرها في الاقتصاد “. [DA de Santillan، بعد الثورة، ص. 97] بعبارة أخرى، أدركت الكونفدرالية أن الشيوعية التحررية لن تنشأ بين عشية وضحاها وأن مناطق مختلفة ستتطور بسرعات مختلفة وفي اتجاهات مختلفة اعتمادًا على الظروف المادية التي واجهوها وما يريده سكانها.

ومع ذلك، كانت الشيوعية التحررية الهدف المعلن للكونفدرالية. كان هذا يعني أن الكونفدرالية تهدف إلى وضع يكون فيه الاقتصاد ككل اجتماعيًا وليس اقتصادًا تبادليًا يتكون من تعاونيات مستقلة يملكها ويديرها عمالها (حيث يعمل المنتجون بشكل مستقل تمامًا عن بعضهم البعض على أساس تبادل السوق ). بدلاً من ذلك، سيدير ​​العمال مكان عملهم بشكل مباشر، لكنهم لن يمتلكوه بالأحرى ستبقى الملكية على عاتق المجتمع ككل، لكن الإدارة اليومية لوسائل الإنتاج سيتم تفويضها إلى أولئك الذين يقومون بالعمل الفعلي. سيتم إنشاء مجالس مندوبي العمال، مفوضة من قبل جمعيات مكان العمل ومسؤولة أمامها، لتنسيق النشاط على جميع مستويات الاقتصاد.

سوف تكون هناك حاجة لبعض الاقتباسات لإظهار أن هذا كان، في الواقع، موقف الأناركيين الإسبان. وفقًا لإيساك بوينتي، ستحتفظ الاتحادات الوطنية كملكية مشتركة لجميع الطرق والسكك الحديدية والمباني والمعدات والآلات وورش العمل“. بلدية القرية سوف تتحد مع نظيراتها في المناطق الأخرى ومع الاتحادات الصناعية الوطنية.” [ الشيوعية التحررية، ص. 29 و ص. 26] في رؤية DA de Santillan، ستشهد الشيوعية التحررية مجالس عمالية تشرف على 18 قطاعًا صناعيًا. سيكون هناك أيضًا مجالس اقتصاديةعلى المستويات المحلية والإقليمية والوطنية (في نهاية المطاف، دولية أيضًا). [ أب. المرجع السابق.، ص 50-1 وص 80-7] هذه المجالس ستكون يشكل [د] من قبل الوفود أو من خلال المجالسو يتلقى [هم] التوجه من دون وتعمل وفقا لقراراتمن هم مناسبا المجالس ” . ” [ أب. المرجع السابق.، ص. 83 و ص. 86]

أكد المؤتمر الوطني للكونفدرالية في سرقسطة خلال مايو 1936 على هذه الرؤية. أعلن قرارها أن الثورة ستلغي الملكية الخاصة، والدولة، ومبدأ السلطة، و الطبقات“. وجادل بأن الخطة الاقتصادية للتنظيم، عبر الإنتاج الوطني، سوف تتكيف مع المبادئ الأكثر صرامة للاقتصاد الاجتماعي، والتي يديرها المنتجون بشكل مباشر من خلال أجهزة الإنتاج المختلفة الخاصة بهم، والمحددة في الجمعيات العامة للمنظمات المختلفة، والتي يسيطرون عليها دائمًا. . ” في المناطق الحضرية، من شأن ورشة العمل أو مجلس المصنععقد اتفاقيات مع مراكز العمل الأخرىعبر مجالس الإحصاء والإنتاجالتي هيجهاز العلاقات بين الاتحاد والنقابة (اتحاد المنتجين)”، بعبارة أخرى، مجالس العمال. هؤلاء سوف يتحدون فيما بينهم، ويشكلون شبكة من العلاقات المستمرة والوثيقة بين جميع المنتجين في الاتحاد الأيبيري.” في المناطق الريفية، سينشئ منتجو الكومونة” “مجلس الزراعةالذي من شأنه أن ينشئ نفس شبكة العلاقات مثل ورشة العمل ومجالس المصانع ومجالس الإنتاج والإحصاء، مكملاً الاتحاد الحر الذي تمثله الكومونة. “

يجادل القرار بأن “[ب] كل من جمعيات المنتجين الصناعيين وجمعيات المنتجين الزراعيين سوف تتحد على المستوى الوطنيو ستتحد الكوميونات على أساس المقاطعة والإقليمي ستشكل هذه الكومونات معًا اتحادًا إيبريًا للكوميونات التحررية المستقلة. ” كونه أنارکيًا، شددت الكونفدرالية على أن لا أحد من هذه الأجهزة سيكون له طابع تنفيذي أو بيروقراطيوأن أعضاؤه سينفذون مهمتهم كمنتجين، ويلتقون بعد يوم العمل لمناقشة أسئلة التفاصيل التي لا تتطلب قرار المجالس البلدية “. الجمعيات نفسهاستجتمع كلما دعت الحاجة إلى مصالح الكومونة عندما يتم التعامل مع المشاكل التي تؤثر على بلد أو مقاطعة، يجب أن تكون الاتحادات هي التي تتداول، وفي الاجتماعات والتجمعات سيتم تمثيل جميع المجتمعات والمندوبين ستجلب وجهات النظر المتفق عليها مسبقًا من قبل مجلس الكومونة. [نقلاً عن روبرت ألكسندر، The Anarchists in the Spanish Revolution، vol. 1، ص. 59، ص. 60 و ص. 62]

أوضح جوان فيرير، كاتب الحسابات الذي كان سكرتير نقابة العمال التجاريين في الكونفدرالية في برشلونة، هذه الرؤية:

كانت فكرتنا في الكونفدرالية أن كل شيء يجب أن يبدأ من العامل، وليس كما هو الحال مع الشيوعيين أن كل شيء يجب أن تديره الدولة. تحقيقا لهذه الغاية، أردنا إنشاء اتحادات صناعية المنسوجات، وصناعة المعادن، والمتاجر، وما إلى ذلك والتي سيتم تمثيلها في مجلس اقتصادي شامل لتوجيه الاقتصاد. وهكذا فإن كل شيء، بما في ذلك التخطيط الاقتصادي، سيبقى في أيدي العمال “. [نقلاً عن رونالد فريزر، Blood of Spain، ص. 180]

ومع ذلك، فإن الثورة الاجتماعية هي عملية ديناميكية ونادرًا ما تتطور الأشياء تمامًا كما كان متوقعًا أو مأمولًا في أوقات ما قبل الثورة. “التعاونياتفي إسبانيا هي مثال على ذلك. على الرغم من أن المؤتمرات النقابية الإقليمية في كاتالونيا قد أجلت الإطاحة بالحكومة في يوليو من عام 1936، بدأ العمال في تولي إدارة الصناعات بمجرد انتهاء القتال في الشوارع. لم تأت المبادرة في ذلك من الهيئات العليا اللجان الإقليمية والوطنية بل من الناشطين العاديين في النقابات المحلية. حدث هذا في بعض الحالات لأن الإدارة العليا للشركة قد هربت وكان من الضروري أن يتولى العمال المهمة إذا كان الإنتاج سيستمر. لكن في كثير من الحالات، قرر مناضلو النقابات المحلية الاستفادة من الوضع لإنهاء العمل المأجور من خلال إنشاء أماكن عمل تُدار ذاتيًا.

وكما هو متوقع من حركة حقيقية، فقد تم ارتكاب أخطاء من قبل المشاركين فيها، وعكس تطور الحركة المشكلات الحقيقية التي واجهها العمال ومستوى وعيهم العام وما يريدون. هذا أمر طبيعي، وإدانة مثل هذه التطورات لصالح الحلول المثالية يعني إساءة فهم ديناميكية الوضع الثوري. على حد تعبير مالاتيستا:

لتنظيم مجتمع شيوعي [ليبرتاري] على نطاق واسع، سيكون من الضروري تحويل كل الحياة الاقتصادية بشكل جذري، مثل أساليب الإنتاج والتبادل والاستهلاك ؛ وكل هذا لا يمكن تحقيقه إلا بشكل تدريجي، حيث سمحت الظروف الموضوعية وبقدر تفهم الجماهير ما هي المزايا التي يمكن اكتسابها وتمكنوا من العمل من أجلهم “. [ الحياة والأفكار، ص. 36]

كان هذا هو الوضع في إسبانيا الثورية. علاوة على ذلك، كان الوضع معقدًا بسبب استمرار وجود الدولة البرجوازية. كما يقول غاستون ليفال، في دراسته الشهيرة عن التجمعات، لم تكن تنشئة اجتماعية حقيقية، بل إدارة ذاتية تشمل الرأسمالية والاشتراكية، والتي نعتقد أنها لم تكن لتحدث لو كانت الثورة قادرة على ذلك. تمتد نفسها بالكامل تحت إشراف نقاباتنا “. [جاستون ليفال، مجموعات في الثورة الإسبانية، ص. 227-8] يصفه ليفال في الواقع بأنه شكل من أشكال الرأسمالية الجديدة العماليةلكن هذا الوصف غير دقيق (ومؤسف) لمجرد أنه تم إلغاء العمل المأجور وبالتالي لم يكن شكلاً من أشكال الرأسمالية بل كان شكلاً من أشكال التبادلية والتعاونيات العمالية التي تتبادل منتوج عملهم في السوق. .

ومع ذلك، كانت حجة ليفال الأساسية صحيحة نظرًا لحقيقة أن الجانب السياسي للثورة (إلغاء الدولة) قد تم تأجيلهإلى ما بعد هزيمة الفاشية، فإن الجوانب الاقتصادية للثورة ستبقى أيضًا غير مكتملة. واجهت النقابات التي استولت على أماكن العمل معضلة. كانوا يسيطرون على أماكن عملهم الفردية، لكن الخطة التحررية الأصلية للتنسيق الاقتصادي حالت دون استمرار وجود الدولة. في هذا السياق من الثورة الجزئية، التي تعرضت لهجوم الثورة المضادة، تم طرح فكرة التعاونياتأولاً لحل بعض المشاكل التي تواجه العمال وأماكن عملهم التي يديرونها بأنفسهم. لسوء الحظ، تسبب هذا الحلذاته في حدوث مشكلات. على سبيل المثال،يشير غاستون ليفال إلى أن مرسوم التجميع الصادر في أكتوبر 1936″تقنين التجميع، شوه كل شيء منذ البداية” [ Op. المرجع السابق.، ص. 227] ولم تسمح للمجموعات بالتطور إلى ما بعد الشرط التبادلي إلى الشيوعية التحررية الكاملة. لقد شرع بشكل أساسي الوضع الحالي بينما أعاق تطوره نحو الشيوعية التحررية من خلال تقويض سيطرة الاتحاد.

نوقشت معضلة أماكن العمل الفردية المدارة ذاتيًا وعدم وجود اتحادات لتنسيقها في الجلسة العامة لنقابة الكونفدرالية في سبتمبر 1936. كانت فكرة تحويل أماكن العمل التي يديرها العمال إلى تعاونيات، تعمل في اقتصاد السوق، لم يدافع الأنارکيون الإسبان أبدًا قبل الحرب الأهلية، لكن البعض ينظر إليهم الآن على أنه سد فجوة مؤقت من شأنه أن يحل السؤال الفوري حول ما يجب فعله بأماكن العمل التي استولى عليها العمال. وفي هذا الاجتماع تم اعتماد مصطلح جماعيلأول مرة لوصف هذا الحل. تم اقتراح مفهوم التجميعهذا من قبل جوان فابريجاس، القومي الكتالوني من الطبقة الوسطى الذي انضم إلى الكونفدرالية بعد يوليو من عام 1936. وكما ذكر أحد مقاتلي الكونفدرالية:

حتى تلك اللحظة، لم أسمع قط عن التجميع كحل للصناعة كانت المتاجر الكبرى تديرها النقابة. ما كان يعنيه النظام الجديد هو أن كل شركة مجمعة ستحتفظ بطابعها الفردي، ولكن مع الهدف النهائي المتمثل في توحيد جميع المؤسسات داخل نفس الصناعة [نقلاً عن رونالد فريزر، Blood of Spain، ص. 212]

ومع ذلك، فقد ذهب عدد من النقابات إلى أبعد من الجماعيةواستولت على جميع المرافق في صناعاتها، والقضاء على المنافسة بين الشركات المنفصلة. تم إغلاق العديد من محلات الحلاقة والتجميل الصغيرة في برشلونة واستبدالها بمراكز حلاقة كبيرة في الأحياء، تمر عبر جمعيات نقابة الحلاقين في الكونفدرالية. فعل اتحاد الخبازين في الكونفدرالية شيئًا مشابهًا. أغلق اتحاد صناعة الأخشاب CNT العديد من المتاجر الصغيرة لصنع الخزائن، حيث كانت الظروف في كثير من الأحيان خطرة وغير صحية. تم استبدالهما بمصنّعين كبيرين، تضمّنا منشآت جديدة لصالح القوى العاملة، مثل حوض سباحة كبير.

أدار الاتحاد الصناعة بأكملها، من قطع الأخشاب في Val d’Aran إلى صالات عرض الأثاث في برشلونة. كما اتبعت نقابات السكك الحديدية والشحن البحري والمياه والغاز والكهرباء استراتيجية التوحيد الصناعي هذه، كما فعل اتحاد النسيج في مدينة بادالونا الصناعية خارج برشلونة. كان هذا يعتبر خطوة في اتجاه التنشئة الاجتماعية في نهاية المطاف.

في الجلسة العامة للنقابة الكتالونية في سبتمبر 1936، أرادت النقابات الأكبر والأكثر قوة، مثل عمال الأخشاب، وعمال النقل، ونقابة الترفيه العامة، والتي كانت جميعها بالفعل اجتماعية [أي وحدت صناعاتها تحت إدارة النقابات]، حلهم لبقية الصناعة. أرادت النقابات الأصغر والأضعف تكوين تعاونيات … ” [Fraser، Op. المرجع السابق.، ص. 212]

خرجت التجمعات من هذا الصراع والنقاش كنوع من الوسط” – ومع ذلك، يجب التأكيد على أنها لم تمنع العديد من النقابات من تجاهل محاولة الحكومات الكتالونية لإضفاء الشرعية (وبالتالي السيطرة) على التجمعات ( – ما يسمى بمرسوم الجماعية” ) بقدر الإمكان. كما أشار ألبرت بيريز بارو، موظف مدني كاتالوني، سعى الكونفدرالية إلى تحقيق أهدافه الخاصة الأحادية الجانب التي كانت مختلفة. التجمعات النقابية أو الجماعية النقابية، أود أن أسمي تلك الأهداف ؛ وهذا يعني، المجموعات التي تديرها نقاباتهم الخاصة وبالتالي فإن سياسة الكونفدرالية لم تكن هي نفسها التي اتبعها المرسوم “. [نقلت عن طريق فريزر، مرجع سابق. المرجع السابق.، ص 212 – 3] في الواقع، صرح أباد دي سانتيلان لاحقًا أنهكان عدوًا للمرسوم لأنني اعتبرته سابقًا لأوانه عندما أصبحت مستشارًا [للاقتصاد] [للهيئة العامة للكونفدرالية]، لم يكن لدي أي نية لأخذ تنفيذ المرسوم في الاعتبار ؛ كنت أنوي السماح لأفراد عظماءنا بالاضطلاع بالمهمة التي يرونها مناسبة، وفقًا لتطلعاتهم الخاصة “. [مقتبس، مرجع سابق. المرجع السابق.، ص. 212f]

لذلك، عندما جادل اللينيني جوزيف جرين بأن التجميع الأولي لأماكن العمل كان الجماهير قد بدأت في أخذ الأشياء بأيديهم، وأظهروا أنهم يستطيعون مواصلة الإنتاج في أماكن عملهم الاستيلاء على أماكن العمل والمجتمعات الفردية هو واحد خطوة في عملية ثورية. ولكن لا يزال هناك المزيد الذي يجب القيام به يجب دمج أماكن العمل والمجتمعات في اقتصاد شامل إنه يظهر فقط جهله. كانت الكونفدرالية، على الرغم من تأكيدات جرين على عكس ذلك، تدرك جيدًا أن التجمعات الأولية كانت مجرد خطوة واحدة في الثورة وكانت تتصرف بشكل مناسب. يتطلب الأمر بعض الجهل (أو الجهل الشديد) للادعاء بأن نظرية CNT وسياستها وأفعالها كانت، في الواقع، على عكس ما كانت عليه تمامًا. وبالمثل عندما يجادل“[ح] كيف ربط اللاسلطويون مجموعات أماكن العمل المختلفة ببعضهم البعض في برشلونة؟ لقد استخدموا نظام خليط بما في ذلك بنك العمل المركزي، والمجلس الاقتصادي، والائتمان … ” وغريب أنه لم يذكر محاولات التنشئة الاجتماعية التي قامت بها العديد من النقابات الصناعية في الكونفدرالية أثناء الثورة، وهي محاولات عكست ما قبل الحرب الكونفدرالية. سياسات. لكن مثل هذه الحقائق قد تقف في طريق الخطبة اللاذعة السياسية وبالتالي يتم تجاهلها. [الأخضر، مرجع سابق. المرجع السابق. ]

يواصل غرين خطبته اللاذعة غير الدقيقة بالقول:

المشكلة هي أنهم، مثقلون بنظريتهم الخاطئة، لم يتمكنوا من فهم الطبيعة الحقيقية للخطوات الاقتصادية المتخذة في الجماعات، وبالتالي لم يتمكنوا من التعامل مع العلاقات الاقتصادية التي نشأت بين الجماعات.” [ أب. المرجع السابق. ]

ومع ذلك، فإن الشيء الوحيد الخاطئ في هذا هو التأكيدات الخاطئة المتعلقة بالنظرية اللاسلطوية. كما هو واضح تمامًا من تعليقاتنا أعلاه، كان اللاسلطويون الإسبان (مثل كل الأناركيين) مدركين تمامًا للحاجة إلى العلاقات الاقتصادية بين المجموعات (أماكن العمل المدارة ذاتيًا) قبل الثورة وعملوا على خلقها خلالها. كانت هذه اتحادات واتحادات صناعية للمجتمعات / التجمعات الريفية التي تنبأت بها النظرية اللاسلطوية والكونفدرالية، وقد تم إنشاؤها بالفعل، جزئيًا على الأقل، خلال الثورة نفسها.

وهكذا فإن نقدجرين للأناركية هو، في الواقع، بالضبط ما تجادله النظرية اللاسلطوية في الواقع وما جادله اللاسلطويون الإسبان أنفسهم وحاولوا تطبيقه في جميع الصناعات. بالطبع، هناك اختلافات جوهرية بين الرؤية اللاسلطوية للتنشئة الاجتماعية والرؤية اللينينية للتأميم، لكن هذا لا يعني أن الأناركية تتجاهل ضرورة دمج أماكن العمل والمجتمعات في نظام متماسك من اتحادات مجالس العمال (كما ثبت أعلاه. ). ومع ذلك، فإن هذا الاتحاد له مصدران إما أنه مفروض من أعلى أو متفق عليه من أسفل. يختار الأناركيون الأول لأن الأخير ينفي أي ادعاء بأن الثورة هي حركة جماهيرية شعبية من أسفل (وبالمناسبة، يدعي اللينينيون أنالدولة العماليةهي ببساطة أداة للعمال لهزيمة الاضطهاد الرأسمالي).

كانت العملية الفعلية في إسبانيا نحو الاتحادات الصناعية وبالتالي التنشئة الاجتماعية تعتمد على رغبات العمال المعنيين كما هو متوقع في ثورة اجتماعية حقيقية. على سبيل المثال، تم تجميع المتاجر الكبرى وفشلت محاولة توحيد المخازن. عارضته مجالس العمل، معتبرة أن الشركات هي ملك لها ولم تكن على استعداد للانضمام إلى اتحاد وافقت الجمعيات العامة للتجمعات. واعتبرت جوان فيرير، سكرتيرة الاتحاد التجاري للكونفدرالية، أنه من الطبيعي أن قبل بضعة أشهر، تم الإطاحة بالعلاقة التقليدية بين صاحب العمل والعامل. الآن يُطلب من العمال القيام بقفزة جديدة نحو مفهوم الملكية الجماعية. لقد كان يطلب الكثير لتوقع حدوث هذا الأخير بين عشية وضحاها “. [اقتبس من قبل فريزر،أب. المرجع السابق.، ص. 220]

ومع ذلك، قبل أن يندفع اللينينيون مثل جرين ويؤكدون أن هذا يثبت أن النظرية الأنارکية أدت إلى أن اللاسلطوي العادي يعتبر كل مصنع مملوكًا للعمال الذين عملوا هناكيجب أن نشير إلى أمرين. أولاً، كان الأنارکيون العاديونهم الذين كانوا يحاولون تنظيم التنشئة الاجتماعية (أي أعضاء الكونفدرالية والمقاتلين). ثانيًا، شهدت الثورة الروسية أيضًا استيلاء العمال على أماكن عملهم ومعاملتهم على أنها ممتلكاتهم الخاصة. سوف اللينينيين مثل الأخضر يكون مناسبا إذا أخذنا هذه الأمثلة لإثباتأن اللينينية أدت إلى عامل البلشفية العادي النظر في كل مصنع كما المملوكة ببساطة عن طريق العمال التي جاهد هناك” (والتي كانت ما المناشفة لم يجادل في عام 1917 عندما مارتوفألقى باللوم على البلاشفة في خلق المواقف المحلية والخصوصية السائدة بين الجماهير“. [صموئيل فاربر، قبل الستالينية، ص. 72]). بعبارة أخرى، مثل هذه الأحداث هي جزء طبيعي من سيرورة الثورة ويجب توقعها بغض النظر عن النظرية السائدة في تلك الثورة.

لتلخيص.

تؤكد الثورة الإسبانية النظرية الأناركية ولا تتعارض معها بأي حال من الأحوال. في حين أن العديد من جوانب المجموعات كانت متوافقة مع سياسة الكونفدرالية والنظرية اللاسلطوية قبل الحرب، كانت جوانب أخرى منها تتعارض معها. وقد رأى ذلك من قبل مناضلي الكونفدرالية و FAI الذين عملوا على تحويل هذه الأجهزة التي تم إنشاؤها تلقائيًا للإدارة الذاتية الاقتصادية إلى أجزاء من الاقتصاد الاجتماعي كما هو مطلوب للشيوعية التحررية. جاء هذا التحول من الأسفل ولم يُفرض من فوق، كما هو متوقع في ثورة اجتماعية تحررية.

كما يمكن أن نرى، فإن التفسير الماركسي القياسي للجماعات وعلاقتها بالنظرية اللاسلطوية وسياسة الكونفدرالية خاطئ ببساطة.

———————————————–

[*] الترجمة الآلیة

مصدر : الأسئلة المتكررة الأناركية

https://www.facebook.com/Sekullew.Azadiwaze.HoramiZvaneka

———-

https://www.facebook.com/kurdishspeaking.anarchist.forum

———-

https://www.facebook.com/infos.anarchist.forum

International Week of Solidarity with Anarchist Prisoners 2022 // 23 – 30 August

We support the International Week of Solidarity with Anarchist Prisoners again this year. Get involved with events, actions, letter writing, … whatever you can think of.
You can find the call here and more information about the week at https://solidarity.international.

The fact that capitalism does not focus on our needs but on profit, is demonstrated with all its brutality in times of climate crisis, the Covid-19 pandemic and the collapse of socioeconomic systems all around the world. Those who profit from capitalism enrich themselves through times of disaster. But with ongoing crises we are also experiencing a new era of uprisings from below.

Resistance to the war in Ukraine, Sudanese protests against military rule or the social revolt in Chile are some examples that not only show us the possibilities of organizing and collective struggle. They also highlight how important it is for social movements to learn from each other and support each other in these times. Not only outside the walls but also behind them.

Since the outbreak of the Covid-19 pandemic, we’ve seen fierce struggles against imprisonment, reminding us that incarcerated people are the ones most affected when everything goes down. Breakouts from Brazilian and Italian prisons, people in jail setting fire to a prison in Thailand and ongoing hunger strikes like those we see in Greece or in polish refugee detention camps are examples of the courage people in prisons are showing to smash the walls.

In all of these struggles, anarchist ideas and values are the fuel for collective resistance. Unsurprisingly the repression against anarchists is increasing and solidarity is needed more than ever. The capitalist system of domination can function because of the continued isolation between people, endless competition, and overlook our real needs and desires. We need solidarity within our friendships, at work, in the neighborhood, in our communities. Those outside and those inside their walls.

Let’s break out together! That is why we are calling again for International Week of Solidarity with Anarchist Prisoners. Do some action of solidarity! Write letters, organize speeches or film screening, make our comrades visible on the streets with a banner drop or a graffiti and let them show that they are in our hearts and that we are fighting together.

Let’s remember those who fought against this injustice and payed with their lives.
No one is free, till all are free!

If you have any questions or comments, if you would like to send us a picture, a short text, a recording of your event or action, please write to us.

مانیفێستۆی نێونەتەوەیی ئەنارشیست دژی جەنگ (١٩١٥)

مانیفێستۆی نێونەتەوەیی ئەنارشیست دژی جەنگ (١٩١٥)

ئەوروپا لەنێو ئاگردایە، دەیان ملیۆن کەس لەنێو کوشتارگە ترسناکەکانی مێژووی تۆمارکراو لەبەیەکداداندان، سەدان ملوێن لە ژنان و منداڵان لە گریاندان، بێبەزەییانە و دڵڕەقانە هەڵپەسێرراوە بە زیاتر هەڕەشەی گەورەی ڕۆژانەی ناڕەحەتی و ئاڵۆزی میلیتەریی، کە پێنج مانگە بەرەدەوامە ، دیمەنێکی دڵتەنگ و ترسناک و قێزەونە کە جیهانی مەدەنی پێشکەشی دەکات. بەڵام ئەم دیمەنە لە هەموو حاڵەتێکدا لە لایەن ئەنارکستەکان پێشبینی کراوە. لەبەر ئەوە هەرگیز گومانێک نەبوە – ڕووداوە ترسناکەکانی ئەمڕۆ ئەم بڕوایە پشتڕاست دەکەنەوەئەو جەنگە بە بەردەوامیی لە هەناوی جەستەی کۆمەڵی مەوجود خۆی حەشارداوە، ئەو بەیەکادادانە چەکدارانەیە بە دیاریکراوی بێت، یان بە گشتیی، لە وڵاتانی کۆڵۆنیکراو بێت، یان لە ئەوروپا، بەرەنجامی سروشتیی و هەروەها زەرووری و چارەنووسی ڕژێمێکە کە لەسەر بناخەی نایەکسانی هاووڵاتیانی دامەزراوە و بە بەیەکدادانی بەربڵاو و ڕەشمە نەکراوی بەرژوەندییەکان پشت ئەستوورە و لێ دەربازبوونی نییە، ئەوەش جیهانی کار دەخاتە ژێر چاودێریی تەسک و ئازاراویی کەمینەیەک لە مشەخۆران کە هەر دوو: دەسەڵاتی ڕامیاری و ئابوورییان کۆنترۆڵ کردوون . جەنگ لە هەر یەک لەو گۆشانەوە بێگەڕانەوە بوو و دەبوو ڕووی بدایە. لە خۆڕایی نەبوو، کە بە پەرۆشەوە نیوەی سەدەی ڕابوردوو بۆ ئامادەکاریی زیاتری چەک و تەقەمەنی کاراتر سەرفکراوە و بە تێپەڕبوونی هەموو ڕۆژێکیش میزانییەی مردن قەبەتر دەبێت .

بۆ باشکردنی بەردەوامی کەرەستەکانی جەنگ، بە بەردەوامی هەموو ئاوەز و ئارەزوو و ویستێک لەپێناو باشترکردنی ڕێکخستنی ئامرازە سەربازییەکان بەگەڕدەخرێت – بوونی ڕێگایەک بۆ ئاشتی دەگمەنە (ئەستەمە). کەواتە ساویلکانە و نەزانانە دەبێت، ئەگەر بۆ دیاریکردنی بڕ و ژمارەی لۆمەکان بەرانبەر بەم حکومەت و ئەو حکومەت هەوڵبدرێت، ئەوە لە کاتێک کە هۆکارەکان و ڕووداوەکان چەند جارە خۆیان دووبارە دەکەنەوە. لە نێوان جەنگی پەلاماردەر و جەنگی بەرگرییکەر جیاوازییەک نییە. لەنێو بەیەکدادانەکانی ئێستا حکومەتەکانی بەرلین و ڤییەنا بە دەرکردنی دانە دانەی دۆکۆمێنتەکان خۆیان پاساودەدەن، هەر بەو جۆرەی کە لە لایەن حکومەتەکانی پاریس و لەندەن و پیترۆگراد کراوە و وەک ڕاستییەک نیشاندەردرێت.

هەر لایەک لە ئەوان بۆ زیاتر سەلماندنی نییەتباشیی خۆی و وێناکردنی خۆی وەک بەرگریکەرێکی بێخەوش، سەبارەت بە ماف و ئازادیی و پاڵەوانیی مەدەنییەت، دۆکۆمێنتی زیاتر کە چالانج ناکرێن بەردەست دەخەن. مەدەنییەت؟ کێ لە ئێستا لەتەک ئەوەدا هەیە؟ ئایا دەوڵەتی ئەڵمانیایە کە بە عەسکەرتارییتەکەیەوە کە هیچ گومانی لەسەر نییە و ئەوەندە بەدەسەڵاتە تاکو ڕادەی سەرکوتکردنی پاشماوەکانی یاخیبوونەکە ، دەیکات؟ یان دەوڵەتیڕووسیایە کە مێتودەکانی زۆرکردن و قەناعەت پێکردنی بەکارهێنانی قەمچییە، لە سێدارەدانە و دوورخستنەوەی سیبریایە؟ یان دەوڵەتی فەرەنسایە بە هیبیری’یەکەیەوە Hiribi, کە داگیرکەری خوێناوی ماداقەشقەڕ Madagascar و توکین و مەغریب و بە تەجنیدی زۆرەملێ هێزە ڕەشپێستەکان چەکدار دەکات؟ فەرەنسایە کە بە درێژایی ماوەی ڕابوردوو بەندیخانەکانی لە هاوڕێیانێک سیخناخ کردوە، کە تاوانی ئەوان بەس نووسین یا قسەکردن بوە لەبارەی جەنگ؟ یان ئینگلەند؟ کە دەیانچەوسێنێتەوە و ئەوان بەش بەش و برسیی دەکات، هەر ئاوا دانیشتوانی کۆڵۆنیییەکانی ئیمپڕاتۆرییەکەی سەرکوتی دەکات؟

نا، هیچ کام لەو دەوڵەتە جەنگێکینکەرانە مافی بانگەشەی مەدەنییەتیان نییە، هەر وەکو چۆن هیچ کامیان هەقی بانگخوازیی بەرگریی لە خۆیان نییە. ڕاستییەکەی ڕەگی جەنگەکان و ئەم جەنگە خۆێناوییەی ئێستا کە ئەوروپای داگرتوە ، هەر وەکو ئەوانەی پێشترە، لە هەناوی سەراپای دەوڵەتی مەوجوددا هەیە، کە فۆرمێکی ڕامیارییانەیە لە بەرتەرەیی (ئیمتیاز). دەوڵەت لە هێزی عەسکەرییەوە هاتۆتە بوون ، هەر ئاواش لە پەنابردن بۆ عەسکەرتارییەوە گەشەی کردوە، هەروەها لۆجیکانەش دەوڵەت لە سەرووی هێزی سەربازییەوە و دەبێت بە سەربازگەریی متمانە بکات، ئەگەر بییەوێت دەسەڵاتی ڕەهای خۆی بپارێزێت.

دەوڵەت هەر فۆرمێک وەربگرێت، ئەو هەر داپڵۆسەرە و ڕێکخراوە بۆ سوودی کەمینەی بەرتەریدار. هەر ئێستا بەیەکاندانەکانی ئێستا ڕووناکی دەخاتە سەر ئەوە: هەموو فۆرمەکانی دەوڵەت لەو جەنگەی ئێستا ئاڵاون – لەڕووسیا بگرە کە نوێنەرایەتی دەوڵەتی ستەمکاریی ڕەها دەکات، تاکو ئەڵمانیا کە ستەمکارییەکەی لە ڕێگەی پەڕلەمانەوە سووک دەکات ، نەمسا کە دەوڵەتێکە حوکمی خەڵکی جیاواز دەکات، ئینگلەند کە بە دیمۆکراتی دەستوریی و هەروەها فەرەنسا کە بە سیستەمی کۆماریی دیمۆکراتیی بەشداری ئەو جەنگە دەکات. دەرد و ئازاری گەلان زۆر یان کەم بە قووڵی پابەندییە بە ئاشتیی و متمانەکردنی ئەوان بە دەوڵەت لە پلاندانانی دیپلۆماسیانە، متمانەکردنی ئەوان بە دیمۆکراتییەت و پارتییە ڕامیارییەکان ( تەنانەت پارتییە ئۆپۆزسیۆنەکانیش، وەکو پەڕلەمانتارە سۆشیالیستەکان) بۆ ڕوونەدان یان لەباربردنی جەنگ.

ئامانجدارانە ئەو بڕوا و متمانە بە خراپی بەکاربراوە و تاکو ئێستاش ئەو خراپ بەکاربردنە هەر بەردەوامیی هەیە، ئەوە لە کاتێکدا ئەوانەی لە حکومەتدان بە هاوکاری هەموو ڕاگەیاندن و بڵاوکراوەکان بڕوایان بە میللەتە بەڕێزەکانیان هێناوە، کە ئەو جەنگە جەنگێکە لەپێناو ئازادیی. ئێمە زۆر بە ڕاشکاوانە دژی هەر جەنگێکی نێوان گەلان و هەر ئاواش لە وڵاتە بێلایەنەکانی وەکو ئیتالیا، کە لەوێ ئەوانەی لە حکومەتدان جارێکی دیکەش زیاتر خەریکی هاندانی میللەتانن بۆ نێو دۆزەخی جەنگ، هاوڕێیانی ئێمە دژی ئەوەن، دژن و هەمیشەش بە هەموو وزەیەکەوە کە هەیانە دژ بە جەنگن. گرنگ نییە لە هەر شوێنێک هەن، ڕۆڵی ئەنارشیستەکان لەنێو ئەو تراجیدیایەی ئێستا ئەوەیە دروشمی ئەوان: بەس یەک جەنگ بۆ ڕزگاری هەیە؛ جەنگێک کە لە هەموو وڵاتێک لە لایەن ستەملێکراوان دژ بە ستەمکاران ، لە لایەن چەوساوان دژ بە چەوسێنەران بەرپادەکرێت. ئەرکی ئێمە بانگکردنی کۆیلەکانە بۆ هەڵچوون و یاخیبوون دژ بە سەروەرانی خۆیان . پێویستە پاگەندە و چالاکی ئەنارشییانە لەبارەی فێڵبازیی و ساختەکاری و بۆ بە کەم گرتن و تێشکاندنی دەوڵەتە جیاوازەکان بەگەڕ بخرێن، گیانی یاخیبوون و ئەنجامدانی چالاکی وەکو مامانی بێزاریی لەنێو ناخی میللەت و سوپا بچێندرێت، تاکو هەموو سەربازێک لە هەموو وڵاتێک کە بڕوای پێهێنراوە، ئەو ئەو جەنگە لەپێناو دادپەروەریی و ئازادیی دەکات ، ئێمە پێویستە پاڵەوانیی و ئازایەتی ئەوان شرۆڤە بکەین، کە جەنگینی ئەوان بەس بە دروستکردنی ڕک و کینە و ستەمکاریی و داگیرکاریی و مەینەت خزمەت دەکات. پێویستە بیری کرێکارانی کارگەکان بخەینەوە، ئەو چەکانەی کە هەڵیانگرتوون و بەدەستیانەوەن دژ بە خۆیان لە کاتی مانگرتن و ڕاپەڕینی ڕەوای خۆیان بەکاربردراوە و دواتریش جارێکی دیکە بۆ چۆکدادانیان لە بەرانبەر خاوەنکارە چەوسێنەرەوەکان دژی خۆیان بەکاردەبردرێنەوە. پێویستە ئەوە پێش چاوی جوتیاران بخەین، کە پاش جەنگ جارێکی تر وسەرلەنوێ خۆیان دەچەمێننەوە و بە چۆکدادێن و بەردەوام دەبن لە کارکردن لەنێو کێڵگەی سەروەرەکانیان و بەردەستخستنی خوانی باش بۆ دەوڵەتمەندان.

هەموو ئەوانەی کە دەربەدەرکراون، پێویستە ئاگادار بکرێن، تاکو ئەو کاتەی کێشەی خۆیان لەتەک سەرکوتکەرانیان یەکلایی دەکەنەوە و و زەوی و کارگە دەکەن بە هی خۆیان، نابێت چەکەکانی خۆیان فرێبدەن. ئێمە لەسەر هۆکاری بەدبەختیی و کڵۆڵیی و مەحروم بوونی دایکان و ئازیزان و کچەکانیان و قوربانیان پەردە هەڵدەماڵین، هەر ئاواش ئەوانەشی کە لە دروستکردنی تەواوی پەژارە و خەمی کوژرانی باوکان و کوڕان و هاوسەرانیان. ئێمە پێویستە هەموو جۆش و خرۆشێکی یاخییبوون، هەموو بێزارییەک لە پێناوی بەهرەی یاخیبوون بۆ ڕێکخستنی شۆڕش بەکاربەرین، کە لەوێوە ستەم و نایەکسانی کۆمەڵایاتیی کۆتا دەبێت.

لەدەستدانی بەزەیی و دڵ نییە، تەنانەت لە بەرانبەرنەهامەتی ئەم جەنگە وەک ئەم ساتە گرفتاوییە، کاتێک کە هەزاران لە پیاوان پاڵەوانانە ژیانی خۆیان بە بیرۆکەیەک دەبەخشن ، دەبێت ئێمەش سەخاوەت و کەرامەت جوانیی نموونەیی ئەنارشیستانەیان نیشانبدەین: دادپەروەری کۆمەڵایەتیی لە ڕێگەی ڕێکخستنی ئازادانەی بەرهەمهێنەران بەدەستدێت: جەنگ و لەشکرگەریی بۆ هەمیشە لە ڕیشە هەڵدەکێشرێن ، ئازادیی تەواو لە ڕێگەی تێکشکانی تەواوەتیی دەوڵەت و نوێنەرەکانی بۆ زۆرەملێیی و زۆرلێکردن، بەدەستدەهێنرێت .

بژی ئەنارشی

ئەوانەی واژۆیان کردوە:

Leonard D. Abbott, Alexander Berkman, L. Bertoni, L. Bersani,

G. Bernard, G. Barrett, A. Bernardo, E. Boudot, A. Calzitta,

Joseph J. Cohen, Henrry Combes, Nestor Ciele van Diepen,

F.W. Dunn, Ch. Frigerio, Emma Goldman, V. Garcia, Hippolyte Havel, T.H. Keell, Harry Kelly, J. Lemaire, E. Malatesta, H. Marques,
F. Domela Nieuwenhuis, Noel Panavich, E. Recchioni, G. Rijnders, I. Rochtchine, A. Savioli, A. Schapiro, William Shatoff,

V.J.C. Schermerhorn, C. Trombetti, P. Vallina, G. Vignati,

Lillian G. Woolf, S. Yanovsky.

———————————————————————————

http://libraryqxxiqakubqv3dc2bend2koqsndbwox2johfywcatxie26bsad.onion/library/various-authors-the-anarchist-international-and-war

خيانت به انقلاب از درون



 

پنج شنبه 3 ژوئيه 2003

نستور ماخنو يكي از آن شخصيت هاي نمادين تاريخ انقلابي است كه براي توصيف سير زندگي او بايد از تكنيك روايي داستان هاي مصور استفاده كرد. پس فرانسوا هوبورژه (١) را به خاطر اين برگ از تاريخ سپاس گوييم، كه او حماسه اي تحسين برانگيز در باب جنبش عصياني آنارشيستي اوكراين در فاصله ١٩١٨ تا ١٩٢١ نوشته است، جنبشي كه بسيار ناشناخته بود و تا مدت ها تصوير قلب شده اي از آن ارائه مي شد. دهقانان اوكرايني به ويژه در جنوب كشور، با خودداري از پذيرش شرايط پيمان برست ـ ليتووسك (Brest-Litovsk منعقده در مارس ١٩١٨) كه طي آن مقامات جوان بلشويك اوكراين را به امپراتوري اتريش ـ آلمان واگذار كردند، در قالب يك ارتش پارتيزاني گرد هم آمدند و يك نفر را از ميان خودشان به فرماندهي ارتش برگزيدند.

نستور ماخنو نه تنها نشان داد كه استراتژي پرداز بي همتايي است، بلكه با نيرويي كه از اعتقادات آنارشيستي خود مي گرفت توانست نظام تقسيم اراضي و قانون اساسي شوراها را به اجرا بگذارد. در اين قانون، شوراها از جايگاه مجامع آزاد فدرال برخوردار بودند. به همين دليل، پس از پيمان صلح ١١ نوامبر ،١٩١٨ او با نيروهاي ملي گراي سيمون پتليورا (Simon Petlioura) و سپس با روس هاي سفيد به فرماندهي آنتون دنيكين (Anton Denikine) كه تحت حمايت نيروهاي متفق فرانسوي ـ بريتانيايي قرار داشت به كارزار پرداخت؛ نيروهاي متفق درصدد بودند كه به هر قيمتي شده از گسترش جنبش انقلابي به سوي اروپاي شرقي جلوگيري كنند.

ارتش پارتيزاني ماخنو ضمن حفظ استدلال خود با ارتش سرخ در مقابل اين دشمن مشترك يك پيمان توافق به امضا رساند، اما بعدها به اين ارتش پارتيزاني خيانت شد و جنبش از هم فروپاشيد. از نظر تروتسكي، اين ارتش فقط “شورشي با عناوين پوششي بود كه تلاش مي كرد حكومتي بورژوازي را به نفع كولاك ها به قدرت برساند. ” [كولاك به كشاورزان ثروتمند پيش از انقلاب روسيه گفته مي شود]. اما در واقع، مدافعين حكومت تك حزبي نمي توانستند تحقق عملي شعارهاي استقلال و دموكراسي مستقيم را تحمل نمايند. ماخنو كه تحت تعقيب قرار گرفته بود مجبور شد در اوت ،١٩٢١ ميدان نبرد را ترك و به كشور روماني پناهنده شود؛ او سرانجام در سال ١٩٢٥ به پاريس رسيد، مدتي در شركت رنو مشغول به كار شد و سرانجام در حالي كه تقريبا از سوي همه به فراموشي سپرده شده بود در ژوئيه ١٩٣٤ در اثر بيماري سل در گذشت.

اگر او دو سال ديگر زنده مي بود مي توانست شاهد روزهاي انقلابي در ژوييه ١٩٣٦ باشد، روزهايي كه مردم اسپانيا در حالي كه مورد حمايت مبارزين آنارشيست، سوسياليست و ماركسيست قرار داشتند ، گروه گروه به خيابان ها آمدند و تلاش براي كودتا عليه دولت جمهوري را به شكست كشاندند، كودتايي كه با Pronunciamento (بيانيه) از سوي ژنرال فرانكو انجام گرفت، اين حركت مردم خيلي سريع منجر به سرنگوني نظم حاكم شد.

هانس اريش كامينسكي(٢) ( (Hans Erich Kaminsky به بررسي اين امر مي پردازد كه در شهرهاي كوچك و روستاهاي كاتولونيا انقلاب چه شكل و صورتي به خود گرفت: هدايت كميته هاي انقلابي غالبا به دست آنارشيست هاي سنديكاليست بود. فليكس كاراسكور (٣) (Felix Carras quer) نيز روايت دست اولي درباره تشكيل مجامع زراعي به وسيله كشاورزان آراگون برايمان نقل مي كند، كشاورزاني كه پيشگامان جامعه بي طبقه بودند. سدريك دوپن (٤)(Dupont (Cédricنيز به نوبه خود به ما يادآوري مي كند كه اين انقلاب اجتماعي فقط به صنايع و كشاورزي محدود نمي شد، بلكه عرصه هايي همچون حمل و نقل، خدمات، بيمارستان ها، آموزش، سينما و غيره را نيز در بر مي گرفت و دامنه آن تنها به كاتالونيا و آراگون محدود نبود.

اما از ماه هاي مه و ژوئن ،١٩٣٧ انقلاب اسپانيا به دست استاليني ها از قفا خنجر خورد. حزب كمونيست اسپانيا كه در ژوييه ١٩٣٦ اقليتي بسيار كوچك را تشكيل مي داد، با تكيه بر طبقه خرده بورژوازي در داخل كشور و اتحاد شوروي در خارج، رفته رفته بر قدرت و اهميت خود افزود. اين در حالي است كه علي رغم كمك هاي گسترده آلمان نازي و ايتاليا فاشيست به طرفداران فرانكو، نيروهاي فرانسوي – بريتانيايي از هر گونه مداخله خودداري كردند.

خوزه فرگو(José Fergo) در آخرين شماره از A Contretemps(٥)به مناسبت ترجمه كتاب Spain betyard به زبان اسپانيايي،(٦) هدف دوگانه استالين را به طرز قابل توجهي مورد تحليل قرار مي دهد: هدف او اين بود كه به هر وسيله ممكن از توسعه انقلاب اجتماعي جلوگيري كند و نوعي دموكراسي خلق را پي ريزي كند كه كاملا به او [استالين] وابسته باشد و نتيجه چنين مقاصدي را مي دانيم. . . گفتني است كه كتاب Spain betyard، توسط ماري هابرت ((Mary Habert رونالد رادسو (Roland Radson) و گرگوري سواستيانو Sevastianov) Gregory) نوشته شده و متكي به بررسي نظام مند آخرين بايگاني هايي است كه به جنگ داخلي اسپانيا اختصاص دارد و اكنون در مسكو در معرض دسترسي عموم است.

 

پي نوشت ها:

١. Makhno: lشukraine libertaire ١٩١٨ . ١٩٢١, Editions Libertaire et du Monde دو جلد، ٧٠ صفحه، هر جلد ١٠ يورو Libertaire Paris, ٢٠٠٢,

٢.Ceux de Barcelone, Allia,Paris , ٢٠٠٣ ١٩٠ صفحه، ١٨ يورو

٣. Les Collectivités,ďAragon:Espagne ٣٦-٣٩ . Ed.CNT-RR,paris,٢٠٠٣,٢٩٢ صفحه، ١٢ يورو

٤. Ils ont osé! Edition du Monde Libertaire Paris,٢٠٠٢. ٤٠٨ صفحه، ١٥ يورو

٥ . A Contretemp,n ١١, mars ٢٠٠٣, c/oF.٥٥ Gomez ٥٥. rue des Prairies, ٧٥٠٢٠ . Paris

٦. España Traicionada : Stalin y la guerra Civil, Planta, ٢٠٠٢, ٦٢٨ صفحه Spain Betrayed, Yale University Press, . ٢٠٠١

http://sipncntait.free.fr/article_502.html



ڕۆژی#یەکی_ئایار سیمبوڵی مانگرتنی گشتیی و بەرەنگاربوونەوەی سەروەریی چینایەتی

#١ی_ئایار بۆ کرێکاران ڕۆژی بەرەنگاری کۆیلەتییە، بۆ چەوسێنەرانی کرێکاران ڕۆژی ئاهەنگ و شادی مانەوەی سەروەریی چینایەتی!

#١ی_ئایار بۆ کرێکاران سیمبۆڵی یەکێتی چەوساوان و مانگرتنی گشتیی بوو و هەیە، بۆ پارتییە چەپەکان ڕۆژی مێگەلکردنی کرێکاران لەنێو حزبەکان و دوورخستنەوەیان لە خۆڕێکخستنی کۆمەڵایەتیی!

#١ی_ئایار ڕۆژی ڕەتکردنەوەی کار و کرێکار بوون بوو و هەیە، بۆ ڕامیاران و حزبەکان و دەوڵەتەکان ڕۆژی پیرۆزکردنی کار بووە لە ڕوسیەی بۆلشەڤیکی تاکو ئاڵمانیای نازی و ئۆروپای دێمۆکراتیی ئێستا!

#١ی_ئایار خاڵی دەرکەوتن و تەقینەوەی شۆڕشی کۆمەڵایەتیی کرێکاران بوو، بۆ دەوڵەتگەرایان ڕۆژی توندکردنەوەی زنجیرەکانی یاسای سەروەریی چینایەتی!

#١ی_ئایار بۆ کرێکارانی هوشیار ڕۆژی خۆڕێکخستنی جەماوەریی و کۆمەڵایەتییە، بۆ حزبچییەکان ڕۆژی خۆشباوەڕکردنی کرێکارانە بە «ڕابەری باش و حزبی باش و حکومەتی باش و چەوسێنەری دێمۆکرات نیشتمانپەروەر نەتەوەپەرست»!

#١ی_ئایار بۆ کرێکارانی یاخی ڕۆژی ڕەتکردنەوەی بوونە چینایەتییەکانی کۆمەڵی مرۆڤایەتییە، بۆ ڕەوتە چەپەکان ڕۆژی پیرۆزکردن و پێویستبوونی دەوڵەت!

We stand against the military attacks of the Turkish state and call for the mass resistance ***** وێڕای ڕسواکردنی ھێرشەکانی دەوڵەتی تورکیە، بەرەنگاریی کۆمەڵایەتیی بانگەواز دەکەین ***** Gegen den Militärangriff des Türkischen Staates – Aufruf zum  Massenwiderstand ***** Forum des anarchistes de langue Kurde : Nous nous opposons aux attaques militaires de l’État turc au Kurdistan [irakien] et appelons à la résistance de masse

We stand against the military attacks of the Turkish state and call for the mass resistance

Once more, as with the last thirty years, the Turkish state’s military forces with the support of the Kurdistan Regional Government (KRG) and the political parties that are within the regional government, launched a military attack against its opponents and radical social movements in the area. The military attacks have always been through land, also by fighter jets and recently by drones.

In the meantime throughout all this period the resistance of oppressed people and libertarians continued against these military attacks by the Turkish government. The resistance took different forms including people’s march for peace and against war, protests and attacks against the military basis of Turkish forces inside Kurdistan, campaigns of boycotting Turkish goods, blockade of production sites and attacks against Turkish companies wherever they are present.

The Turkish state is not only attacking the Iraqi Kurdistan and Rojava, in fact its political and military power has been extended to the Middles East, North Africa and the Nagorno-Karabakh conflict.

The Turkish state is doing all these as a second powerful member of NATO before the eyes of the so called “international community” under the justification of protecting the human rights and the values of Islam. It does that by crossing all the borders without any restrictions and have been supported by the US, UK and the EU.

Having saying that, we are not complaining against or blaming the KRG, the Iraqi government or the political parties that are in power, because we know that they are united by their class interests. In our eyes they all are a united enemy class that support the capitalist state in Turkey against working class and exploited people. In opposition to them, we call for our unity with the whole exploited people in the region and the world and ask their support and solidarity.

We Kurdish-speaking anarchists have always been and will always remain against all types of wars. Our positions and attitudes regarding this were very clear. In the meantime we were supported the will and the struggles of the grassroots movement and the libertarians in Kurdistan, Iraq and Middle East.

We have tried, in the line of historical background of the libertarian position, to not take part in any sides of the wars. We have never surrendered to the ideologies of fighting against fascists or defending the homeland as excuses for taking part in wars side by side with the national Bourgeoisie or by the side of nationalist parties. We do not make distinctions between states whether they are small or big, developed industrialized or under developed and not industrialized country, imperialist or colonized. We never supported state’s military or its militia as we are against all kinds of superiority, class domination and authoritarianism. We struggle against all ideologies, like, protecting “our” country, nationalism, religion, dictatorial or democratic country, and Neo-liberal.
Therefore, considering our extremely limited forces, our imbalanced social force against the armies, the armed action’s uselessness in this given situation, we have resisted and will resist all attempts that try to drag us into military conflicts, into sacrificing ourselves to the interest of one side and into defending the nation and the state. So, we appealed to our comrades and supporters to continue and develop a non militaristic social struggle.

For us the anarchist, the issue is not only that we must not be part of any sides of the war between states and infighting militias, but it’s most importantly about maintaining and developing the social revolutionary front of the oppressed against the capitalist system, all armies and militias, against wars and inter bourgeois conflicts whenever that will be.

In such circumstances, if we cannot fight directly against the war, but we can at least, direct our actions and prioritize our tasks to develop and reinforce the anarchist movement through our involvement within the social movements of resistance and struggles.

Our war is the Self organizing of our struggles and of our resistances, it’s the social revolution and this cannot be achieved through any other methods like armed struggle, regime changes, parliamentary system and the political parties’ power plots. The history and the experience of the past struggles shows us that the social resistance and the social revolution rely on the revolutionary conscientiousness that emerges from the daily struggle of oppressed people in the society. We see ourselves as part of the same class movement and we are taking part in it to achieve our historical dreams.
when we are not strong enough to the level of being able to resist the war as an autonomous force, we instead can form an attacking combative resistance against the state on other social struggles.

It’s clear that even an armed resistance without having a clear class conscientiousness behind it, it will eventually transform to another form of domination over people or at least it will be controlled under the influence of the state for its benefits.
The defending of a liberated place or territory although it might not be right, we believe without any hesitation that defending it by weapons is our duty.

In line of the above for the present time we believe the below steps are necessary as immediate actions:

– General strike wherever is possible that can paralyze the movement of economy and military and sabotage the war mechanism .

blockading transportation of oil and gas to Turkey as both are the reasons for many of the current wars.

– Boycotting all Turkish goods, products and its companies wherever they are. replacing those goods by supporting and relying on local goods and products and trying to set up cooperatives and communes.

– Boycotting the Turkish state media channels and its culture centers wherever they are.

– Boycotting traveling with the Turkish airlines and holidays to Turkey.

– Calling on police, solders and Peshamarga to take the mutiny actions and to put their weapons down, leaving there barricades and the war fronts.

Encouraging people to protest against the Turkish military bases and its companies in Kurdistan.

– Self-organizing and preparing for any potential situation that may happen in the future, whether it is resistance or anything else.

– Collecting the basic necessities and providing support to displaced people from their land and support them to flee from this war.

– Broadcasting and writing about the crimes that the Turkish military commit, including killing innocent people, lifestocks and destroying villages and environment.

– Calling for a mass uprising in Kurdistan against the current KRG power as they are our direct class enemy and our exploiters, to support people and take part however and whatever we can.

Kurdish-speaking Anarchist Forum

19th April 2022

http://www.anarkistan.net

http://www.issuu.com/anarkistan

http://www.twitter.com/anarkistan

http://www.facebook.com/sekoy.anarkistan

http://www.facebook.com/groups/Pertuky.Anarky

anarkistan[a]riseup.net

Continue reading “We stand against the military attacks of the Turkish state and call for the mass resistance ***** وێڕای ڕسواکردنی ھێرشەکانی دەوڵەتی تورکیە، بەرەنگاریی کۆمەڵایەتیی بانگەواز دەکەین ***** Gegen den Militärangriff des Türkischen Staates – Aufruf zum  Massenwiderstand ***** Forum des anarchistes de langue Kurde : Nous nous opposons aux attaques militaires de l’État turc au Kurdistan [irakien] et appelons à la résistance de masse”

١٤ی ئایاری ٢٠٢٢ خۆنیشاندانی هاوپشتی لەتەک هەموو هەڵهاتووان و پەنابەرانی سەر سنوورەکانی ئۆروپا

ئەو مرۆڤانەی کە لەپشت دیوارە بەرزەکانی سیستەمی سنووریی ئۆروپا لەنێو دارستانەکان گیرخواردوو و وێڵن، لەبیرمەکە، ئێمە نابێت بینەری نادەربەستی ئاوارەیی و مردنی ئەو کۆچەرانە (هەڵهاتووانە) بین.

ئێمە، گرووپێک لە ڕێکخراوی بێسنوور لە سەرانسەری ئاڵمانیاوە، ڕێکەوتی ١٤ی ئایاری ٢٠٢٢ خۆنیشاندانی ناڕەزایەتی لە شاری فرانکفۆرت (ئۆدەر) ڕێکدەخەین. ئەم خۆنیشاندانە بۆ کۆتاییهێنان بە توندوتیژی و دابڕاندن لەسەر سنووری نێوان بێلاڕووس و پۆڵۆنیا دەبێت و ئێمە خوازیاری کردنەوەی سنوورەکان و وەرگرتنی کۆچەران هەین.

ئێمە گرووپێکی کردەیی لە کۆمەڵێکی فراوانتر هەین، کە لە بەرانبەر ڕامیارییە سنوورییە بێبەزەییەکانی ئۆرووپا لەسەر سنووری بێلاڕووس و پۆڵۆنیا لەسەر زۆر ئاستی جۆراوجۆر خوازیاری کۆتاییهێنان بە ڕامیارییەکانی دابڕاندن و دیپۆرتکردنەوە دەبین و لەسەر ئازادی بەبێ بەند و مەرجی سەفەرکردن – مافی نیشتەجێبوون پێداگریی دەکەین. لەپێناو ئۆرووپایەکی بەبێ سنوور و هاوپشت.

ئەو دیمەن و هەواڵانەی کە لە سنوورە دەرەکییەکانی یەکێتی ئۆروپا لەبارەی دۆخی خەماوەی پەنابەران بە دەستی ئێمە دەگەن، زیاتر و زیاتر کردەکاریی دڕندانەی ئەوان بە ئێمە نیشاندەدات. یەکێتی ئۆرووپا نەک هەر بەو تاوانانە مۆڵەت دەدات، بەڵکو چالاکانە لەنێو تاوانش هەنگاونەرە.

مرۆڤە کۆچەرەکان لەسەر سنووری پۆڵۆنیا و بێلاڕووس لەبەر سەرما و لەنێو ئوردووگەکان و لەنێو خێمە کاتییەکان زیندانی دەکرێن، یان تەنانەت لەنێوەندی دارستانەکان بەبێ یارمەتی پشتگوێ دەخرێن. کۆچەران دەکەونە بەر توندوتیژیی دڕندانەی پاسەوانانی سنوورەکان. ئەوان لێدان دەکرێن، پۆشاک و خواردن و تەلەفۆنەکانیان لێدەسێندرێن. ئەوان لەنێو سەرماوسۆڵەی زستان بەبێ هیچ یارمەتییەک پشتگوێ دەخرێن. بەشێک لە ئەوان لەبەر ئەو دۆخە مەترسیدارە بەهۆی برسیەتی و سەرما دەمرن.

ئەوان لەنێو ئوردووگە شێوە زیندانەکان لە بار و دۆخێکی نامرۆیی ڕاگیردرێن و زیندانیی دەکرێن و لە چوونی ئەوان بۆ نێو سنوورە دەرەکییەکانی ئۆرووپا رێگریی دەکرێت. پەرەدان بە سەربازیی کردنی سنووری پۆڵۆنیا و بێلاڕووس و پشتوێنێکی مەرگیی دیکەیان لەسەر سنوورە دەرەکییەکانی یەکێتی ئۆرووپا درووستکردوە. سەرەنجامی گێڕانەوە نایاساییەکان (Push backs) پەنابەران و هێنانە ئارای دۆخەکە ترسناک و خەماوەرەکان بۆ ئەوان لە ناوچە سنوورییەکان، کە تاکو ئێستا بە مردنی زیاتر لە سێ (٣٠) کەس تەواو بوە.

نابێت لەبیربکرێت، هەر مرۆڤێک کە بۆ تێپەڕبوون بەنێو سنوورەکان گیانی خۆیان لەدەستبدات، ڕوودانێکی ڕێکەوتانە نییە، بەڵکو بڕیاردانی نەژادپەرستانەی دەوڵەتدارانە. جیاکردنەوەی قەڵای ئۆرووپا لەلایەن پۆڵۆنیا بە درووستکردنی دیوارێک لەنێوان پارکی بیاڤۆیسکا بەردەوامی هەیە. لەنێوبردنی دوایین دارستانەکانی ئۆرووپا، بەس نەهامەتییەکی مرۆیی نییە، بەڵکو نەهامەتییەکی ژینگە و ئەوەش لەنێو دەریاکان و هەوا بوونی هەیە.

لەپشت ئەو ڕامیارییە و ئامانجە، بنچیینەکانی پاراستنی بەزم و کارە نەژادپەرستانە و بەهرەکێشانە و ستەمگەرایانە لەنێو ژیانی ڕۆژانەی هەمووان ئامادەیە و ئێمە ئەو ڕامیارییە دژە مرۆییانە ڕەتدەکەینەوە و خوازیاری هاوپشتیی لەتەک هەموو پەنابەران لە سەرتاسەری جیهان هەین.

ئاوڕدانێک لە ئۆکرانیا، لە ئێستا بۆ ئێمە دەردەکەوێت: هاوپشتی لەتەک کەسانێک کە خەریکی هەڵهاتن و تێپەڕین هەن، ویست بۆ وەرگرتنی ئەو کەسانە و جێبەجێکردنی ڕامیاریی وەرگرتن بۆ ئەوان دەتوانێت ببێت بە هەنگاوی مرۆیی و هاوپشتی، کە ساڵانێک نایاسایی وێنا دەکرا.

ئەو کەتوارەی کە ئێستا دەتوانرێت لەتەک کەسانی هەڵهاتوو هاوپشتی دەرببڕدرێت، زۆر گرنگ و درووستە و بەو جۆرە نیشاندەدات، کە هیچ هاوپشتییەکی سنووردار لەتەک کەسانێک کە هەڵهاتوو و تێپەڕن، بوونی نییە. لەنێوان پەنابەرانی سپیپێستی ئۆرووپایی و پەنابەرانی کۆچەری ناسپیپێست جیاوازیی دەکرێت. دەبێت بەسەر ئەو تێڕوانینە ناڕاستگۆیانە و دووڕوانە زاڵ بین، ئێمە بۆ هاوپشتی لەتەک هەموو کەسانیک کە هەڵهاتوون و لە باری تێپەڕینن، هەین.

یەک ‌هێڵی تێپەڕین و ڕێڕەوی وەرگرتنی خێرا، هاوپشت و بەبێ ڕێگریی، ڕامیارییەک لە بارەی کۆچ و سنوورکان بۆ هەموو ئەو کەسانەی کە هەڵدێن، ماوەیەکی زۆرە دواخراوەگرنگ نییە بە چ پاسپۆرت و یان لە چ وڵاتێکەوە هاتوون! ئێمە خوازیاری کردنەوەی سنوورەکان و پاراستنی ئازادیی هاتووچۆکردن بۆ هەموو مرۆڤەکان هەین.

بەس لە بارێکدا کە ویستی ڕامیاریی بوونی هەبێت، شێوازی جیاواز بۆ بەرخورد بەو مرۆڤانەی کە لە باری هەڵهاتن هەن، لە توانا هەیە!

ئێمە بڕوامان هەیە، کە جیهانێک بەبێ پێکهاتەی نەژادپەرستانە و بەبێ سنوور و دەوڵەت لە توانا هەیە. بەڵام ئێمە بڕوامان ئاوایە، کە دەبێت ئەو گۆڕانە بەدەستی خۆمان ئەنجامبدەین. وەرن با پێکەوە بۆ هاوپشتی و جیهانی ئازاد ببزوێین!

بەو بۆنەوە، ڕۆژی ١٤ی ئایاری ٢٠٢٢ ساعەت ١٢ی نیوەڕۆ لە فرانکفۆرت (ئۆدەر) لە هەرێمی براندن‌بورگ دەچینە سەرشەقامەکان و خۆنیشاندان دەکەین، لەپێناو گۆڕان بەرەو دونیایەکی بەویژدانانە لەتەک ئێمە هاودەنگ بن!

————————————————————————————————————————

Ew mrovaney ke lepşit dîware berzekanî sîstemî snûrîy orupa lenêw daristanekan gîrixwardû û wêlln, lebîrmeke, ême nabêt bînerî naderbestî awareyî û mirdnî ew koçerane (hellhatuwane) bîn.

Ême, grûpêk le rêkixrawî bêsnûr le seranserî allmanyawe, rêkewtî 14î ayarî 2022 xonîşandanî narrezayetî le şarî frankfort (oder) rêkdexeyn. Em xonîşandane bo kotayîhênan be tundutîjî û dabrrandin leser snûrî nêwan bêlarrûs û pollonya debêt û ême xwazyarî kirdnewey snûrekan û wergirtnî koçeran heyn.

Ême grûpêkî kirdeyî le komellêkî frawantir heyn, ke le beranber ramyarîye snûrîye bêbezeyyekanî orûpa leser snûrî bêlarrûs û pollonya leser zor astî corawcor xwazyarî kotayîhênan be ramyarîyekanî dabrrandin û dîportkirdnewe debîn û leser azadî bebê bend û mercî seferkirdin – mafî nîştecêbûn pêdagrîy dekeyn. Lepênaw orûpayekî bebê snûr û hawpişt.

Ew dîmen û hewallaney ke le snûre derekîyekanî yekêtî orupa lebarey doxî xemawey penaberan be destî ême degen, zyatir û zyatir kirdekarîy drrindaney ewan be ême nîşandedat. Yekêtî orûpa nek her bew tawanane mollet dedat, bellku çalakane lenêw tawaniş hengawnere.

Mrove koçerekan leser snûrî pollonya û bêlarrûs leber serma û lenêw urdûgekan û lenêw xême katîyekan zîndanî dekrên, yan tenanet lenêwendî daristanekan bebê yarmetî piştigwê dexrên. Koçeran dekewne ber tundutîjîy drrindaney pasewananî snûrekan. Ewan lêdan dekrên, poşak û xwardin û telefonekanyan lêdesêndirên. Ewan lenêw sermawsolley zistan bebê hîç yarmetîyek piştigwê dexrên. Beşêk le ewan leber ew doxe metrisîdare behoy birsyetî û serma demrin.

Ewan lenêw urdûge şêwe zîndanekan le bar û doxêkî namroyî ragîrdirên û zîndanîy dekrên û le çûnî ewan bo nêw snûre derekîyekanî orûpa rêgrîy dekrêt. Peredan be serbazîy kirdnî snûrî pollonya û bêlarrûs û piştwênêkî mergîy dîkeyan leser snûre derekîyekanî yekêtî orûpa drûsitkirdwe. Serencamî gêrranewe nayasayyekan (Push backis) penaberan û hênane aray doxeke trisnak û xemawerekan bo ewan le nawçe snûrîyekan, ke taku êsta be mirdnî zyatir le sê (30) kes tewaw bwe.

Nabêt lebîrbikrêt, her mrovêk ke bo têperrbûn benêw snûrekan gyanî xoyan ledestibdat, rûdanêkî rêkewtane nîye, bellku birryardanî nejadperistaney dewlletdarane. Cyakirdnewey qellay orûpa lelayen pollonya be drûsitkirdnî dîwarêk lenêwan parkî byavoyiska berdewamî heye. Lenêwbirdnî dwayîn daristanekanî orûpa, bes nehametîyekî mroyî nîye, bellku nehametîyekî jînge û eweş lenêw deryakan û hewa bûnî heye.

Lepşit ew ramyarîye û amance, binçîynekanî parastinî bezm û kare nejadperistane û behrekêşane û stemgerayane lenêw jyanî rojaney hemuwan amadeye û ême ew ramyarîye dje mroyyane retdekeynewe û xwazyarî hawpiştîy letek hemû penaberan le sertaserî cîhan heyn.

Awirrdanêk le okranya, le êsta bo ême derdekewêt: hawpiştî letek kesanêk ke xerîkî hellhatin û têperrîn hen, wîst bo wergirtnî ew kesane û cêbecêkirdnî ramyarîy wergirtin bo ewan detwanêt bbêt be hengawî mroyî û hawpiştî, ke sallanêk nayasayî wêna dekra.

Ew ketwarey ke êsta detwanrêt letek kesanî hellhatû hawpiştî derbibirrdrêt, zor gring û drûste û bew core nîşandedat, ke hîç hawpiştîyekî snûrdar letek kesanêk ke hellhatû û têperrn, bûnî nîye. Lenêwan penaberanî spîpêstî orûpayî û penaberanî koçerî na-spîpêst cyawazîy dekrêt. Debêt beser ew têrrwanîne narrastgoyane û dûrrwane zall bîn, ême bo hawpiştî letek hemû kesanîk ke hellhatûn û le barî têperrînin, heyn.

Yek hêllî têperrîn û rêrrewî wergirtnî xêra, hawpişt û bebê rêgrîy, ramyarîyek le barey koç û snûrkan bo hemû ew kesaney ke helldên, maweyekî zore dwaxrawe- gring nîye be çi pasport û yan le çi wllatêkewe hatûn! Ême xwazyarî kirdnewey snûrekan û parastinî azadîy hatûçokirdin bo hemû mrovekan heyn.

Bes le barêkda ke wîstî ramyarîy bûnî hebêt, şêwazî cyawaz bo berxurd bew mrovaney ke le barî hellhatin hen, le twana heye!

Ême birrwaman heye, ke cîhanêk bebê pêkhatey nejadperistane û bebê snûr û dewllet le twana heye. Bellam ême birrwaman awaye, ke debêt ew gorrane bedestî xoman encambdeyn. Wern ba pêkewe bo hawpiştî û cîhanî azad bbizwêyn!

Bew bonewe, rojî 14î ayarî 2022 sa’et 12î nîwerro le frankfort (oder) le herêmî brandinburg deçîne serşeqamekan û xonîşandan dekeyn, lepênaw gorran berew dunyayekî bewîjdanane letek ême hawdeng bin!

Pas de guerre sauf la guerre des classes !

translate : Par CNT-AIT | Publié le 19 mars 2022  

La guerre, toutes sortes de guerres, les guerres religieuses et nationales, les guerres entre les États et celles entre les multinationales sont toutes contre le peuple opprimé, elles attaquent leurs moyens de subsistance, elles attaquent leur volonté et leur capacité, afin de les soumettre à la volonté des oppresseurs, à la volonté des autorités, des capitalistes.

Nous sommes les opprimés, où que nous soyons, continuellement dans nos activités sociales, nous faisons face aux différentes guerres de nos ennemis de classe, telles que les guerres politiques, militaires, médiatiques, idéologiques et de pauvreté. Le chômage et les baisses de salaires, la guerre contre les sans-abris, la guerre du prix élevé de la vie quotidienne, la guerre du sexisme, du chauvinisme, du racisme et du fascisme, les guerres contre les populations mondiales, les déplacements forcés et la discrimination et le rejet des réfugiés. Notre vie est une guerre permanente et totale.

La guerre et l’attaque de la Russie contre l’Ukraine n’est pas une nouvelle guerre, à notre avis, cette guerre est la continuation des guerres précédentes ; la guerre et le génocide des autochtones américains, australiens, néo-zélandais, canadiens, africains… la guerre entre l’Iran et l’Irak, l’invasion du Koweït, de l’Irak et de l’Afghanistan, et les conflits en Syrie, en Libye, en Somalie, etc. comme dans les guerres précédentes, l’objectif est de contrôler et de maintenir les contradictions entre le travail et le capital, d’étendre et de fournir des marchés pour les besoins en matières premières, pour les expérimentations et pour développer de nouvelles armes, bombes et autres équipements militaires.

Cependant, on ne sait pas quel serait le résultat de cette guerre ni jusqu’où elle ira, si elle atteindra le point d’utiliser des armes atomiques, produisant plus de génocides encore, détruisant des villes et des pays, ou non. Mais ce qui est clair pour nous, c’est le résultat de la guerre, comme dans les guerres précédentes, peu importe comment elle se termine, elle produit toujours des pertes de travailleurs et d’opprimés des deux côtés, que ce soit en termes de victimes, en termes de destructions sociales, en en termes de création de dissensions et de renforcement de l’esprit de nationalisme et de racisme, ou en termes de destruction de l’unité, de la coopération et de la solidarité de classe entre les travailleurs des deux camps, cela finira toujours par nuire aux opprimés du monde. Elle augmentera le prix des aliments et fournitures en augmentant le prix du pétrole, du diesel et du gaz. Les conséquences de la guerre produiront nationalisme et racisme entre les Ukrainiens et les Russes.

Nous savons que toutes sortes de guerres sont générées par le système capitaliste, nous nous opposons donc au système lui-même et au fondement même de l’État, nous nous opposons à toutes les agences, entreprises et banques de l’État, et nous ne soutenons aucun camp de la guerre. En même temps, nous exprimons notre sympathie et notre soutien aux victimes de la guerre, aux travailleurs, aux peuples opprimés des deux pays, à nos amis anarchistes et libertaires d’Ukraine et de Russie. Aussi, des leçons tirées de notre expérience, nous savons que nous ne pouvons mettre fin aux guerres que par l’unité, la coopération, la désertion des fronts de bataille et en tournant nos armes vers les palais des gouvernants, contre les intérêts et la souveraineté de la guerre créateurs.

Non à la guerre, au meurtre et à l’autorité

Oui au soutien et à la lutte des révolutionnaires opprimés contre la domination de classe.

Notre guerre contre les dirigeants et leurs sociétés capitalistes est une guerre sociale mondiale.

Le Forum anarchiste des kurdophones

25 février 2022

https://anarkistan.net

https://twitter.com/anarkistan https://facebook.com/kurdishspoken.anarchist.forum

Version Kurde : نا بۆ جەنگ، جگە لە جەنگی دژە-چینایەتیی

 

Screenshot from 2022-03-19 19-04-39

%d هاوشێوەی ئەم بلۆگەرانە: