آنـارشـیـسـم در انـقـلاب روسـیّـه / ١

تـوفـان آراز

١

آنـارشـیـسـمِ پـیـشـاپـیـش مـلـهـم از سـنـدیـکـالـیـسـم انـقـلابـی الـهـام افـزون تـری از انـقـلاب روسـیـه گـر فـت.

انـقـلاب روسـیـه یـک جـنـبـش بـسـیـار عـریـض تـوده ای، یـک سـیـل خـلـقـی شـکـنـنـده بـود، کـه از حـدود تـشـکـلات ایـدئـولـوژیـک تـجـاوز کـرد، و آن هـا را در خـود غـرق سـاخـت. آن مـنـحـصـراً بـه خـلـق تـعـلـق داشـت. آن انـقـلابـی حـقـیـقـی، جـوشـیـده از پـایـیـن بـود، و خـود بـه خـود ارگـان هـای یـک دمـوکـراسـی مـسـتـقـیـم را پـدیـد آورد. آن دارای کـلـیـۀ مـشـخـصـات نـمـونـۀ یـک انـقـلاب اجـتـمـا عـی بـا گـرایـش ضـدمـقـامـاتـی بـود. ولـیـکـن، مـوقـعـیـت نـسـبـةً ضـعـیـف آنـارشـیـسـت هـای روسـی مـانـع آنـان از اسـتـفـاده از وضـعـیـت هـایـی گـردیـد، کـه بـه شـکـلـی غـیـرعـادی مـنـاسـب بـرای پـیـرو زی انـدیـشـه هـای شـان بـودنـد.

در نـهـایـت انـقـلاب بـه قـول بـرخـی در نـتـیـجـۀ اسـتـادی و بـه قـول بـرخـی دیـگـر در نـتـیـجـۀ حـیـلـه گـری ای کـه دایـرۀ انـقـلابـیـون حـرفـه ای بـر گـرد ولادیـمـیـر ایـلـیـچ لـنـیـن(Vladimir Ilitj Len in )( 1924- 1870) بـه خـرج دادنـد، مـصـادره و از مـسـیـر اصـلـیـش مـنـحـرف گـردیـد. بـا وجـود ایـن، شـکـسـت انـقـلاب خـلـقـی حـقـیـقـی بـرای انـدیـشـۀ آنـارشـیـسـم بـی ثـمـر نـبـود. اولاً تـصـرف اشـتـراکـی وسـایـل تـولـیـد بـه عـمـل آمـده در جـریـان انـقـلاب بـه صـورت زمـیـنـه ای مـمـکـن سـازنـدۀ غـلـبـۀ آتـی سـوسـیـالـیـسـم غـیـرمـقـامـاتـی بـر سـوسـیـالـیـسـم مـقـامــاتـی بـا دولـت آن، کـه شـرائـط سـربـازخـانـه ای در جـامـعـۀ انـسـانـی حـاکـم مـی سـازد، حـفـظ شـد. دومـاً آزمـون اتـحـاد جـمـاهـیـر شـوروی فـرصـتـی گـردیـد بـرای شـمـاری آنـارشـیـسـت روسـی و غـیـرروسـی تـا درس مـرکـبـی از شـکـسـت مـوقـت فـراگـیـرنـد. آن هـا فـرصـت بـازبـیـنـی در مـسـائـل انـقـلاب و آنـارشـیـسـم را بـه دسـت آوردنـد. آن هـا بـه قـول پـیـوتـر آلـکـسـیـویـچ کـروپُـتـکـیـن(Pjotr Alekseevitj Kropotkin)( 1921- 1842) – آن چـه کـه مـورد تـکـرار ولـیـن( نـام مـسـتـعـارِ وسـفـلـود مـیـخـائـیـلـوویـچ ایـخـنـبـائـوم (Vsevlod Mikhailovitj Eikhenbaum(Volin)( 1945- 1882) نـیـز قـرار گـرفـت – آمـوخـتـنـد چـگـونـه نـبـایـد انـقـلاب کـرد، اگـر از قـبـل انـقـلاب کـردن را نـدانـسـت. آزمـون شـوروی تـا درجـۀ زیـادی مـؤیـد صـحـت نـقـطـه نـظـرات پـیـشـگـویـی وارانـۀ بـنـیـان گـذاران آنـارشـیـسـم، خـاصـه انـتـقـاد آنـان از سـوسـیـالـیـسـم مـقـامــاتـیبـود.

آنـارشـیـسـم در انـقـلاب روسـیّـه / ٢

تـوفـان آراز

٢

اسـاس انـقـلاب روسـیـه در 1917 انـقـلاب در 1905 بـود، کـه در جـریـان آن ارگـان هـای انـقـلابـی از نـوع نـویـن پـدیـدار گـشـتـنـد: شـوراهـا( بـه روسـی: سـویـت هـا). آن هـا در کـارخـانـه هـای سـان پـتـرز بـورگ در جـریـان یـک اعـتـصـاب عـمـومـی خـودرو ایـجـاد شـدنـد. در کـشـوری کـه جـنـبـش صـنـفـی یـا سـنـت اتـحـادیـۀ صـنـفـی سـازمـان یـافـتـه پـدیـده ای دیـرزاد بـود1، شـوراهـا بـا هـمـآهـنـگ سـازی مـبـارزات کـارخـانـه هـای اعـتـصـابـی یـک خـلاء را پـر کـردنـد. ولـیـن آنـارشـیـسـت عـضـو آن گـروه کـوچـکـی بـود، کـه در ارتـبـاط تـنـگـاتـنـگ بـا کـارگـران و بـه پـیـشـنـهـاد آنـان ابـتـکـار ایـجـاد نـخـسـتـیـن شـورا را بـه عـمـل آوردنـد. در رابـطـه بـا خـصـلـت آنـارشـیـسـتـی شـوراهـای پـدیـدار در انـقـلاب 1905 لـو داویـدوویـچ تـروتـسـکـی(Le Davidovitj Trotskij)(مـقـتـ. 1940- 1879)، کـه ریـا سـت شـورا در سـان پـتـرزبـورگ را عـهـده دار بـوده، گـواهـی مـی دهـد – و ایـن گـواهـی او مـطـابـق بـا گـواهـی ولـیـن اسـت ، کـه فـعـالـیـت شـورا بـه مـعـنـای سـازمـان دهـی آنـارشـی بـود. هـسـتـی و تـکـامـل آتـی آن بـر تـحـکـیـم آنـارشـی دلالـت داشـت.”

ایـن آزمـون شـوراهـا بـرای هـمـیـشـه در آگـاهـی کـارگـران حـک شـد، و هـنـگـامـی کـه انـقـلاب فـوریـه 1917 روی داد، انـقـلابـیـون رهـبـری کـنـنـده نـیـاز بـه ابـتـکـار عـمـلـی تـازه ای نـداشـتـنـد. کـارگـران بـه شـکـل خـود بـه خـودی کـارخـانـه هـا را دراخـتـیـار گـرفـتـنـد. بـرای بـار دوم شـوراهـا بـه خـودی خـود ظـاهـر گـشـتـنـد، و انـقـلابـیـون حـرفـه ای را غـافـلـگـیـر سـاخـتـنـد! لـنـیـن اذعـان داشـت، کـه تـوده هـای کـارگـر و دهـقـان صـدهـا بـرابـر از بـلـشـویـک هـا چـپـی تـربـودنـد. اعـتـبـار و شـهـرت شـوراهـا بـه انـدازه ای بـود، کـه انـقـلاب اکـتـبـر تـنـهـا بـه نـام آن هـا مـی تـوانـسـت عـمـلـی گـردانـده شـود.

ولـیـکـن شـوراهـا بـا وجـود نـیـرو و زنـده بـودن عـاری از یـکـپـارچـگـی، آزمـون انـقـلابـی و تـدارک یـافـتـگـی ایـدئـولـوژیـک بـودنـد. ایـن نـقـصـان هـا آن هـا را بـه قـربـانـیـان سـادۀ احـزاب سـیـاسـی بـا نـظـریـات انـقـلابـی نـامـشـخـصـی تـبـدیـل سـاخـت. حـزب بـلـشـویـک بـا وجـود یـک تـشـکـیـلات اقـلـیـت بـودن تـنـهـا تـشـکـیـلات انـقـلابـی واقـعـاً سـازمـان یـافـتـه و صـاحـب شـنـاخـت بـود. آن در سـطـح سـیـاسـی تـقـریـبـاً بـدون رقـبـاء در جـنـاح چـپ افـراطـی بـود. آن بـرخـوردار از رهـبـران درجـۀ یـک بـود. آن چـنـان کـه ولـیـن ذکـر مـی کـنـد، یـک فـعـالـیـت دیـوانـه وار، تـب آلـود و خُـردکـنـنـدهداشـت.

دسـتـگـاه حـزب – کـه جـوزف اسـتـالـیـن(Josef Stalin)( 1953- 1878) در آن زمـان هـنـوز جـزو نـاشـنـاخـتـۀ آن بـود – بـه شـوراهـا بـه دیـدۀ بـدگـمـانـی مـی نـگـریـسـت. بـلافـاصـلـه پـس از تـصـرف قـدرت ارادۀ خـود بـه خـودی و شـکـسـت نـاپـذیـر سـوسـیـالـیـزه کـردن تـولـیـد اولـیـن بـیـانـش را در کـنـتـرل کـارگـری یـافـت. بـرطـبـق دسـتـورنـامـۀ 14 نـوامـبـر 1917 شـرکـت کـارگـران در مـدیـریـت کـارخـانـه هـا و تـعـیـیـن بـهـاء تـولـیـدات کـارخـانـه قـانـونـی گـردیـد. مـخـفـی کـاری تـجـارتـی لـغـو شـد، و مـالـکـان مـجـبـور از عـلـنـی سـاخـتـن مـکـاتـبـات و حـسـاب هـای شـان گـردیـدنـد. ویـکـتـور سـرج(Victor Serge)( 1947- 1890) مـی نـویـسـد: ” قـصـد رهـبـران انـقـلاب آن بـود کـه فـراتـر از ایـن نـرونـد.” در آوریـل 1918 ” آن هـا هـنـوز بـرنـامـه داشـتـنـد (…) کـه شـرکـت هـای سـهـامـی مـخـتـلـطـی دائـر سـازنـد، کـه در آن هـا مـی بـایـد سـرمـایـۀ روسـی و خـارجـی بـه اتـفـاق دو لـت شـوروی شـریـک بـاشـنـد.” ابـتـکـار تـصـمـیـم سـلـب مـالـکـیـت از طـرف تـوده هـا بـه عـمـل آمـد و نـه از طـرف دولـت.”

20 اکـتـبـر 1917 در نـخـسـتـیـن کـنـگـرۀ شـوراهـای کـارخـانـه پـیـشـنـهـادی بـا الـهـام آنـار شـیـسـتـی بـه پـیـش کـشـیـده شـد بـا ایـن مـطـالـبـه کـه کـنـتـرل تـولـیـد و کـمـیـسـیـون هـای کـنـتـرل نـبـایـد تـنـهـا ارگـان هـای تـحـقـیـق بـاشـنـد، بـلـکـه (…) سـلـول هـای آیـنـده، کـه از اکـنـون بـه بـعـد بـایـد تـحـویـل شـدن تـولـیـد بـه کـارگـران را تـدارک بـیـنـنـد.” آنـا پـانـکـراتُـفـا( Anna Pankratova) (1957- 1897) ذکـر کـرده اسـت: ” بـلافـاصـلـه پـس از انـقـلاب اکـتـبـر ایـن گـرایـشـات آنـارشـیـسـتـی خـود را بـسـیـار بـدون زحـمـت مـعـتـبـر سـاخـتـنـد، و پـیـش رفـت چـنـان زیـادی داشـتـنـد، کـه سـرمـایـه داران بـه شـدت بـه مـخـالـفـت بـا عـمـلـی گـردیـدن دسـتـورنـامـه دربـارۀ کـنـتـرل کـارگـری پـرداخـتـنـد، و رد کـردن پـیـشـنـهـاد شـرکـت کـارگـران در تـنـظـیـم تـولـیـد را ادامـه دادنـد.”

در واقـع کـنـتـرل کـارگـری بـه زودی خـود را یـک تـدبـیـر نـاکـافـی نـشـان داد. کـارفـرمـایـان خـراب کـاری بـه عـمـل مـی آوردنـد، و انـبـارهـای شـان را پـنـهـان مـی سـاخـتـنـد. بـعـضـی اوقـات اصـلاً کـمـیـتـه هـای کـارخـانـه2 را بـه صـورت ابـزاری در خـدمـت مـدیـریـت بـه کـار مـی گـرفـتـنـد، و حـتـی مـی پـنـداشـتـنـد مـلـی سـازی مـی تـوانـسـت سـودآور بـاشـد. پـاسـخ کـارگـران بـه ایـن گـونـه حـر کـات کـارفـرمـایـان اشـغـال کـارخـانـه هـا و ادارۀ شـان بـه حـسـاب خـویـش بـود. کـارگـران در تـصـمـیـمـات شـان اعـلام مـی کـردنـد، کـه مـا صـاحـبـان کـارخـانـه هـا را از کـار بـرنـمـی داریـم، ولـی در صـورتـی کـه آن هـا نـخـواهـنـد کـارکـرد کـارخـانـه هـا را تـضـمـیـن کـنـنـد، تـولـیـد را بـه دسـت خـود مـی گـیـریـم.” پـانـکـراتُـفـا مـی افـزایـد، کـه در ایـن نـخـسـتـیـن مـرحـلـۀ هـرج و مـرجو ابـتـدایـیسـوسـیـالـیـزه کـردن اغـلـب پـیـش مـی آمـد، کـه شـوراهـای کـارخـانـه پـس از بـرداشـتـه شـدن مـالـکـان از کـار یـا فـرار آن هـا مـدیـریـت کـارخـانـه هـا را بـرعـهـده مـی گـرفـتـنـد.”

کـنـتـرل کـارگـری سـریـعـاً جـایـش را بـه سـوسـیـالـیـزه کـردن سـپـرد. اسـاس بـازسـازی انـقـلابـی مـی بـایـد خـوداداری کـارگـران بـاشـد. تـنـهـا ایـن امـر تـوانـایـی زادن چـنـان اشـتـیـاق انـقـلابـی در تـوده هـا را داشـت، کـه غـیـرمـمـکـن را مـمـکـن سـازنـد. هـنـگـامـی کـه واپـسـیـن کـارگـر، هـر بـی کـار، هـر زن آشـپـز مـشـاهـده نـمـایـد، کـه کـارخـانـه هـا، زمـیـن و اداره بـرعـهـدۀ اتـحـادیـه هـای کـارگـران، کـارمـنـدان، مـسـتـخـدمـان، دهـقـانـان و کـمـیـتـه هـای خـواربـاررسـانـی دمـوکـراتـیـک و غـیـره، کـه بــه

وسـیـلـۀ خـلـق ایـجـاد گـشـتـه انـد، قـرار گـرفـتـه انـد، هـنـگـامـی کـه بـیـنـوایـان ایـن را بـه بـیـنـنـد و حـس کـنـنـد، هـیـچ قـدرتـی قـادر بـه شـکـسـت دادن انـقـلاب اجـتـمـاعـی نـخـواهـد بـود. آیـنـده آمـادۀ پـذ یـره شـدن یـک جـمـهـوری از نـوع کـمـون پـاریـس( 1871)، جـمـهـوری شـوراهـا بـود.

ولـیـن تـوضـیـح مـی دهـد: ” حـزب بـلـشـویـک بـرای آن کـه تـوده هـا را بـه هـنـایـانـد، اعـتـمـاد و تـمـایـل شـان را جـلـب کـنـد، (…) شـعـاری بـه پـیـش کـشـیـد، کـه تـا بـه آن زمـان بـرای آنـارشـیـسـت هـا نـمـونـه بـود.” ایـن شـعـار کـل قـدرت بـه شـوراهـا! بـود، و تـوده هـا آن را حـسـاً بـه مـعـنـای آنـار شـیـسـتـیـش درک مـی کـردنـد. پـتـر آرشـیـنـوف(Peter Arsjinov)( 1937- 1887) گـواهـی مـی دهـد، کـه کـارگـران انـدیـشـۀ قـدرت شـوروی را بـه صـورت انـدیـشـۀ خـودمـخـتـاری آزادانـه، هـم اجـتـمـاعـی و هـم اقـتـصـادی تـعـبـیـر مـی کـنـنـد.” در سـومـیـن کـنـگـرۀ شـوروی(در آغـاز 1918) لـنـیـن اعـلام کـرد: ” انـدیـشـه هـای آنـارشـیـسـتـی اکـنـون اشـکـال زنـده ای بـه خـود مـی گـیـرنـد.” و کـوتـه زمـانـی بـعـد در هـفـتـمـیـن کـنـگـرۀ حـزب(8- 6 مـارس) او تـزهـایـی از خـود را بـه تـصـویـب رسـانـیـد، کـه از جـمـلـه مـربـوط بـودنـد بـه سـوسـیـالـیـزه کـردن تـولـیـد، مـدیـریـت تـولـیـد بـه وسـیـلـۀ سـازمـان هـای کـارگـری(اتـحـادیـه هـای صـنـفـی، کـمـیـتـه هـای کـارخـانـه و غـیـره)، حـذف کـارمـنـدان ثـابـت دولـت، پـلـیـس و ارتـش، پـرداخـت حـقـوق و مـزد یـکـسـان، شـرکـت جـمـیـع اعـضـاء شـوروی در رهـبـری و ادارۀ دولـت، هـم چـنـیـن تـدریـجـاً از بـیـن بـردن کـامـل دولـت و نـمـاد پـول. در کـنـگـرۀ اتـحـادیـه هـای صـنـفـی(بـهـار 1918) لـنـیـن کـارخـانـه هـا را کـمـون هـای خـوداداره کـنـنـدۀ مـولـدیـن و مـصـرف کـنـنـدگـانتـعــریـف کـرد. آنـارکـوسـنـدیـکـالـیـسـت گـرگـوری مـاکـسـیـمـوف(Gregori Ma

Ximov)(1950- 1893) حـتـی بـرایـنـسـت، کـه بـلـشـویـک هـا نـه تـنـهـا نـظـریـۀ مـرگ تـدریـجـی دولـت[3]، بـلـکـه هـم چـنـیـن ایـدئـولـوژی مـارکـسـیـسـم را بـه طـور کـلـی تـرک کـرده بـودنـد. آن هـا بـه نـوعـی آنـارشـیـسـت هـا تـبـدیـل شـده بـودنـد.”

آنـارشـیـسـم در انـقـلاب روسـیّـه / ٣

تـوفـان آراز

٣

غـریـزه و اشـتـیـاق انـقـلابـی تـوده هـا، کـه بـلـشـویـک هـا بـا سـودجـویـی از آن امـکـان کـسـب رهـبـری بـر انـقـلاب را یـافـتـنـد، مـسـلـمـاً نـه بـا ایـدئـولـوژی سـنـتـی و نـه بـا مـقـاصـد واقـعـی آن هـا سـازگـاری نـداشـت. آن هـا عـادةً مـقـامـاتـی، پـی روان مـتـعـصـب انـدیـشـه هـای دولـت، دیـکـتـاتـوری، مـرکـزگـرایـی، نـقـش رهـبـری کـنـنـدۀ حـزب، ادارۀ اقـتـصـاد از بـالا بـودنـد؛ و ایـن هـا بـه طـور کـامـل و اکـمـل در تـضـاد بـا درک آنـارشـیـسـتـی واقـعـی از دمـوکـراسـی شـورایـی قـرار داشـتـنـد.

کـتـاب دولـت و انـقـلاب، کـه در مـاه هـای اوت و سـپـتـامـبـر 1917، کـوتـه زمـانـی پـیـش از قـیـام اکـتـبـر، بـه نـگـارش درآمـده، آیـیـنـه ای اسـت نـمـایـان کـنـنـدۀ ابـهـامـات و نـاسـازی هـا در نـظـریـات لـنـیـن. بـعـضـی صـفـحـات کـتـاب بـه آسـانـی مـی تـوانـسـتـه انـد بـه دسـت یـک آنـارشـیـسـت بـه رشـتـۀ تـحـریـر درآمـده بـاشـنـد! پـذیـرش او ایـن را کـه انـقـلاب بـایـد از پـایـیـن بـه اجـراء گـذاشـتـه شـود، در تـبـایـن بـا دفـاع او از هـدایـت انـقـلاب از بـالا قـرار دارد. انـدیـشـه هـای دولـت، مـرکـزگـرایـی و سـلـسـلـه مـراتـب آشـکـارا بـه پـیـش کـشـیـده مـی شـونـد: دولـت پـس از تـصـرف قـدرت از سـوی پـرولـتـاریـا بـاقـی مـانــده، پـیـش از بــه اتـمـام رسـیـدن یـک دورۀ انـقـلابـی نـخـواهـد مُـرد. ایـن بـرزخ یـک پـروسـۀ بـطـیء، درازمـدتخـواهـد بـود. آن چـه انـقـلاب، در پـنـاه بـدیـهـی شـوراهـا، بـه دنـیـا خـواهـد آورد، دولـت پـرولـتـاریـایـییـا دیـکـتـاتـوری پـرولـتـاریـا ، دولـت بـورژوایـی بـدون بـورژوازیخـواهـد بـود.

لـنـیـن از سـرمـایـه داری دولـتـی آلـمـان، اقـتـصـاد جـنـگـی“(die kriegswirtschaft)، درس مـی گـیـرد. سـازمـان دهـی صـنـعـت بـزرگ مـدرن بـا انـضـبـاط آهـنـیـنآن بـه وسـیـلـۀ سـرمـایـه داری یـکـی از سـرمـشـق هـای اوسـت، و بـعـد انـدیـشـۀ سـرمـایـه داری انـحـصـاری دولـتـیدر ذهـن او شـکـل مـی گـیـرد.4 او در مـورد یـک انـحـصـار دولـتـی چـون پـی.تـی.تـی.(P.T.T.)(مـؤ سـسـۀ پـسـت و تـلـگـراف فـرانـسـه) مـالامـال از اعـجـاب و تـحـسـیـن اسـت: ” چـه مـکـانـیـسـم تـکـامـل یـافـتـۀ تـحـسـیـن انـگـیـزی! فـکـر کـنـیـد کـل زنـدگـی اقـتـصـادی بـه صـورت مـؤسـسـۀ پـسـت سـازمـان دهـی شـود (…). بـه بـیـنـیـد، ایـنـسـت آن دولـت، آن اسـاس اقـتـصـادی مـورد نـیـاز مـا.” او ابـتـداء بـرای مـحـول شـدن ادارۀ تـولـیـد و بـازرگـانـی بـه اتـحـادیـه هـای کـارگـری، خـوداداری مـصـر اسـت، امـا بـعـد تـأکـیـد می کـنـد، که ادارۀ خـود بـدون مـقـامـاتو اطـاعـت” ” رؤیـاهـای آنـارشـیـسـتـیهـسـتـنـد. و بـالاخـره نـسـخـۀ جـادویـی خـود را مـی نـویـسـد: ” کـلـیـه شـهـرونـدان بـایـد بـه کـارمـنـدان و کـارگـران در یـک شـرکـت دولـتـی واحـد شـامـل جـمـیـع مـردمتـبـدیـل گـردنـد، کـل جـامـعـه بـایـد بـه یـک ادارۀ واحـد بـزرگ و یـک کـارخـانـۀ واحـد بـزرگتـغـیـیـر شـکـل بـیـابـد.” و شـوراهـا؟ بـلـی، طـبـیـعـةً آن هـا بـایـد مـطـیـع حـزب کـارگـران گـردنـد، حـزبـی کـه وظـایـف تـاریـخـیـش عـبـارت اسـت از رهـبـریپـرولـتـاریـا.

آنـارشـیـسـت هـای دورانـدیـش روسـی در تـعـبـیـرشـان از نـظـریـات چـنـدپـهـلـوی لـنـیـن اشـتـبـاه نـکـردنـد، و در مـورد آن هـا به کـارگـران هـشـدار دادنـد. در روزنـامـۀ آنـارشـیـسـت هــا Golos Truda

(صـدای کـار) در آخـریـن مـاه هـای 1917 و آغـاز 1918 پـیـشـگـویـانـه نـوشـتـه شـد: ” بـلـشـویـک هـا – کـه سـوسـیـالـیـسـت هـا، سـیـاسـتـمـداران و دولـت دوسـتـان انـد، یـعـنـی مـردانـی کـه بـه صـورت مـرکـزگـرایـانـه و مـقـامـاتـی عـمـل مـی کـنـنـد – هـنـگـامـی کـه قـدرت شـان تـحـکـیـم و قـانـونـیـت بـیـا بـد، بـنـای تـنـظـیـم زنـدگـی کـشـور و خـلـق را بـا وسـایـل دولـت و دیـکـتـاتـوری تـحـمـیـلـی مـرکـز خـوا هـنـد گـذاشـت (…). شـوراهـای شـمـا (…) انـدک انـدک بـه ارگـان هـای اجـرایـی ادارۀ دولـت مـرکـزی کـاهـش داده خـواهـنـد شـد (…). مـا شـاهـد بـرقـراری یـک دسـتـگـاه سـیـاسـی و دولـتـی مـقـامـاتـی خـوا هـیـم بـود، کـه از بـالا اداره خـواهـد گـردیـد، و هـمـه چـیـز را بـا مـشـت آهـنـیـن خُـرد خـواهـد کـرد (…). و وای بـه حـال کـسـی کـه نـخـواهـد بـا قـدرت مـرکـزی مـوافـق بـاشـد!” ” کـل قـدرت بـه شـورا هـا در عـمـل بـه مـعـنـای قـدرت رهـبـران حـزب خـواهـد گـردیـد.”

گـرایـشـات پـیـوسـتـه آنـارشـیـسـتـی تـر تـوده هـا لـنـیـن را – بـه قـول ولـیـن – مـجـبـور سـاخـت تـا بـرای زمـانـی راه قـدیـم را تـرک گـویـد. او قـول داد اجـازه نـخـواهـد داد دولـت، مـقـامـات، دیـکـتـا تـوری بـیـش از یـک سـاعـت، بـیـش از یـک دقـیـقـه بـاقـی بـه مـانـد. و از آن بـه بـعـد مـی بـایـد آنـار شـیـسـمبـاشـد!

طـبـیـعـةً نـسـنـجـیـده خـواهـد بـود ایـن ادعـا کـه لـنـیـن و هـمـکـاران او عـامـداً دامـی بـرای تـوده هـا گـذاشـتـه بـوده بـاشـنـد. کـنـش آنـان در حـقـیـقـت امـر مـبـیـن دوئـیـتِ(dualism) نـظـری بـود. هـمـه کـس مـی تـوانـسـت پـیـش بـیـنـی نـمـایـد، کـه تـضـاد بـیـن دو قـطـب درک آنـان بـایـد بـه زودی آشـکـار گـردد: یـا فـشـار پـیـوسـتـه افـزون تـر آنـارشـیـسـتـی تـوده هــا مـی بـایـد بـلـشـویـک هـا را مـجـبـور از فـرامـوشـی وجـوه مـقـامـاتـی عـقـیـدۀ شـان بـه سـازد؛ یـا بـرعـکـس تـحـکـیـم قـدرت بـلـشـویـک هـا، بـه شـمـاره افـتـادن نـفـس هـای انـقـلاب خـلـقـی مـی بـایـد آن هـا را وادار از مـتـوقـف سـاخـتـن جـریـان هـمـسـویـی بـا آنـارشـیـسـم کـنـد.

عـنـصـر تـازه ای بـه تـصـویـر افـزوده شـد، کـه کـامـلاً تـغـیـیـر دهـنـدۀ اسـاس مـسـئـلـه بـود: شـرا ئـط وحـشـت نـاک جـنـگ داخـلـی(21- 1918) و مـداخـلـۀ نـظـامـی دول خـارجـی، اسـمـاً فـرانـسـه و انـگـلـیـس، مـخـتـل گـشـتـن دسـتـگـاه تـولـیـد و حـمـل و نـقـل، کـمـبـود مـتـخـصـصـیـن فـنـی. ایـن شـرا ئـط رهـبـران بـلـشـویـک را مـجـبـور از بـه اجـراء گـذاشـتـن قـوانـیـن اسـتـثـنـائـی، دیـکـتـاتـوری و تـمــرکــزدهـی، بــه کــاربــردن مــشــت آهــنــیـنســاخـت. ” کـمـونـیـسـم جـنـگـی“(Vojénnyj Kommunizm)، کـه از 1918 تـا 1921 بـه اجـراء گـذاشـتـه شـد، سـیـاسـت نـامـوفـقـی در ایـن شـرائـط بـود. تـروتـسـکـی اقـرار کـرد: ” کـمـونـیـسـم جـنـگـی تـلاش بـرای پـیـاده کـردن سـوسـیـالـیـسـم نـبـود. آن یـک ضـرورت نـظـامـی نـادرسـت، ولـی اجـبـاری بـود.” لـنـیـن نـیـز اقـرار کـرد: ” کـمـونـیـسـم جـنـگـی در اثـر جـنـگ و ویـرانـی بـه مـا تـحـمـیـل شـد. آن سـیـاسـتـی نـبـود و نـتـوانـسـت کـه بـا وظـائـف اقـتـصـادی پـرولـتـاریـا مـطـابـقـت داشـتـه بـاشـد.” لـوئـیـس فـیـشـر(Louis Fischer)(1970- 1896) در کـتـاب شـرح حـالـیـش تـحـت عـنـوان The Life of Lenin( زنـدگـانـی لـنـیـن)(1964) مـی نـویـسـد: ” جـنـگ داخـلـی مـیـراثـی از بـی قـانـونـی و نـابـودی جـسـمـی بـرجـای گـذارد. آن دو ویـژگـی را در روان روس بـرجـسـتـه سـاخـت، ویـژگـی هـایـی کـه در تـنـاقـض بـا یـکـدیـگـر و درعـیـن حـال مـکـمـل یـکـدیـگـر بـودنـد: گـرایـش بـه آنـارشـی و اطـاعـت جـویـی مـحـض. بـلـشـویـسـم مـی بـایـد اولـی را مـتـوقـف و دومـی را تـقـویـت کـنـد.” ولـی آنـارشـیـسـت هـا حـاضـر بـه پـذیـرش ایـن نـبـودنـد، کـه مـشـکـلات صـرفـاً مـی بـایـد دارای عـلـل عـیـنـی، در بـرون انـقـلاب بـاشـنـد. بـه نـظـر آنـارشـیـسـت هـا آن هـا بـخـشـاً نـتـیـجـۀ مـنـطـقـی درونـی نـظـریـات مـقـامـاتـی بـلـشـویـسـم، بـی کـفـایـتـی نـمـونـۀ یـک قـدرت دولـت بـوروکـراتـیـک و بـه حـد افـراطـی مـتـمـرکـز بـودنـد. بـه قـول ولـیـن ازجـمـلـه نـاشـا یـسـتـگـی دولـت، مـطـالـبـۀ اداره و کـنـتـرل هـمـه چـیـز بـه وسـیـلـۀ آن بـود، کـه سـبـب سـاز نـاتـوانـیـش از سـازمـان دهـی زنـدگـی اقـتـصـادی کـشـور و حـرکـت دادن آن بـه سـوی یـک ورشـکـسـتـگـی نـهـا یـی، مـشـخـصـاً بـا فـلـج شـدن فـعـالـیـت صـنـعـتـی، تـخـریـب گـردیـدن کـشـاورزی و قـطـع شـدن کـلـیـۀ بـنـدهـا بـیـن شـاخـه هـای مـخـتـلـف اقـتـصـاد گـردیـد.

ولـیـن بـه عـنـوان مـثـال بـه روایـت داسـتـان پـالایـشـگـاه نـفـت قـدیـمـی نـوبـل(Nobel) در پـتـرو گـراد مـی پـردازد، کـه چـهـارهـزار کـارگـر پـالایـشـگـاه پـس از تـرک شـدن آن از طـرف صـاحـبـان تـصـمـیـم مـشـتـرکـانـۀ در کـار نـگـاه داشـتـن آن را اتـخـاذ نـمـودنـد. آن هـا بـی نـتـیـجـه بـه دولـت بـلـشـویـکـی رجـوع کـردنـد. آن گـاه کـوشـیـدنـد تـا پـالایـشـگـاه را بـا نـیـروی خـود اداره نـمـایـنـد، بـه ایـن صـورت کـه خـود را بـه گـروه هـای سـیـار مـسـئـول تـهـیـۀ سـوخـت، مـواد خـام و وسـایـل حـمـل و نـقـل تـقـسـیـم کـردنـد. کـارگـران پـیـشـاپـیـش بـه مـذاکـره بـا رفـقـای شـان در راه آهـن پـرداخـتـه بـودنـد. دولـت خـشـمـگـیـن شـد. از آن جـا کـه دولـت عـهـده دار مـسـئـولـیـت کـلـیـۀ امـور مـمـلـکـت بـود، نـمـی تـوانـسـت بـه پـذیـرد کـه هـر کـارخـانـه ای بـه دلـخـواه خـود عـمـل کـنـد. شـورای کـارگـری قـرص ایـسـتـاد، و کـارگـران را بـه جـلـسـۀ مـشـتـرک فـراخـوانـد. کـمـیـسـر خـلـق بـرای کـار شـخـصـاً بـه مـنـظـور اخـطـار بـه کـارگـران در مـورد نـتـیـجـۀ جـدی بـی انـضـبـاطـیدر جـلـسـه حـاضـر گـردیـد. او از رفـتـار آنـارشـیـسـتـی و خـودخـواهـانـهآن هـا انـتـقـاد بـه عـمـل آورد. آن هـا را بـه اخـراج بـدون تـلافـی زیـان تـهـدیـد نـمـود. کـارگـران بـه او پـاسـخ دادنـد، کـه آن هـا خـواهـان امـتـیـازات نـبـود نـد؛ دولـت تـنـهـا مـی بـایـد اجـازه دهـد کـارگـران و دهـقـانـان در سـرتـاسـر کـشـور هـمـشـکـل عـمـل کـنـنـد. امـا بـیـهـوده. دولـت نـقـطـه نـظـرش را حـفـظ نـمـود، و پـالایـشـگـاه بـسـتـه شـد.

گـواهـی ولـیـن از سـوی یـک کـمـونــیـسـت، آلـکـسـانـدرا مـیـخـائـیـلـوفـنـا کـولـونـتـای(Aleksandra

Mikhajlovna Kollontaj)(1952- 1872)، تـأیـیـد مـی گـردد. کـولـونـتـای در 1921 شـاکـی بـود، کـه نـمـونـه هـای بـی شـمـار ابـتـکـارات کـارگـری در مـیـان تـل اوراق و چـرنـدیـات بـی ثـمـر بـوروکـرا تـیـک نـاپـدیـد شـده بـودنـد: ” چـقـدر کـارگـران بـایـد تـلـخـکـام بـاشـنـد (…) وقـتـی کـه آن هـا مـی بـیـنـنـد و مـی دانـنـد، کـه اگـر اجـازه و امـکـان خـودعـمـل کـردن را داشـتـنـد، چـه چـیـزهـا کـه نـمـی تـوانـسـتـنـد صـورت دهـنـد. ابـتـکـار تـضـعـیـف مـی شـود. رغـبـت بـه عـمـل از بـیـن مـی رود.”

قـدرت شـوراهـا در حـقـیـقـت بـیـش از چـنـد مـاه، از اکـتـبـر 1917 تـا بـهـار 1918، دوام نـیـآورد. اخـتـیـارات شـوراهـای کـارخـانـه بـسـیـار زود از آن هـا سـلـب گـردیـد. بـهـانـۀ ایـن عـمـل آن بـود کـه خـوداداری نـسـبـت بـه مـطـالـبـات مـنـاسـبـت داراقـتـصـاد بـی مـلاحـظـه بـود. ایـن اقـدام یـک خـودخـواهـی کـارخـانـه ای بـرقـرار سـاخـت، کـه زایـنـدۀ رقـابـت بـیـن شـوراهـا گـردیـد، و آن هـا بـر سـر ذخـایـر نـامـکـفـی بـا یـکـدیـگـر نـزاع کـردنـد. کـلام کـوتـاه، بـه قـول پـانـکـراتُـفـا نـتـیـجـه تـجـزیـۀ اقـتـصـاد بـه فـدراسـیـون هـای تـولـیـدی مـسـتـقـل از نـوعـی کـه آنـارشـیـسـت هـا رؤیـایـش را مـی پـرورانـدنـدبـود. خـوداداری کـارگـریِ بـه کـار افـتـاده مـسـلـمـاً بـه دور از اشـتـبـاه کـاری نـبـود. آن بـه زحـمـت کـوشـیـد اشـکـال تـولـیـدی ای ایـجـاد نـمـایـد، کـه در تـاریـخ بـشـریـت بـی نـظـیـر بـودنـد. ولـی ایـن امـر در یـک دورۀ آمـوزش و آزمـایـش صـورت پـذیـرفـت، و چـنـیـن دوره ای نـیـز طـبـیـعـةً نـمـی تـوانـسـت بـه جـز ایـن بـاشـد. هـمـان گـونـه کـه کـولـونـتـای مـی نـویـسـد، کـمـونـیـسـم تـنـهـا مـی تـوانـسـت از یـک پـروسـۀ تـحـقـیـق عـمـلـی زاده شـود، کـه در جـریـان آن شـایـد اشـتـبـاه کـاری شـود، ولـی مـبـدأ نـیـروی خـلاقـانـۀ خـود طـبـقـۀ کـارگـر مـی بـاشـد.”

رهـبـران حـزب بـه هـیـچ وجـه بـا ایـن نـقـطـه نـظـر مـوافـق نـبـودنـد. آن هـا از سـلـب اخـتـیـارا تـی از کـمـیـتـه هـای کـارخـانـه خـرسـنـد بـودنـد، کـه آن هـا را صـرفـاً بـه اقـتـضـای شـرائـط واگـذار سـاخـتـه بـودنـد. لـنـیـن از سـال 1918 ” ارادۀ یـک مـرد واحـددر مـدیـریـت کـارخـانـه را تـرجـیـح مـی داد. کـارگـران مـی بـایـد بـلاشـرطاز ارادۀ مـطـلـق مـدیـران پـروسـۀ کـار اطـاعـت نـمـایـنـد. کـو لـونـتـای مـی نـویـسـد، کـه کـلـیـۀ بـلـشـویـک هـای رهـبـری کـنـنـده نـسـبـت بـه اسـتـعـدادهـای خـلاقـا نـۀ اشـتـراکـیـت هـای کـارگـری بـدگـمـان بـودنـد.” ضـمـنـاً دولـت از وجـود عـنـاصـر خُـرده بـورژوایـی مـمـلـو بـود، و آن هـا تـه نـشـیـنـان سـرمـایـه داری قـدیـم روسـیـه بـودنـد، کـه بـسـیـار زود خـود را بـا مـؤسـسـات شـوروی وفـق داده بـودنـد. آن هـا بـه مـقـامـات مـسـئـولانـه در کـمـیـسـاریـاهـای مـخـتـلـف دسـت یـافـتـه، در انـتـظـار آن بـودنـد، کـه مـدیـریـت اقـتـصـاد بـه عـوض مـحـول گـشـتـن بـه سـازمـان هـای کـارگـری بـه آنـان تـحـویـل شـود.

بـوروکـراسـی دولـتـی پـیـوسـتـه بـیـش تـر و بـیـش تـر در اقـتـصـاد مـداخـلـه مـی نـمـود. در 5 دسـامـبـر 1917 صـنـعـت تـحـت الـشـعـاع یـک شـورای عـالـی اقـتـصـاد درآورده شـد، کـه وظـیـفـۀ تـنـظـیـم فـعـالـیـت کـلـیـۀ ارگـان هـای تـولـیـدی بـه صـورت مـقـامـاتـی را یـافـت. کـنـگـرۀ شـوراهـای اقـتـصـادی(از 26 مـه تـا 4 ژوئـن 1918) تـصـویـب کـرد، کـه مـدیـریـت هـای کـارخـانـه هـا مـی بـایـد بـه ایـن شـکـل بـرقـرار گـردنـد، کـه دوسـوم اعـضـاء شـان از طـرف شـوراهـای مـنـطـقـه ای یـا از طـرف شـورای عـالـی اقـتـصـاد و تـنـهـا یـک سـوم بـقـیـه در مـحـل هـای کـار از طـرف کـارگـران مـعـرفـی شـونـد. دسـتـورنـامـۀ 28 مـه 1918 اشـتـراکـی سـازی را بـه کـل صـنـعـت گـسـتـرش داد، ولـی هـمـزمـان هـر آن چـه را کـه خـود بـه خـود طـی مـاه هـای اول انـقـلاب سـوسـیـالـیـزه شـده بـودنــد،

مـلـی سـاخـت. سـازمـان دهـی ادارۀ کـارخـانـه هـای مـلـی شـده بـرعـهـدۀ شـورای عـالـی اقـتـصـاد قـرار داده شـد. مـدیـران و تـکـنـیـسـیـن هـا اکـنـون بـا درآمـدن بـه اسـتـخـدام دولـت کـارشـان را ادامـه دادنـد. در دومـیـن کـنـگـرۀ شـورای عـالـی اقـتـصـاد در خـاتـمـۀ 1918 شـوراهـای کـارخـانـه بـه شـدت از سـوی رئـیـس کـنـگـره بـه ایـن عـلـت کـه آن هـا عـمـلاً بـه عـوض شـورای اداری، گـردانـنـدگـان کـارخـا نـه هـا شـده بـودنـد، رسـمـاً تـوبـیـخ گـردیـدنـد.

انـتـخـابـات بـرای کـمـیـتـه هـای کـارخـانـه جـهـت حـفـظ ظـاهـر ادامـه یـافـتـنـد، و آن بـه ایـن صـورت کـه عـضـوی از سـلـول کـمـونـیـسـتـی یـک صـورت نـامـزدهـای از قـبـل در نـظـر گـرفـتـه شـده را مـی خـوانـد، و بـا بـلـنـد کـردن دسـت در نـزد گـاردیـسـت هـای کـمـونـیـسـتمـسـلـح رأی داده مـی شـد! هـر کـس بـه ابـراز مـخـالـفـت بـا نـامـزدان پـیـشـنـهـاد شـده مـی پـرداخـت، مـورد مـجـازات اقـتـصـادی(کـاهـش مـزد و مـشـابـه آن) قـرار مـی گـرفـت. چـنـان کـه آرشـیـنـوف مـی نـو یـسـد، اکـنـون فـقـط یـک اربـاب واحـد در هـمـه جـا حـاضـر، دولـت، وجـود داشـت. روابـط بـیـن کـار گـران و ایـن کـارفـرمـای تـازه بـه هـمـان صـورتـی کـه سـابـقـاً بـیـن کـار و سـرمـایـه بـود، درآمـد. کـار مـزدی از نـو بـه اجـراء گـذاشـتـه شـد، تـنـهـا بـا ایـن فـرق کـه آن اکـنـون صـورت کـار مـوظـفـانـه بـرای دولـت را بـه خـود گـرفـت.

اکـنـون شـوراهـا عـمـلـکـرد خـالـصـاً اسـمـی داشـتـنـد. آن هـا بـه مـؤسـسـاتـی بـرای قـدرت دولـت تـبـدیـل داده شـدنـد. لـنـیـن در 27 ژوئـن 1918 در کـنـگـرۀ شـوراهـای کـارخـانـه اعـلام کـرد: ” شـمـا بـایـد سـلـول هـای اسـاسـی دولـت شـویـد.” از قـول ولـیـن گـفـتـه شـود، مـوقـعـیـت آن هـا تـا حـد ارگـان هـای خـالـصـاً اداری و مـجـری بـا وظـایـف مـحـلـی خُـرد و بـی اهـمـیـتکـاهـش داده شـد، و بـه طـور کـامـل بـه پـی روان دسـتـوراتمـراجـع مـرکـزی: دولـت و ارگـان هـای رهـبـری کـنـنـدۀ حـزب تـبـدیـل داده شـدنـد. در سـومـیـن کـنـگـرۀ اتـحـادیـه هـای صـنـفـی( آوریـل 1920) رئـیـس کـنـگـره لـوزو فـسـکـی(Lozovskij) اذعـان داشـت: ” مـا از اسـلـوب هـای کـهـنـه بـرای کـنـتـرل کـارگـری دسـت کـشـیـده ایـم، و فـقـط اصـل دولـتـی کـنـتـرل را حـفـظ کـرده ایـم.” از آن بـه بـعـد ایـن کـنـتـرلبـه وسـیـلـۀ ارگـان دولـتـی بـازرسـی کـارگـری و دهـقـانـیبـه عـمـل آمـد.

بـلـشـویـک هـا ابـتـداء از فـدراسـیـون هـای صـنـعـتـی، کـه بـه شـکــل مـتـمـرکـز سـازمـان دهـی شـده بـودنـد، بـرای مـلـحـق و مـطـیـع سـاخـتـن شـوراهـای کـارگـری خـصـلـةً فـدرالـیـسـتـی و آنـار شـیـسـتـی اسـتـفـاده نـمـوده بـودنـد. 1 آوریـل 1918 ادغـام ایـن دو نـوع سـازمـان یـک واقـعـیـت بـود. از آن تـاریـخ بـه بـعـد اتـحـادیـه هـای صـنـفـی تـحـت مـراقـبـت حـزب نـقـش مـنـضـبـط کـنـنـده داشـتـنـد. اتـحـادیـۀ صـنـفـی کـارگـران فـلـزکـاری در پـتـروگـراد ابـتـکـارات مـخـربشـوراهـای کـارگـری را قـدغـن سـاخـت، و از گـرایـش کـامـلاً خـطـرنـاک آن هـا بـه مـحـول نـمـودن ادارۀ ایـن یـا آن کـارخـانـه بـه کـارگـران انـتـقـاد کـرد. گـفـتـه شـد، ایـن بـدتـریـن شـکـل تـقـلـیـد از تـعـاونـی هـای تـولـیـدی بـود، تـعـاونـی هـایـی کـه انـدیـشـۀ شـان زمـان درازی پـیـش ورشـکـسـتـه شـدهو چـیـزی بـه تـبـدیـل شـدن شـان بـه کـارخـانـه هـای سـرمـایـه داری نـمـانـده اسـت. هـر کـارخـانـه ای کـه از سـوی مـالـکـش تـرک یـا دچـار خـراب کـاری گـشـتـه، و تـولـیـدش بـرای اقـتـصـاد مـلـی ضـروری اسـت، بـایـد تـحـت ادارۀ دولـت درآیـد.” درآمـدن کـارخـانـه هـا در اخـتـیـار کـارگـران بـدون تـأیـیـد آن از طـرف دسـتـگـاه اتـحـادیـۀ صـنـفـی غـیـرقـابـل قـبـولبـود.

پـس از ایـن نـخـسـتـیـن عـمـل تـمـلـک فـرمـان دهـانـه نـوبـت رام سـاخـتـن اتـحـادیـه هـای صـنـفـی بـا سـلـب هـر نـوع اسـتـقـلال و تـصـفـیـۀ آن هـا رسـیـد. کـنـگـره هـای آن هـا بـه تـعـویـق افـکـنـده شـدنـد، اعـضـاء شـان دسـتـگـیـر و سـازمـان هـا مـنـحـل یـا در واحـدهـای بـزرگ تـری ادغـام گـردیـدنـد. در ایـن پـروسـه هـر نـوع گـرایـش آنـارکـوسـنـدیـکـالـیـسـتـی مـتـوقـف گـردانـده شـد، و جـنـبـش صـنـفـی بـه اطـاعـت دولـت و حـزب وادار گـشـت.

ایـن اسـلـوب در مـورد اتـحـادیـه هـای مـصـرفـی نـیـز بـه کـار گـرفـتـه شـد. در آغـاز انـقـلاب آن هـا در هـمـه جـا ظـاهـر گـشـتـه بـودنـد. خـطـای آن هـا ایـن بـود، کـه از کـنـتـرل حـزب خـارج شـده، شـمـاری سـوسـیـال دمـوکـرات(مـنـشـویـک هـا5) در آن هـا نـفـوذ نـمـوده بـودنـد. امـر درآوردن ایـن اتـحـادیـه هـای مـصـرفـی تـحـت اطـاعـت دولـت و حـزب از سـلـب وسـایـل حـمـل و نـقـل فـروشـگـاه هـای مـحـلـی آن هـا و سـلـب حـق تـأمـیـن ذخـیـرۀ شـان بـا ایـن بـهـانـه کـه آن هـا بـه مـعـامـلـۀ خـصـو صـیو احـتـکـارسـرگـرم بـوده انـد، یـا اصـلاً بـدون هـیـچ بـهـانـه ای آغـاز گـردیـد. سـپـس کـلـیـۀ شـرکـت هـای تـعـاونـی تـعـطـیـل گـردانـده شـدنـد، و بـه جـای آن هـا تـعـاونـی هـای دولـتـی بـه صـورت بـوروکـراتـیـک بـرقـرار گـردیـدنـد. بـرطـبـق دسـتـورنـامـۀ 20 مـارس 1919 اتـحـادیـه هـای مـصـرفـی جـزء کـمـیـسـاریـای ذخـیـره رسـانـی و تـعـاونـی هـای تـولـیـدی صـنـعـتـی جـزء شـورای عـالـی اقـتـصـاد گـردانـده شـدنـد. بـسـیـاری از اعـضـاء شـرکـت هـای تـعـاونـی نـیـز زنـدانـی گـشـتـنـد.

طـبـقـۀ کـارگـر نـه بـه انـدازۀ کـافـی سـریـع و نـه شـدیـد واکـنـش نـشـان نـداد. آن در کـشـوری بـزرگ و عـقـب مـانـده، کـه بـخـش اعـظـم جـمـعـیـتـش از دهـقـانـان تـشـکـیـل مـی یـافـت، مـتـفـرق و مـنـفـرد بـود، و از نـیـازهـا و مـبـارزات انـقـلابـی فـرسـوده، بـلـی تـضـعـیـف روحـیـه گـشـتـه بـود. بـالا خـره ایـن کـه بـهـتـریـن اعـضـاء بـه جـبـهـه هـای جـنـگ داخـلـی پـیـوسـتـه، یـا در اخـتـیـار دسـتـگـاه حـزبـی و دولـتـی قـرار گـرفـتـه بـودنـد. کـارگـران بـسـیـاری کـم و بـیـش حـس مـی کـردنـد، کـه دسـتـآوردهـای انـقـلابـی شـان بـا مـکـر و حـیـلـه از آن هـا سـتـانـده شـده اسـت، و در اثـر خـودکـامـگـی و خـودبـیـنـی اربـابـان نـو مـسـلـوب الـحـق و پـسـت و خـوار گـشـتـه انـد، و آن هـا طـبـیـعـت حـقـیـقـی بـه گـفـتـمـان دولـت پـرولـتـاریـایـیرا شـنـاخـتـنـد. طـی تـابـسـتـان 1918 کـارگـران نـاراضـی کـار خـانـه هـای مـسـکـو و پـتـروگـراد نـمـایـنـدگـانـی از صـفـوف خـود بـرگـزیـدنـد، و بـه ایـن نـحـو کـوشـیـد نـد شـورای نـمـایـنـدگـانحـقـیـقـی خـود را در بـرابـر شـوراهـای کـارخـانـۀ مـطـیـع قـدرت گـردانـده شـده بـرقـرار سـازنـد. چـنـان کـه کـولـونـتـای گـواهـی مـی دهـد، کـارگـر احـسـاس مـی کـرد، مـی دیـد و مـی فـهـمـیـد کـه کـنـار گـذاشـتـه شـده اسـت.

ولـی کـارگـران دیـرتـر از مـوقـع بـه حـقـیـقـت قـضـایـا پـی بـردنـد. دسـتـگـاه قـدرت از زمـان کـافـی بـرای سـازمـان دهـی مـؤثـر خـود بـرخـوردار گـردیـده بـود، و نـیـروهـای سـرکـوبـگـری در اخـتـیـار داشـت، کـه قـادر بـه خُـرد کـردن هـر نـوع کـوشـش تـوده هـا بـرای عـمـل مـسـتـقـلانـه بـودنـد. بـه قـول ولـیـن یـک پـیـشـآهـنـگ کـارگـری عـلـیـه دسـتـگـاه دولـت مـی سـتـیـزیـد، کـه سـرسـخـتـانـه وا قـعـیـت وجـود شـکـاف بـیـن خـود و تـوده هـا را انـکـار مـی نـمـود؛ سـتـیـزه ای تـلـخ، نـابـرابـر کـه در خـارج از روسـیـه بـه گـوش کـسـی نـرسـیـد. و ایـن تـوأم بـا یـک بـحـران حـزبـی سـه سـالـه بـود، کـه پـس از تـصـرف قـدرت از سـوی بـلـشـویـک هـا در 1917 آغـاز و مـنـجـر بـه تـشـکـیـل آُپـوزیـسـیـون چـپ گـردیـده بـود. سـه عـلـت اصـلـی بـحـران حـزبـی را کـولـونـتـای در جـزوه ای از خـود تـحـت عـنـوان اُپـوزیـسـیـون کـارگـری(Rabotjaja Oppozitsija)(1921)، حـاوی بـاشـمـول تـریـن اسـتـدلال نـظـری نـقـطـه نـظـرات اُپـوزیـسـیـون، در ایـن هـا تـشـخـیـص داده اسـت: 1) عـمـدةً شـرائـط تـاریـخـی دشـواری کـه حـزب نـاچـار از کـار و عـمـل تـحـت آن هـا بـود. 2) اصـطـکـاک مـقـامـات، کـه از چـشـم سـطـوح پـایـیـن تـر پـنـهـان و نـاشـی بـود از ضـرورت شـوروی بـرای تـطـبـیـق خـود بـا سـه گـروه اجـتـمـاعـی مـخـتـلـف(کـارگـران، دهـقـانـان و نـمـایـنـدگـان بـورژوازی پـیـشـیـن). 3) نـه تـنـهـا عـدم بـهـبـودی واقـعـی روابـط اقـتـصـادی و شـرائـط زنـدگـی تـوده هـای انـبـوه کـارگـر، مـولـدیـن کـارخـانـه هـا، بـلـکـه عـمـلاً وخـیـم تـر شـدن شـان طـی سـه سـال انـقـلاب.

از 1919 تـا 1921 اعـتـصـابـات در شـهـرهـای بـزرگ، اسـمـاً در پـتـروگـراد و مـسـکـو، رفـتـه رفـتـه حـادتـر گـردیـدنـد، و بـه سـخـتـی سـرکـوب شـدنـد.

حـتـی در درون حـزب حـاکـمـه اُپـوزیـسـیـون کـارگـری(Rabotjaja Oppozitsija) تـشـکـیـل یـا فـت، کـه بـازگـشـت بـه دمـوکـراسـی شـورایـی و خـوداداری را مـطـالـبـه نـمـود. در دهـمـیـن کـنـگـرۀ حـزب در مـارس 1921 جـزوۀ بـالاگـفـتـۀ کـولـونـتـای، یـکـی از سـخـنـگـویـان اُپـوزیـسـیـون، در اخـتـیـار حـضـار قـرار داده شـد، کـه مـطـالـبـاتـش عـبـارت بـودنـد از آزادی اتـحـادیـه هـای صـنـفـی بـرای عـمـل و مـخـالـفـت و بـرگـذاری یـک کـنـگـرۀ مـولـدیـن، کـه مـی بـایـد بـه بـرگـزیـدن یـک ار گـان اداری مـرکـزی بـرای اقـتـصـاد مـلـی بـه پـردازد. جـزوۀ کـولـونـتـای ضـبـط و قـدغـن شـد.6 لـنـیـن اعـضـاء کـنـگـره را واداشـت تـا تـقـریـبـاً بـه اتـفـاق تـصـویـب نـامـه ای درخـصـوص بـرابـر شـمـرده شـدن تـزهـای اُپـوزیـسـیـون کـارگـری بـا انـحـرافـات خُـرده بـورژوایـی و آنـارشـیـسـتیرا بـه پـذیـر نـد.

مـبــارزه در رهـبــری ســازمـان اصـلـی صـنــفـی ادامــه یــافــت. مـیـخـائــیـل تــومـسـکـی(Mikhail

Tomskij)(1936- 1880) و داویـد ریـازانـوف(David Riazanov)(1938- 1870) بـه سـبـب دفـاع از اسـتـقـلال اتـحـادیـه هـای صـنـفـی از حـزب اخـراج و تـبـعـیـد گـشـتـنـد. بـرجـسـتـه تـریـن شـخـصـیـت اُپـوزیـسـیـون کـارگـری آلـکـسـانــدر گـاوریـلـوویـچ شـیـلـیـاپـنـیـکـوف(Aleksander Gavrilovitj Sjljapni

Kov)(1937- 1885) و بـه زودی پـس از او نـیـروی هـادی یـک گــروه اُپــوزیـسـیـون دیـگـر گـاوریـل مـیـاسـیـنـکـوف(Gavril Miasinkov)(1945- 1889) نـیـز بـه سـرنـوشـت مـشـابـه گـرفـتـار آمـدنـد. ایـن کـارگـر اصـیـل اخـیـرالـذکـر، کـه 15 سـال عـضـو حـزب بـوده، پـیـشـا انـقـلاب 1917 بـیـش از 7 سـال در زنـدان بـه سـر بـرده، طـی آن 75 روز اعـتـصـاب غـذا کـرده بـوده اسـت، بـه خـود جـرئـت داد در نـوامـبـر 1921 در جـزوه ای ذکـر کـنـد، کـه اعـتـمـاد کـارگـران بـه کـمـونـیـسـت هـا زائـل گـشـتـه بـود، زیـرا حـزب بـه زبـان پـایـه حـرف نـمـی زد، و آن اکـنـون هـمـان اسـلـوب هـای سـرکـوب بـر ضـد کـار گـران را بـه کـار مـی بـرد، کـه در سـال هـای 20- 1918 بـر ضـد بـورژواهـا اسـتـعـمـال نـمـوده بـود.

آنـارشـیـسـم در انـقـلاب روسـیّـه / ٤

تـوفـان آراز

٤

آیـا آنـارشـیـسـت هـای روسـی چـه نـقـشـی در ایـن داسـتـان نـمـایـشـی، کـه در آن یـک انـقـلاب بـا وجـوه آنـارشـیـسـتـی بـه عـکـسـش تـبـدیـل گـردیـد، داشـتـنـد؟

روسـیـه بـه سـخـتـی دارای سـنـت هـای آنـارشـیـسـتـی بـود. در خـارج بـود کـه مـیـخـائـیـل آلـکـسـا نـدروویـچ بـاکـونـیـن(Mikail Aleksandrovitj Bakunin)(76- 1814) و کـروپُـتـکـیـن آنـارشـیـسـت گـر دیـده بـودنـد. تـا جـایـی کـه بـه آثـارشـان مـربـوط مـی شـود، آن هـا – در هـر حـال پـیـشـا انـقـلاب در 1917 – در خـارج چـاپ و مـنـتـشـر گـشـتـه بـودنـد، اغـلـب حـتـی بـه یـک زبـان خـارجـی، و تـنـهـا قـسـمـت هـایـی از آن هـا مـخـفـیـانـه، بـا زحـمـت و در نـسـخـه هـای بـسـیـار مـحـدود داخـل روسـیـه گـردانـده شـده بـودنـد. مـطـلـقـاً هـیـچ آنـارشـیـسـتـی در تـربـیـت اجـتـمـاعـی، سـوسـیـالـیـسـتـی و انـقـلابـی روس هـا سـهـیـم نـبـود. بـه قـول ولـیـن، بـرعـکـس، جـوانـان پـیـش رو روسـی ادبـیـاتـی مـی خـوانـدنـد کـه بـدون تـفـاوت سـوسـیـالـیـسـم را بـه صـورت سـوسـیـالـیـسـم دولـتـی مـعـرفـی مـی کـردنـد.” انـدیـشـۀ دولـت بـر فـکـر و روحـیـۀ آن هــا چـیــره شـده بــود: سـوسـیـال دمـوکــراسـی آلـمـان بـه آن هــا سـرایـت نـمـوده بـود.

آنـارشـیـسـت هـا مـرکـب از فـقـط مـشـتـی مـردان بـی نـفـوذ بـودنـد، حـداعـلـی چـنـدهـزار. بـاز بـه قـول ولـیـن جـنـبـش آن هـا هـنـوز ضـعـیـف تـر از آن بـود، کـه قـادر بـه نـفـوذ آنـی و مـشـخـصـی در روی دادهـا بـاشـد.” وانـگـهـی اکـثـر آنـان روشـنـفـکـران بـا گـرایـشـات فـردگـرایـانـه و بـا ارتـبـاط بـسـیـار نـازلـی بـا جـنـبـش کـارگـری بـودنـد. نـسـتـور ایـوانـوویـچ مـاخـنـو(Néstor Ivanovitj Makhno) (1934- 1888) و ولـیـن اسـتـثـنـائـات بـه شـمـار مـی آیـنـد. مـاخـنـو، کـه در مـیـهـنـش اوکـرایـن در مـیـان دهـقـانـان فـعـالـیـت داشـت، بـه سـبـک انـتـقـادی در خـاطـراتـش ذکـر مـی کـنـد، کـه آنـارشـیـسـم روسـی از عـقـب روی دادهـا آمـد، بـلـی، گـاهـی کـامـلاً بـیـرون از آن هـا بـود.”

امـا نـقـش آنـارشـیـسـت هـا بـیـن انـقـلابـات فـوریـه و اکـتـبـر مـوضـوع دیـگـری اسـت؛ ایـن نـقـش بـه هـیـچ وجـه بـی اهـمـیـت نـبـوده اسـت. تــروتـسـکـی بـه ایـن واقـعـیـت بـارهـا در کـتـابـش History of The Russian Revolution( تـاریـخ انـقـلاب روسـیّـه)(1932) اذعـان دارد. آن هـا عـلی رغـم شـمـار قـلـیـل شـان شـجـاعو فـعـالو مـخـالـفـیـن اصـولـی مـجـلـس مـؤسـسـان در زمـانـی بـودنـد، کـه بـلـشـویـک هـا هـنـوز بـه ضـدپـارلـمـانـتـاریـسـت هـا تـبـدیـل نـگـردیـده بـودنـد. آن هـا بـسـیـار پـیـش تـر از حـزب لـنـیـن شـعـار کـل قـدرت بـه شـوراهـا! را بـر بـیـرق شـان نـوشـتـه بـودنـد. آن هـا نـیـروی هـادی در جـنـبـش سـوسـیـالـیـزه کـردن آنـی مـسـاکـن، اغـلـب بـا وجـود مـخـالـفـت بـلـشـویـک هـا، بـودنـد. بـخـشـاً بـه تـرغـیـب آنـارکـوسـنـدیـکـالـیـسـت هـا بـود کـه کـارگـران حـتـی پـیـشـا اکـتـبـر اربـا بـان کـارخـانـه هـا گـردیـدنـد.

در ایـام انـقـلاب، کـه بـه عـمـر جـمـهـوری بـورژوایـی آلـکـسـانـدر فـیـودوروویـچ کـرنـسـکـی(Aleksander Fjodorovitj Kerenskij)(1970- 1881) پـایـان بـخـشـیـده شـد، آنـارشـیـسـت هـا در صـفـوف مـقـدم آن مـبـارزۀ نـظـامـی، خـاصـه در دویـنـسـک، بـودنـد کـه تـحـت رهـبـری آنـارشـیـسـت هـایـی از قـبــیـل گــراتـشُــف(Gratsjov) و فـدوتُـف(Fedotov) ” کـادِت هـا7ی ضــدانـقـلابـی را مـنـهــزم سـاخـت. آنـارشـیـسـت آنـاتـول جـلـزنـیـاکـوف(Anatol Gelzniakov) بـود کـه مـجـلـس مـؤسـسـان را بـا دسـتـۀ خـود مـنـحـل نـمـوده، بـلـشـویـک هـا را در بـرابـر یـک عـمـل انـجـام شـده قـرار داد. شـعـبـات پـار تـیـزانـی بـسـیـاری، تـشـکـیـل شـده از آنـارشـیـسـت هـا یـا بـه رهـبـری آن هـا(مـوکـروئـوسُـف(Mokrousov)، چـرنـیـاک(Tjerniak) و دیـگـران) از 1918 تـا 1920 لایـنـقـطـع عـلـیـه ارتـش هـای سـفـیـد(ضـد انـقـلابـی) در چـالـش بـه سـر مـی بـردنـد. تـقـریـبـاً شـهـری بـدون یـک گـروه آنـارشـیـسـتـی یـا آنـارکـو سـنـدیـکـالـیـسـتـی پـخـش کـنـنـدۀ جـرایـد، مـجـلات، اعـلامـیـه هـای پـرنـده، جـزوات و کـتـب یـافـت نـمـی شـد. دو هـفـتـه نـامـه در پـتـروگـراد و یـک روزنـامـه در مـسـکـو هـر کـدام بـا تـیـراژ 25000 نـسـخـه چـاپ و نـشـر مـی شـدنـد. پـی روان آنـارشـیـسـت هـا تـدریـجـاً بـا جـدایـی روزافـزون انـقـلاب از تـوده هـا افـزایـش یـافـتـنـد.

6 آوریـل 1918 کـاپـیـتـان فـرانـسـوی ژاک سـادول(Jacques Sadul) کـه از سـوی دولـت مـتـبـو عـش بـه روسـیـه سـفـر نـمـوده بـود، در گـزارشـی نـوشـت: ” گـروه آنـارشـیـسـتـی فـعـال تـریـن و مـبـارزتـریـن، احـتـمـالاً هـم چـنـیـن مـحـبـوب تـریـن گـروه اُپـوزیـسـیـون اسـت (…). بـلـشـویـک هـا نـگـران هـسـتـنـد.” حـوالـی خـاتـمـۀ 1918 ولـیـن تـأیـیـد مـی کـنــد، کـه ایـن نـفـوذ چـنـان شـدیـد شـد، کـه بـلـشـویـک هـا کــه اجـازۀ انـتــقـاد و اصـلاً مـخـالـف گـویـی نـمـی دادنــد، جـداً نـگـران گـشـتـنـد.” و مـی افـزایـد: ” بـرای مـقـامـات بـلـشـویـکـی تـحـمـل تـبـلـیـغـات آنـارشـیـسـتـی بـه مـعـنـای (…) خـودکـشـی بـود. آن هـا سـعـی شـان را ابـتـداء بـرای جـلـوگـیـری، سـپـس قـدغـن کـردن و بـالاخـره سـرکـوبـی هـر نـوع بـیـان انـدیـشـه هـای آنـارشـیـسـتـی بـا قـدرت بـی رحـمـانـه بـه عـمـل آوردنـد.”

دولـت بـلـشـویـکـی بـا اِعـمـال خـشـونـت امـاکـن سـازمـان هـای آنـارشـیـسـتـی را بـسـت، و هـر گـونـه تـبـلـیـغـات یـا فـعـالـیـت آنـارشـیـسـت هـا را قـدغـن سـاخـت.” شـب 12 آوریـل 1918 شـعـبـات گـارد سـرخ مـسـلـح بـدون اخـطـار قـبـلی 25 اقـامـتـگـاه آنـارشـیـسـت هـا در مـسـکـو را خـالـی کـردنـد. آنـارشـیـسـت هـا کـه تـصـور مـی نـمـودنـد مـورد حـمـلـۀ گـاردیـسـت هـای سـفـیـد واقـع شـده انـد، بـا آتـش تـفـنـگ پـاسـخ دادنـد. بـه قـول ولـیـن مـقـامـات سـپـس سـریـعـاً اسـلـوب هـای خـشـونـت آمـیـز تـری بـه کـار گـرفـتـنـد: زنـدانـی سـاخـتـن، مـحـروم از حـقـوق کـردن، اعـدام.” سـتـیـزۀ بـلـشـویـک هـا عـلـیـه آنـارشـیـسـت هـا چـهـار سـال دوام داشـت (…) تـا آن کـه جـنـبـش آنـارشـیـسـتـی بـه طـور قـطـعـی (در خـاتـمـۀ 1921) خُـرد شـد.”

آنـارشـیـسـت هـا بـه دو دسـتـه تـقـسـیـم گـردیـدنـد. دسـتـه ای کـه قـصـد اطـاعـت نـداشـت، و سـر انـجـام مـعـدوم شـد. دسـتـۀ دیـگـر رام گـردیـد. دسـتـۀ اخـیـر ضـرورت تـاریـخـیابـراز وفـاداری بـه رژیـم و پـذیـرش – لااقـل مـوقـت – اِعـمـال دیـکـتـاتـوری را مـطـرح سـاخـت. مـهـم بـرای ایـنـان در وهـلـۀ نـخـسـت پـیـروزی در جـنـگ داخـلـی و مـضـمـحـل سـاخـتـن ضـدانـقـلاب بـود. امـا آنـارشـیـسـت هـای آشـتـی نـاپـذیـر ایـن گـزیـنـه را یـک راهـکـار کـوتـه بـیـنـانـه مـی دانـسـتـنـد. آن هـا بـر ایـن بـودنـد، کـه بـی کـفـایـتـی بـوروکـراتـیـک دسـتـگـاه دولـت و یـأس و نـارضـایـتـی خـلـق تـقـویـت کـنـنـدۀ جـنـبـش هـای انـقـلابـی اسـت. مـقـامـات در نـهـایـت وقـعـی بـه جـنـاح فـعـال آنـارشـیـسـتـی نـخـواهـنـد گـذارد، کـه بـه انـتـقـاد از وسـایـل قـدرت و ضـربـات جـنـایـت کـارانـۀ دسـت راسـتـی هـا مـی پـردازد. پـذیـرش دیـکـتـاتـوری و تـرور سـیـاسـت انـتـحـاری بـرای آنـارشـیـسـت هـا مـی بـود، زیـرا آن هـا خـود قـربـانـیـان هـمـان دیـکـتـاتـوری و تـرور مـی گـردیـدنـد. سـازش کـاری دسـتـۀ بـه گـفـتـمـان آنـار شـیـسـت هـای شـورویکـار خُـرد کـردن و آخـرالامـر مـعـدوم سـاخـتـن سـایـر آنـارشـیـسـت هـا، یـعـنـی آشـتـی نـاپـذیـران را بـرای بــلـشـویـک هـا سـهـل تـر کـرد، و بـا آن هـا بـه صـورت آنـارشـیـسـت هـای قـلابـی، رؤیـاپـروران غـیـرمـسـئـول پـا در هـوا، آشـوب گـران احـمـق، تـفـرقـه افـکـنـان، روانـیـان و بـالاخـره تـبـهـکـاران و ضـدانـقـلابـیـون رفـتـار بـه عـمـل آمـد.

سـرج از طـرف رژیـم جـزوه ای نـوشـتـه، انـتـشـار داد. او در آن کـوشـیـد از رژیـم در بـرابـر انـتـقـاد آنـارشـیـسـت هـا بـه دفـاع بـه پـردازد. عـلاوه بـر ایـن جـزوه، بـخـش اعـظـم کـتـابـی نـیـز کـه او در سـال 1930 تـحـت عـنـوان L’an I de la révolution russe( سـال یـک انـقـلاب روسـیّـه) نـگـاشـت، عـادلانـه جـلـوه دادن امـر نـابـود سـاخـتـن شـوراهـا بـه دسـت بـلـشـویـک هـا بـود. حـزب – یـا بـهـتـر گـفـتـه شـود نـخـبـگـان حـاکـم آن – در کـتـاب سـرج بـه صـورت مـغـز طـبـقـۀ کـارگـر تـوصـیـف مـی گـردد. بـه قـول او بـرعـهـدۀ رهـبـران، کـه بـه شـایـسـتـگـی از سـوی پـیـش قـراول(vanguard) بـر گـزیـده شـده انـد، اسـت کـه در مـورد چـگـونـگـی عـمـلـکـرد پـرولـتـاریـا تـصـمـیـم گـیـرنـد. بـدون وجـود آنـان تـوده هـای سـازمـان یـافـتـه در شـوراهـا چـیـزی مـگـر غـبـار انـسـانـی بـا اهـداف مـغـشـوشـی کـه بـا اشـعـۀ نـاگـهـانـی هـوش مـنـور مـی شـونـدنـخـواهـنـد بود.

سـرج مـسـلـمـاً آن انـدازه روشـن بـیـن بـود تـا در مـورد طـبـیـعـت حـقـیـقـی قـدرت شـوروی دچـار خـبـط نـگـردد. آن رژیـم هـنـوز دارای شـهـرتـی بـود کـه نـخـسـتـیـن انـقـلاب پـرولـتـاریـا بـه آن بـخـشـیـده بـود. آن در مـعـرض تـحـقـیـر و تـلـویـث سـراسـر دنـیـا قـرار داشـت. و ایـن یـکـی از دلایـلـی بـود کـه سـرج بـه مـانـنـد بـسـیـاری انـقـلابـی دیـگـر عـقـیـده داشـت، کـه مـی بـایـد زبـان بـه دنـدان گـرفـت. کـمـا ایـن کـه او در تـابـسـتـان 1921 بـه طـور خـصـوصـی بـه آنـارشـیـسـت گـاسـتـون لـوال(Gaston Leval)(1978- 1895)، کـه جـزو یـک هـیـئـت اسـپـانـیـایـی بـه مـنـظـور شـرکـت در سـومـیـن کـنـگـرۀ انـتـرنـاسـیـونـال کـمـونـیـسـتـی( کُـمـیـنـتـرن) بـه مـسـکـو رفـتـه بـود، گـفـت: ” حـزب کـمـونـیـسـت نـه مـجـری دیـکـتـاتـوری پـرولـتـاریـا، بـلـکـه دیـکـتـاتـوری بـر پـرو لـتـاریـا اسـت.” پـس از بـازگـشـت لـوال از مـسـکـو، روزنـامـۀ Le Libertaire( آنـارشـیـسـت) مـقـالاتـی از او درج کـرد، کـه در آن هـا وی بـا تـکـیـه بـه واقـعـیـات دقـیـقـی آن چـه را کـه سـرج بـه او بـه طـور خـصـوصـی بـیـان داشـتـه بــود، بــه هـمـراه آن چـه را کـه ســرج در نـطـق هــای عــمـومـی گـفـتـه بـود، و لـوال آن ها را دروغ هـای عـمـدنـامـیـد، ذکـر کـرد. آنـارشـیـسـت امـا گُـلـدمـن(Emma Goldman) (1940- 1869) نـیـز کـه شـاهـد فـعـالـیـت سـرج در مـسـکـو بـوده، هـیـچ سـخـن دوسـتـانـه ای دربـارۀ او در شـرح حـال خـود نـدارد.

آنـارشـیـسـم در انـقـلاب روسـیّـه / ٥

تـوفـان آراز

٥

مـعـدوم سـاخـتـن آنـارشـیـسـت هـای شـهـری، مـتـشـکـل از گـروه هـای بـدون قـدرت کـوچـک، نـسـبـةً بـه سـهـولـت انـجـام گـرفـت، امـا مـقـابـلـه بـا آنـارشـیـسـت هـا در اوکـرایـن جـنـوبـی، آن جـا کـه مـاخـنـو دهـقـان یـک سـازمـان آنـارشـیـسـتـی نـیـرومـنـد ایـجـاد نـمـوده بـود، بـا دشـواری مـحـض روبـه رو گـرد یـد.

مـاخـنـو، فـرزنـد والـدیـن دهـقـانـی فـقـیـر، در سـنـیـن بـسـیـار جـوان در انـقـلاب 1905 شـرکـت جـسـتـه، آنـارشـیـسـم را پـذیـرفـتـه بـود. رژیـم تـزاری او را بـه مـرگ سـاخـتـه بـود، ولـی حـکـم لـغـو گـردیـده، او 8 سـال در زنـدان بـوتـیـرکـی، اکـثـر اوقـات در زنـجـیـر، حـبـس شـده بـود. زنـدان تـنـهـا مـدرسـۀ او بـود. یـکـی از روشـنـفـکـران آنـارشـیـسـت مـحـبـوس، آرشـیـنـوف، وی را آمـوزش سـیـاسـی داده بـود.

سـازمـان تـوده ای مـسـتـقـلانـۀ دهـقـانـان، کـه مـاخـنـو ابـتـکـار تـشـکـیـل آن را در زمـان کـوتـاهـی پـس از انـقـلاب اکـتـبـر بـه عـمـل آورده بـود، مـنـطـقـه ای بـا 7 مـیـلـیـون نـفـر جـمـعـیـت را زیـر پـو شـش خـود داشـت، و نـوعـی دایـره بـه درازای 280 و بـه پـهـنـای 250 کـیـلـومـتـر تـشـکـیـل مـی داد. آن از جـنـوب بـه دریـای آزوفـسـک در نـزدیـکـی بـنـدر بـردیـانـسـک مـنـتـهـی مـی گـردیـد. مـرکـز آن گـولـجـای پـولـجـه، شـهـری مـهـم بـا 20000 تـا 30000 نـفـر جـمـعـیـت بـود. ایـن مـنـطـقـه سـنـةً شـورشـی بـه شـمـار مـی رفـت، و در 1905 صـحـنـۀ نـاآرامـی هـای خـشـونـت بـاری گـردیـده بـود.

در سـال 1918 پـس از بـه امـضـاء رسـیـدن پـیـمـان صـلـح ” بـرسـت – لـیـتـوفـسـک”(Brest – Lito
vsk)8 بـیـن دولـتـیـن شـوروی، آلـمـان و مـتـحـدان ایـن، یـک رژیـم دسـت راسـتـی بـه غـایـت ارتـجـا عـی حـامـی مـلاکـیـن و مـنـافـع آنـان بـه وسـیـلـۀ نـیـروهـای اشـغـالـگـر آلـمـان و اطـریـش در اوکـرایـن، کـه بـه دنـبـال پـیـمـان مـذکـور بـه ایـن سـرزمـیـن وارد گـشـتـه بـودنـد، بـرقـرار شـد. رژیـم زمـیـنـی را کـه دهـقـانـان انـقـلابـی از چـنـگ مـلاکـیـن خـارج سـاخـتـه بـودنـد، بـه آن هـا بـازگـردانـد. کـارگـران رو سـتـایـی سـلاح بـر کـف بـه دفـاع از دسـتـآوردهـای شـان بـرخـاسـتـنـد، و سـتـیـزۀ آن هـا هـم بـر ضـد ارتـجـاع و هـم بـر ضـد کـمـیـسـرهـای زورگـوی بـلـشـویک بـود. روح روان ایـن قـیـام دهـقـانـی یـک مـجـری عـدالـت، نـوعـی رابـیـن هـود(Robin Hood) آنـارشـیـسـتـی، کـه دهـقـانـان ” پـدر” خـطـابـش مـی کـردنـد، مـاخـنـو، بـود. نـخـسـتـیـن عـمـل مـسـلـحـانـۀ او اشـغـال گـولـجـای پـولـجـه در اواسـط سـپـتـامـبـر 1918 بـود. آتـش بـس در 11 نـوامـبـر آن سـال مـنـتـج بـه عـقـب نـشـیـنـی نـیـروهـای اشـغـالـگـر آلـمـا نـی – اطـریـشـی گـردیـد، و فـرصـت بـی نـظـیـر دسـت یـابـی بـه اسـلـحـه و ذخـایـر را بـرای مـاخـنـو ایـجـاد کـرد.

در اوکـرایـن آزاد شـده اصـول کـمـونـیـسـم آزاد بـرای نـخـسـتـیـن بـار در تـاریـخ بـه کـار بـرده شـدنـد، و خـوداداری تـا حـدی کـه در شـرائـط جـنـگ داخـلـی امـکـان پـذیـر بـود، عـمـلـی گـشـت. رمـیـنـی کـه از مـلاکـیـن تـصـرف شـده بـود، بـه شـکـل اشـتـراکـی بـه وسـیـلـۀ دهـقـانـان گـرد آمــده در ” کـمـون هـا ” یـا ” شـوراهـای کـار آزاد” کـشـت و زرع گـردیـدنـد. از اصـول بـرابـری و بـرادری پـی روی بـه عـمـل آمـد. هـمـه – مـردان و زنـان – مـی بـایـد بـه قـدر تـوانـایـی شـان کـار کـنـنـد. مـسـئـولـیـن ادارۀ امـور بـه طـور مـوقـت بـرگـزیـده مـی شـدنـد.

هـر شـورا تـنـهـا وظـیـفـۀ مـجـری سـاخـتـن ارادۀ دهـقـانـان در مـنـطـقـۀ مـحـلـی را عـهـده دار بـود. واحـدهـای تـولـیـدی بـه صـورت فـدراتـیـو در مـنـاطـق و مـنـاطـق نـیـز در ایـالات بـه هـم مـی پـیـوسـتـنـد. شـوراهـا جـزء یـک سـیـسـتـم اقـتـصـادی مـنـسـجـم مـبـتـنـی بـر بـرابـری اجـتـمـاعـی گـردا نـده شـدنـد. آن هـا مـی بـایـد بـه طـور کـامـل مـسـتـقـل از هـر حـزب سـیـاسـی بـاشـنـد. هـیـچ سـیـاسـت مـداری نـمـی بـایـد در پـنـاه قـدرت شـوروی اراده اش را بـه آن هـا دیـکـتـه کـنـد. اعـضـاء مـی بـایـد کـارگـران واقـعـی و مـنـحـصـراً در خـدمـت مـنـافـع تـوده هـای کـارگـر بـاشـنـد.

هـنـگـامـی کـه پـارتـیـزان هـای مـاخـنـوویـسـتـی داخـل مـنـطـقـه ای مـی گـردیـدنـد، پـلاکـات هـایـی بـه دیـوارهـا مـی چـسـبـانـدنـد، کـه روی شـان نـوشـتـه بـود: ” آزادی دهـقـانـان و کـارگـران مـتـعـلـق بـه خـود آنـان اسـت، و نـبـایـد مـحـدود گـردانـده شـود. بـر دهـقـانـان و کـارگـران اسـت کـه خـود عـمـل کـنـنـد، خـود را سـازمـان دهـنـد، و در کـلـیـۀ زمـیـنـه هـای زنـدگـی بـا یـکـدیـگـر مـوافـق بـاشـنـد، بـه صـورتـی کـه آن هـا خـود درسـت تـشـخـیـص مـی دهـنـد، و بـه صـورتـی کـه آن هـا خـود مـی خـواهـنـد (…). مـاخـنـوویـسـت هـا تـنـهـا مـی تـوانـنـد یـاوران آن هـا بـاشـنـد، بـه آن هـا ایـن یـا آن انـدرز را بـه دهـنـد و یـا اشـاره را بـه کـنـنـد (…). ولـی آن هـا نـمـی تـوانـنـد و نـمـی خـواهـنـد در هـیـچ مـوردی ادارۀ شـان کـنـنـد.”

زمـانـی کـه مـردان مـاخـنـو دیـرتـر، در پـائـیـز 1920، مـایـل بـه یـک تـوافـق کـوتـه مـدت بـا دو لـت شـوروی بـودنـد، اصـرار داشـتـنـد ایـن ضـمـیـمـه نـیـز جـزء مـوافـقـتـنـامـه گـردد: ” در مـنـطـقـه ای کـه مـاخـنـوویـسـت هـا عـمـل خـواهـنـد کـرد، جـمـعـیـت کـارگـری و دهـقـانـی بـایـد مـؤسـسـات آزادشـان بـرای خـوداداری اقـتـصـادی و سـیـاسـی را دائـر سـازنـد. ایـن مـؤسـسـات بـایـد مـسـتـقـل و – از طـریـق قـرارهـا – بـه شـکـل فـدراتـیـو بـا ارگـان هـای اداری جـمـهـوری شـوروی مـرتـبـط گـردنـد.” بـلـشـویـک هـای مـذاکـره کـنـنـدۀ مـتـحـیـر ایـن ضـمـیـمـه را بــه اطـلاع مـسـکـو رسـانــدنـد، کـه آن جـا مـسـلـمـاً بــه صـورت ” مـطـلـقـاً غـیـرقـابـل قـبـول” رد شـد.

یـکـی از جـوانـب نـسـبـةً ضـعـیـف جـنـبـش مـاخـنـو ایـن بـود، کـه جـنـبـش دارای روشـنـفـکـران آنـارشـیـسـت کـافـی نـبـود. آن از بـیـرون از کـمـک هـایـی، حـداقـل در بـعـضـی مـواقـع، بـرخـوردار گـردیـد، در وهـلـۀ نـخـسـت از خـارکـوف و کـورسـک، از آنـارشـیـسـت هـایـی کـه در پـایـان 1918 بـه تـرغـیـب ولـیـن در سـازمـان نـابـات(Nabat) بـه هـم دسـت اتـحـاد داده بـودنـد. آن هـا در آوریـل 1919 کـنـگـره ای بـرگـذار و خـود را ” مـطـلـقـاً مـخـالـف هـر نـوع شـرکـت در شـوراهـا، کـه بـه ارگـان هـای خـالـصـاً سـیـاسـی بـه شـکـل مـقـامـاتـی، مـرکـزگـرا و دولـتـی تـبـدیـل گـردیـده انـد”، اعـلان کـردنـد. ایـن اعـلانـیـه از سـوی بـلـشـویـک هـا یـک اعـلان جـنـگ اسـتـنـبـاط شـد، و نـابـات مـجـبـور از مـتـوقـف سـاخـتـن فـعـالـیـت هـایـش گـشـت. در ژوئـیـه سـال مـزبـور ولـیـن مـوفـق بـه رسـانـدن خـود بـه قـرارگـاه اصـلـی مـاخـنـو شـد. او بـه اتـفـاق آرشـیـنـوف مـسـئـولـیـت شـعـبـات فـرهـنـگـی و تـعـلـیـمـی جـنـبـش مـاخـنـوویـسـتـی را عـهـده دار گـردیـدنـد. ولـیـن سـرپـرسـتـی یـکـی از کـنـگـره هـای جـنـبـش، بـرگـذار شـده در اکـتـبـر سـال مـذکـور در آلـکـسـانـدروفـسـک را داشـت. در آن کـنـگـره تـزهـای اصـلـی تـنـویـر کـنـنـدۀ نـظـریـۀ ” شـوراهـای آزاد” بـه تـصـویـب رسـیـدنـد. کـنـگـره هـم شـامـل نـمـایـنـدگـان دهـقـانـان و هـم نـمـایـنـدگـان پـارتـیـزان هـا بـود. تـشـکـیـلات غـیـرنـظـامـی مـنـشـعـب از یـک ارتـش شـورشـی دهـقـانـان بـه رهـبـری مـاخـنـو بـود، کـه راهـکـار چـریـکـی را بـه کـار مـی بـرد. ایـن ارتـش بـه صـورت قـابـل تـوجـهـی سـیـار، قـادر بـه طـی یـک صـد کـیـلـومـتـر راه در روز، بـخـشـاً بـه مـدد سـواره نـظـام خـود، بـخـشـاً در سـایـۀ ورزیـدگـی پـیـاده نـظـام کـه تـوانـایـی جـابـه جـایـی خـود بـا گـاری هـای اسـب کـش مـنـاسـب را داشـت، بـود. ارتـش بـه صـورت آنـارشـیـسـتـی بـر اسـاس داوطـلـبـی و گـز یـنـش آزاد، بـی تـفـاوت بـه درجـه و بـر پـایـۀ انـضـبـاط آزادانـۀ پـذیـرفـتـه شـده سـازمـان دهـی گـردیـده بـود. مـقـررات ایـن آخـریـن مـورد حـاصـل کـار شـورای پـارتـیـزانـی و تـصـویـب شـده در مـجـامـع عـمـومـی بـوده، بـا دقـت از سـوی هـمـگـان مـراقـبـت مـی گـشـت.

نـیـروی آزاد مـاخـنـو دردسـرهـای فـراوانـی بـرای ارتـش هـای مـداخـلـه گـر تـولـیـد نـمـود. تـا جـا یـی کـه بـه واحـدهـای گـاردیـسـت سـرخ بـلـشـویـک هـا مـربـوط مـی گـردد، آن هـا چـنـدان مـؤثـر نـبـود نـد. آن هـا تـنـهـا در طـول خـطـوط آهـن بـدون دوری جـسـتـن از قـطـارهـای زره پـوش شـان مـی سـتـیـزیـدنـد، بـا اولـیـن شـکـسـت عـقـب مـی نـشـسـتـنـد، و اغـلـب از حـمـل سـربـازان شـان امـتـنـاع مـی نـمـودنـد. از آن جـا کـه بـلـشـویـک هـا بـه دهـقـانـان اعـتـمـاد نـداشـتـنـد، از پـخـش اسـلـحـه بـیـن آن هـا خـودداری مـی کـردنـد، و دهـقـانـان مـنـفـرد شـده در روسـتـاهـای شـان بـه آسـانـی مـی تـوانـسـتـنـد در چـنـگ ضـدانـقـلابـیـون گــرفـتـار آیـنـد. آرشـیــنـوف، مــورخ جـنـبـش مـاخـنـوویــسـتـی، مـی نــویــسـد: ” افـتـخـار مـعـدوم شـدن ارتـش ضـدانـقـلابـی [ آنـتـون] دنـیـکـیـن(Denikin)[Anton][1947- 1872] در پـائـیـز 1919 بـیـش از هـمـه زیـبـنـدۀ شـورشـیـان آنـارشـیـسـت مـی بـاشـد.”

از آن جـا کـه مـاخـنـو از قـرار دادن ارتـش خـود تـحـت اطـاعـت رهـبـر ارتـش سـرخ، تـرو تـسـکـی، سـربـاز مـی زد، تـروتـسـکـی مـضـروب سـاخـتـن جـنـبـش شـورشـیـان را ضـروری تـشـخـیـص داد. او در 4 ژوئـن 1919 دسـتـور قـدغـن شـدن کـنگـرۀ آیـنـدۀ مـاخـنـوویـسـت هـا را صـادر کـرد. آن هـا بـه شـورش بـر ضـد قـدرت شـوروی در اوکـرایـن مـتـهـم گـشـتـنـد، و تـروتـسـکـی بـه هـر نـوع شـرکـت در کـنـگــره مُـهــر ” بـالاتــریـن خـیـانـت” را زد، و فــرمـان دسـتـگـیـری نـمـایـنـد گـان را داد. تـروتـسـکـی اسـلـوبـی بـه کـار بـسـت کـه 18 سـال بـعـد اسـتـالـیـنـیـسـت هـای اسـپـانـیـایـی از آن بـر ضـد دسـتـجـات آنـارشـیـسـتـی تـقـلـیـد نـمـودنـد، و آن اسـلـوب ایـن کـه تـروتـسـکـی بـرخـلاف تـعـهـد دولـت بـلـشـویـکـی مـبـنـی بـر امـداد تـسـلـیـحـاتـی بـرطـبـق تـوافـقـنـامـه بـا مـاخـنـوویـسـت هـا از گـذار دن اسـلـحـه در اخـتـیـار پـارتـیـزان هـای مـاخـنـو سـرگـرم چـالـش عـلـیـه ارتـش ضـدانـقـلاب خـودداری نـمــود، و سـپــس مـحـیـلانـه پــارتـیــزان هــا را کـه بــه عــلـت کـمـبـود اسـلـحـه دچـار شـکــسـت گـردیــدنــد، بــه ” خـیـانـت” در نـتـیـجـۀ شـکـسـت طـلـبـی عـمـدی در جـنـگ عـلـیـه نـیـروهـای سـفـیـد مـتـهـم سـاخـت!

آن دو ارتـش، مـاخـنـوویـسـتـی و بـلـشـویـکـی، بـا تـشـخـیـص ضـرورت عـمـلـکـرد مـشـتـرکـانـه در نـتـیـجـۀ افـزوده شـدن بـه ابـعـاد خـطـر نـظـامـی ضـدانـقـلاب چـنـد بـار دیـگـر بـا یـکـدیـگـر بـه تـوافـق رسـیـده بـودنـد؛ یـک بـار در مـارس 1919 بـر ضـد دنـیـکـیـن و بـارهـای بـعـد در تـابـسـتـان و پـائـیـز 1920 تـحـت هـنـایـش تـهـدیــد نـیـروهـای سـفـیـد ژنـرال پـیـوتــر نـیـکـولایـویـچ ورانـگــل(Pjotr Nikolajevitj Wrangel)(1928- 1878)، کـه مـاخـنـو سـرانـجـام مـعـدوم شـان سـاخـت. ولـی بـه مـحـض مـنـتـفـی گـردیـدن خـطـر، ارتـش سـرخ بـنـای عـمـلـیـات نـظـامـی بـر ضـد پـارتـیـزان هـای مـقـا وم مـاخـنـو را گـذاشـت.

در خـاتـمـۀ نـوامـبـر 1920 بـلـشـویـک هـا دامـی نـهـادنـد. آن هـا افـسـران ارتـش مـاخـنـوویـسـتـی در کـریـمـه را بـرای شـرکـت در شـورای نـظـامـی دعـوت نـمـودنـد. بـه مـجـرد رسـیـدن افـسـران، آن هـا بـه دسـت پـلـیـس سـیـاسـی بــلـشـویـک هــا چِـکـا( اخـتـصـارِ کـمـیـسـیـون ویـژه) ( Cherzvychainaja  Komissija (CHEKA)) دسـتـگـیـر و اعـدام گـردیـدنـد. هـمـزمـان یـک تـهـاجـم مـنـظـم بـه گـولـجـا پـو لـجـه بـه عـمـل آمـد. چـالـش بـیـن ” آنـارشـیـسـت هـا ” و ” مـقـامـاتـی هـا ” – چـالـشـی کـه تـدریـجـاً نـا بـرابـر و نـابـرابـرتـر گـردیـد – نُـه مـاه دوام داشـت. سـرانـجـام مـاخـنـو در مـقـابـل نـیـروهـای کـثـیـر الـعـده، بـرتـر و تـا بـه دنـدان مـسـلـح بـلـشـویـکـی نـاچـار از مـتـوقـف سـاخـتـن چـالـش گـردیـد. او تـو فـیـق فـرار بـه رومـانـی در اوت 1921 و از آن جـا بـه پـاریـس را یـافـتـه، در آن جـا دچـار نـیـاز و بـیـمـاری درگـذشـت. بـا واژه هـای آرشـیـنـوف: ایـن چـنـیـن بـود پـایـان حـمـاسـۀ مـاخـنـوویـسـتـی(makh
novtsjina)، ایـن نـخـسـتـیـن نـمـونـۀ یـک جـنـبـش تـوده ای مـسـتـقـل انـسـان هـای کـارگـر، کـه هـم چـنـیـن بـایـد یـک مـنـبـع الـهـام آتـی بـرای کـارگـران دنـیـا بـاشـد.

آنـارشـیـسـم در انـقـلاب روسـیّـه / ٦

تـوفـان آراز

٦

هـدف سـربـازان مـاخـنـوویـسـتـی انـقـلابـی شـبـاهـت زیـادی بـه هـدف قـیـام کـارگـران و مـلـوانـان مـتـفـق در مـارس 1921 در کـرونـشـتـات داشـت.

کـارگـران شـهـر تـحـت شـرائـط مـادی ای مـی زیـسـتـنـد کـه بـه عـلـت کـمـبـود مـواد غـذایـی، سـو خـت و وسـایـل حـمـل و نـقـل غـیـرقـابـل تـحـمـل گـردیـده بـود، و آن هـا هـم چـنـیـن بـا رژیـمـی مـواجـه بـودنـد کـه تـدریـجـاً بـیـش از پـیـش صـورت دیـکـتـاتـوری مـطـلـقـه بـه خـود گـرفـتـه، کـوچـک تـریـن ابـراز نـارضـایـتـی را خُـرد مـی کـرد. در پـایـان فـوریـه اعـتـصـابـاتـی در پـتـروگـراد، مـسـکـو و بـعـضـی مـراکــز صـنـعـتـی دیـگــر روی دادنــد. کـارگــران کـارخـانـه هــا را تـعـطـیـل و نــان و آزادی

مـطـالـبـه نـمـودنـد. مـقـامـات بـه روی آن هـا آتـش گـشـودنـد. کـارگـران در پـتـروگـراد یـک گـردهـم آیـی اعـتـراضـی بـا شـرکـت 10000 نـفـر تـشـکـیـل دادنـد.

کـرونـشـتـات یـک پـایـگـاه دریـایـی در سـی کـیـلـومـتـری پـتـروگـراد بـر جـزیـره ای در خـلـیـج فـنـلانـد بـود. سـاکـنـیـن آن از مـلـوانـان و چـنـدهـزار کـارگـر مـشـتـغـل در قـورخـانـه هـای نـیـروی در یـایـی تـشـکـیـل مـی یـافـت. مـلـوانـان کـرونـشـتـات نـقـش بـرجـسـتـه و تـحـسـیـن انـگـیـزی در روی داد هـای انـقـلابـی 1917 ایـفـاء نـمـوده بـودنـد. آن هـا بـه قـول تـروتـسـکـی افـتـخـار و شـرافـت انـقـلاب روسـیـهبـودنـد. اهـالـی غـیـرنـظـامـی کـرونـشـتـات یـک کـمـون آزاد نـسـبـةً مـسـتـقـل از دولـت تـشـکـیـل داده بـودنـد.

در گـردهـم آیـی تـوده ای کـرونـشـتـات مـلـوانـان بـه پـشـتـیـبـانـی از اعـتـصـابـیـون پـتـروگـراد بـر خـاسـتـنـد. در دومـیـن گـردهـم آیـی در 1 مـارس 16000 مـلـوان، کـارگـر و سـربـاز شـرکـت داشـتـنـد، و در حـضـور صـدر دولـت، رئـیـس کـمـیـتـۀ اجـرایـی مـرکـزی مـیـخـائـیـل ایـوانـوویـچ کـالـیـنـیـن(Mikh

ail Ivanovitj Kalinin)(1946- 1875) تـصـمـیـمـی دائـر بـر بـرگـذاری یـک کـنـفـرانـس مـسـتـقـل از احـزاب سـیـاسـی، امـا از کـارگـران، سـربـازان و مـلـوانـان سـرخ شـهـر پـتـروگـراد، کـرونـشـتـات و ایـالـت پـتـروگـراد را اتـخـاذ نـمـودنـد. هـمـزمـان آن هـا مـطـالـبـۀ اخـراج کـارمـنـدان سـیـاسـی، قـطـع امـتـیـازات بـه احـزاب سـیـاسـی، اخـراج نـیـروهـای ضـربـتـی کـمـونـیـسـتـی از ارتـش و گـارد کـمـو نـیـسـتاز کـارخـانـه هـا را بـه پـیـش کـشـیـدنـد. کـلام کـوتـاه مـقـصـود از مـیـان بـرداشـتـن ا نـحـصـار حـزب حـاکـمـه بـود؛ انـحـصـاری کـه قـیـامـیـون کـرونـشـتـات غـصـبمـی خـوانـدنـدش. از نـظـر آنـان حـزب کـمـونـیـسـت از کـسـب قـدرت بـه بـعـد تـنـهـا یـک انـدیـشـه را دنـبـال مـی کـرد: حـفـظ قـدرت بـا کـلـیـۀ وسـایـل مـمـکـن. آن خـود را از تـوده هـا مـنـفـصـل سـاخـتـه بـود. آن خـود را نـاتـوان از نـجـات کـشـور از اوضـاع انـحـلال عـمـومـی نـشـان داده بـود. آن اعـتـمـاد کـارگـران را از دسـت داده بـود. آن بـوروکـراتـیـک گـردیـده بـود. شـوراهـا پـس از سـلـب شـدن قـدرت از آن هـا بـه انـحـصـار دو لـت درآمـده، اتـحـادیـه هـای صـنـفـی بـه ارگـان هـای دولـت تـبـدیـل گـشـتـه بـودنـد. یـک دسـتـگـاه پـلـیـسِ در هـمـه جـا حـاضـر خـلـق را مـطـیـع مـی گـردانـد، و قـوانـیـنـش را بـا آتـش تـفـنـگ و تـرور دیـکـتـه مـی کـرد. در سـطـح اقـتـصـادی سـرمـایـه داری انـحـصـاری دولـتـی بـه جـای سـوسـیـالـیـسـم نـویـد داده شـده حـکـومـت داشـت. کـارگـران در نـتـیـجـۀ سـیـاسـت نـظـامـی شـدن زنـدگـی تـولـیـدی بـه تـصـویـب کـنـگـرۀ نـهـم حـزب کـارگـران مـزدی عـادی و اسـتـثـمـار شـده دقـیـقـاً بـه روال گـذشـتـه بـودنـد. قـیـامـیـون کـرونـشـتـات تـا جـایـی پـیـش رفـتـنـد کـه حـتـی لـغـزش نـاپـذیـری رهـبـران انـقـلابـی را زیـر عـلامـت سـئـوال کـشـیـدنـد. آن هـا تـروتـسـکـی و لـنـیـن را بـه مـسـخـره گـرفـتـنـد. آن هـا عـلاوه بـر مـطـالـبـات آنـی شـان: بـازاجـرای حـقـوق آزادی و انـتـخـابـات آزاد بـرای ارگـان هـای دمـوکـراسـی شـوروی، هـدف دورتـری نـیـز در نـظـر گـرفـتـه بـودنـد، کـه دارای مـحـتـوای صـریـحـاً آنـارشـیـسـتـی بـود: ” یـک انـقـلاب سـوّم“.

قـیـامـیـون واقـعـاً مـی پـنـداشـتـنـد کـه بـر اسـاس انـقـلابـی ایـسـتـاده بـاشـنـد. آن هـا تـأکـیـد مـی ورز یـدنـد، کـه هـیـچ وجـه اشـتـراکـی بـا کـسـانـی کـه درصـدد اسـتـفـادۀ مـجـدد از شـلاق تـزاریـسـمبـود نـد، نـداشـتـنـد. ولـی آن هـا تـمـام پــل هــا بـیـن خـود و رژیـم را نـشـکـسـتـنـد، زیـرا هـنـوز امـیـدوار بــو

دنـد بـه تـوانـنـد بـا آن هـا وارد گـفـت و گـو شـونـد“.

جـسـارت کـرونـشـتـات بـیـش از آن بـود کـه بـرای تـروتـسـکـی و لـنـیـن قـابـل بـرتـافـتـن بـاشـد. بـلـشـویـک هـا یـک بـار بـرای هـمـیـشـه انـقـلاب را بـا حـزب کـمـونـیـسـت یـکـی دانـسـتـه بـودنـد، و هـر آن چـه تـفـاوت یـا تـغـایـری بـا ایـن افـسـانـه داشـت، از دیـدگـاه آن هـا تـنـهـا مـی تـوانـسـت ضـد انـقـلابـیبـاشـد. ضـمـنـاً لـنـیـن اسـتـنـبـاط سـاده لـوحـانـه اش را کـه احـیـاء تـزاریـسـم یـگـانـه چـارۀ دیـکـتـاتـوری حـزب او بـود، حـفـظ کـرد. در 1921 دولـتـمـردان در کـرمـلـیـن تـقـریـبـاً بـه شـیـوۀ پـائـیـز 1956 بـحـث و اسـتـدلال کـردنـد: کـرونـشـتـات نـسـخـۀ اولـیـۀ بـوداپـسـت بـود.

بـا مـلـوانـان بـه صـورت گـاردیـسـت هـای سـفـیـد، کـه دسـت اتـفـاق بـه مـداخـلـه گـران نـظـامـی و بـورس پـاریـسداده بــودنــد ، رفـتـار شـد. آنـارشـیـسـت هـا گـلـدمـن و آلـکـسـانـدر بـرکـمـن(Aleks

ander Berkman)(1936- 1870)، کــه در 1919 از آمـریـکـا بـه شــوروی، مـیـهـن کـارگـران، تـبـعـیـد گـشـتـه بـودنـد، ضـمـن یـک نـامـۀ رسـمـی بـاوقـار بـه گـریـگـوری زیـنـویـف(Grigorij Zinovjev) (مـقـتـ. 1936- 1883) بـیـهـوده عـطـف تـوجـه دادنـد، کـه اِعـمـال قـدرت صـدمـۀ حـسـاب نـاپـذیـری بـه انـقـلاب اجـتـمـاعـی وارد خـواهـد سـاخـت، و مـصـرانـه از رفـقـای بـلـشـویـکاسـتـدعـاء کـردنـد، کـه مـنـازعـۀ کـرونـشـتـات را از طـریـق مـذاکـرۀ بـرادرانـه پـایـان بـخـشـنـد. کـارگـران تـروریـزه شـده در پـتـروگـراد تـحـت وضـعـیـت اسـتـثـنـایـی نـیـز امـکـان پـشـتـیـبـانـی از کـرونـشـتـات و قـیـامـش را نـداشـتـنـد.

یـک افـسـر تـزاری سـابـق، مـارشـال بـعـد تـوخـاشـفـسـکـی(Tukhatjevskij)، وظـیـفـۀ فـرمـان دهـی یـک نـیـروی ارسـالـی مـتـشـکـل از افـراد بـه دقـت بـرگـزیـده شـده( بـسـیـاری از سـربـازان سـرخ از تـیـرانـدازی بـه هـمـطـبـقـه ای هـای خـود سـربـاز مـی زدنـد) را عـهـده دار گـردیـد. 7 مـارس بـمـبـاران کـرونـشـتـات آغـاز و ده روز مـتـمـادی ادامـه یـافـت. در آخـریـن اعـلانـیـۀ مـحـاصـره شـدگـان زیـر عـنـوان تـمـام دنـیـا بـدانـد!” گـفـتـه شـد: ” خـون بـی گـنـاهـان دامـنـگـیـر کـمـونـیـسـت هـا، ایـن دیــوانـگـان سـرمـسـت قــدرت، خـواهــد گـردیــد. زنــده بــاد قــدرت شــوراهــا!” مـحـاصـره کـنـنـدگـان یـاغـی گـریرا بـا قـتـل عـام عـیـاشـانـه سـرکـوب سـاخـتـنـد. گـلـدمـن، یـک شـاهـد عـیـنـی روی داد، در شـرح حـالـش سـرکـوبـی کـرونـشـتـات را فـاجـعـهنـامـیـده، نـوشـتـه اسـت: ” 18 مـارس سـالـروز کـمـون پـاریـس در 1871 بـود، کـه دو مـاه بـعـد [از تـشـکـیـل] بـه دسـت [ لـوئـیـس آدولـف] تـیــرز(Thiers)[Louis – Adolphe][1877- 1797] و [گـاسـتـون، مـارکـی دِ] گـالـیـفـه(Galliffet) [Gaston, Marquis de][1909- 1831]، کـه سـی هـزار کـمـونـارد را قـصـابـی کـردنـد، سـرکـوب گـردیـد. جـنـایـتـی کـه در 18 مـارس 1921 در کـرونـشـتـات از آن تـقـلـیـد شـد.”

آنـارشـیـسـت هـا تـقـریـبـاً نـقـشـی در روی داد کـرونـشـتـات نــداشـتـنـد. کـمـیـتـۀ انـقــلاب در کــرو نـشـتـات از دو آنـارشـیـسـت، جـارتـشـوک(Jartsjuk)، کـه در 1917 در ایـجـاد شـورای کـرونـشـتـات سـهـیـم بـوده، و ولـیـن دعـوت پـیـوسـتـن بـه کـمـیـتـه را نـمـوده بـود، ولـی آن دو در آن تـاریـخ بـه دسـت بـلـشـویـک هـا بـه زنـدان افـکـنـده شـده بـودنـد. هـمـان گـونـه کـه ایـدا مـت(Ida Mett)(73- 1901) مـؤ لـف کـتـاب The Kronstadt Uprising, 1921( قـیـام کـرونـشـتـات، 1921) یادداشـت کـرده اسـت، نـفـوذ

آنـارشـیـسـت هـا تـنـهـا تـا حـدی بـود کـه آنـارشـیـسـم هـم چـنـیـن مـبـلـغ انـدیـشـۀ دمـوکـراسـی کـارگـری بـود.” و ولـیـن بـعـد در رابـطـه بـا اهـمـیـت قـیـام کـرونـشـتـات نـوشـت: ” کـرونـشـتـات نـخـسـتـیـن تـلاش کـامـلاً مـسـتـقـلانـۀ خـلـق بـرای آزادسـازی خـود از زیـر هـر یـوغـی و مـتـحـقـق کـردن انـقـلاب اجـتـمـاعـی بـود؛ تـلاشـی کـه مـسـتـقـیـمـاً (…) از سـوی خـود تـوده هـای کـارگـر، بـدون شـبـانـان سـیـاسـی، بـدون رهـبـرانو بـدون قـیّـمـانبـه عـمـل آمـد. و بـرکـمـن نـوشـت: ” کـرو نـشـتـات افـسـانـۀ دولـت کـارگـری را خُـرد و مـتـلاشـی سـاخـت؛ آن اثـبـات کـرد، کـه دیـکـتـاتـوری حـزب کـمـونـیـسـت نـمـی تـوانـد بـا انـقـلاب سـازگـار بـاشـد.”

آنـارشـیـسـم در انـقـلاب روسـیّـه /٧

تـوفـان آراز

7

8 فـوریـه 1921 کـروپُـتـکـیـن پـیـر دیـده از جـهـان بـسـت، و بـقـایـای زمـیـنـی او طـی مـراسـم بـاشـکـو هـی بـا شـرکـت تـقـریـبـاً یـک صـدهـزار نـفـر بـه خـاک سـپـرده شـد. بـر روی بـیـرق هـای گـروه هـای آنـارشـیـسـتـی بـا حـروف روشـن نـوشـتـه شـده بـود: ” آن جـا کـه قـدرت بـاشـد، آزادی نـیـسـت“. شـرح حـال نـگـاران آن بـزرگـمـردِ درگـذشـتـه مـراسـم را بـه صـورت واپـسـیـن تـظـاهـرات عـظـیـم بـر ضـد خـودکـامـگـی بـلـشـویـک هـا تـعـبـیـر کـرده انـد.

پـس از روی داد کـرونـشـتـات صـدهـا آنـارشـیـسـت دسـتـگـیـر گـشـتـنـد. چـنـد مـاه بـعـد آنـار شـیـسـت فـانـی بـارون(Fanny Baron) بـه اتـفـاق هـشـت تـن از رفـقـای او در زنـدان چِـکـا در مـسـکـو اعـدام شـدنـد.

آنـارشـیـسـم رزمـجـو ضـربـت کـشـنـده ای دریـافـت کـرده بـود. در خـارج از روسـیـه آنـارشـیـسـت هـایـی کـه انـقـلاب اکـتـبـر را مـشـاهـده نـمـوده بـودنـد، کـار بـاشـمـولـی بـرای نـقـد و بـازبـیـنـی دُگـم هـا را آغـازیـدنـد، تـا حـیـات تـازه ای در کـالـبـد آمـوزشـات سـوسـیـالـیـسـم آزادی دمـیـده شـود. در آغـاز سـپـتـامـبـر 1920 کـنـگـرۀ اتـحـادیـۀ آنـارشـیـسـتـی در اوکـرایـن، نـابـات، مـطـلـقـاً گـفـتـمـان دیـکـتـا تـوری پـرولـتـاریـا را، کـه بـه اسـتـنـبـاط کـنـگـره بـه طـور اجـتـنـاب نـاپـذیـر مـنـتـهـی بـه ایـن مـی گـردیـد کـه پـاره ای از پـرولـتـاریـای سـنـگـر گـرفـتـه در حـزب، کـارمـنـدان و یـک مـشـت رهـبـران بـه حـکـومـت دیـکـتـاتـوری بـر تـوده هـا بـه پـردازنـد، رد کـرده بـود. کـروپُـتـکـیـن کـوتـه زمـانـی پـیـش از درگـذشـتـش در اظـهـاریـه ای بـه کـارگـران غـرببـا نـگـرانـی بـه رشـد یـک بـوروکـراسـی عـظـیـماشـاره کـرده بـود: ” بـه نـظـر مـن ایـن کـوشـش بـرای بـنـای یـک جـمـهـوری کـمـونـیـسـتـی بـر اسـاس شـدیـداً مـتـمـرکـز دولـت و تـحـت دیـکـتـاتـوری آهـنـیـن یـک حـزب بـه شـکـسـت بـزرگـی انـجـا مـیـده اسـت. روسـیـه بـه مـا نـشـان مـی دهـد مـا چـگـونـه نـبـایـد کـمـونـیـسـم را پـیـاده کـنـیـم.”

ژانـویـه 1921 روزنـامـۀ آنـارشـیـسـت اعـلانـیـۀ رقـت انـگـیـز آنـارکـوسـنـدیـکـالـیـسـت هـای رو سـی خـطـاب بـه کـارگـران جـهـان را درج کـرد: ” رفـقـا، بـه حـاکـمـیـت بـورژوازی بـر خـود پـایـان دهـیـد، هـمـان گـونـه کـه مـا ایـن جـا کـردیـم. ولـی شـمـا اشـتـبـاه مـا را تـکـرار نـکـنـیـد: اجـازه نـدهـیـد کـمـونـیـسـم دولـتـی خـود را در کـشـورهـای شـمـا مـسـتـقـر سـازد!”

از هـمـیــن مـوضـع آنــارشـیـســت رودولــف روکــر(Rudolf Rocker)(1958- 1873) در 1920

کـتـابـش Der Bankrott des russische Staats-Kommunismus( ورشـکـسـتـگـی کـمـونـیـسـم دولـتـی روسـی) را تـألـیـف کـرد، کـه در 1921 انـتـشـار یـافـت. ایـن کـتـاب نـخـسـتـیـن تـحـلـیـل سـیـاسـی از سـقـوط انـقـلاب روسـیـه بـود. بـه اسـتـنـبـاط روکـر ارادۀ یـک طـبـقـه نـبـود کـه در دیـکـتـاتـوری پـرو لـتـاریـا مـشـهـور بـه بـیـان درآمـد، بـلـکـه یـک دیـکـتـاتـوری حـزبـی کـه وانـمـود مـی سـاخـت بـه نـام یـک طـبـقـه سـخـن مـی گـویـد، و بـه قـدرت سـرنـیـزه هـا تـکـیـه داشـت. ” تـحـت دیـکـتـاتـوری پـرولـتـا ریـا در روسـیـه یـک طـبـقـۀ نـو، کـمـیـسـروکـراتـی، پـدیـد آمـده، کـه تـوده هـای انـبـوه سـرکـوبـی بـه وسـیـلـۀ آن را هـمـان قـدر بـه سـخـتـی حـس مـی کـنـنـد، کـه در گـذشـتـه تـحـت رژیـم قـدیـم حـس مـی کـردنـد.”

بـا درآورده شـدن مـنـظـم کـلـیـۀ عـنـاصـر جـامـعـه تـحـت ادارۀ یـک دولـت قـادر بـرخـوردار از حـقـوق اول، امـکـان احـتـراز از روبـه رویـی بـا ایـن سـلـسـلـه مـراتـب کـارمـنـدان نـبـود، کـه بـرای تـکـامـل انـقـلاب روسـیـه سـرنـوشـت سـاز گـردیـد. بـلـشـویـک هـا نـه تـنـهـا دسـتـگـاه دولـت را از جـامـعـۀ قـدیـم گـرفـتـه انـد، بـلـکـه آن را بـه یـک قـدرت کـل مـسـلـح کـرده انـد کـه نـظـیـرش در هـیـچ جـایـی وجـود نـدارد.”

در ژوئـن 1922 یـک گـروه آنـارشـیـسـتـی روسـی تـبـعـیـدی در آلـمـان کـتـاب افـشـاء گـرانـۀ کـو چـکـی تـحـت عـنـوان سـرکـوبـی آنـارشـیـسـم در روسـیّـه شـوروی مـنـتـشـر سـاخـتـنـد.(تـرجـمـۀ فـرانـسـوی آن بـه وسـیـلـۀ ولـیـن در آغـاز 1923 بـیـرون آمـد.) در ایـن کـتـاب فـهـرسـت الـفـبـایـی اسـا مـی شـهـدای آنـارشـیـسـم روسـی درج شـده بـود. بـرکـمـن در سـال هـای 22- 1921 و گـلـدمـن در سـال هـای 23- 1922 چـنـد نـوشـتـار دربـارۀ انـقـلاب روسـیـه بـر مـبـنـای آزمـون هـای خـود در شـوروی انـتـشـار دادنـد.

هـم چـنـیـن آرشـیـنـوف و مـاخـنـو پـس از پـنـاه بـردن بـه غـرب گـزارشـات شـان را بـه صـورت کـتـاب مـنـتـشـر سـاخـتـنـد.

دیـرتـر، در جـنـگ جـهـانـی دوم(45- 1939)، بـا بـلـوغ روشـنـفـکـرانـۀ حـاصـل فـاصـلـۀ زمـانـی مـاکـسـیـمـوف و ولـیـن دو اثـر آنـارشـیـسـتـی کـلاسـیـک دربـارۀ انـقـلاب روسـیـه بـه رشـتـۀ تـحـریـر درآوردنـد.

بـرای مـاکـسـیـمـوف، کـه اثـرش بـه زبـان انـگـلـیـسـی درآمـده اسـت، دروس گـذشـتـه آگـاهـی از آیـنـدۀ بـهـتـری بـه دسـت مـی دهـنـد. مـاکـسـیـمـوف پـیـش بـیـنـی مـی کـرد، کـه طـبـقـۀ حـاکـمـۀ نـو در اتـحـاد جـمـاهـیـر شـوروی سـوسـیـالـیـسـتـی نـخـواهــد تـوانـسـت و نـمـی بـایـد تـا ابـد زنـده بـه مـانـد. سـوسـیـالـیـسـم آنـارشـیـسـتـی جـای گـزیـن آن خـواهـد گـردیـد. شـرائـط عـیـنـی تـسـریـع کـنـنـدۀ ایـن تـکـامـل هـسـتـنـد: ” آیـا مـتـصـور اسـت (…) کـه کـارگـران مـایـل بـه بـازگـشـت سـرمـایـه داری بـه کـارخـانـه هـا بـاشـنـد؟ هـرگـز! آن هـا دقـیـقـاً بـر ضـد دولـت سـرمـایـه داری مـی شـورنـد.” آن چـه کـارگـران مـی خـواهـنـد، تـعـویـض ایـن رهـبـری مـقـامـاتـی تـولـیـد بـا شـورای کـارخـانـۀ خـود و گـرد آوردن شـوراهـا در یـک فـدراسـیـون بـاشـمـول مـلـی اسـت. کـارگـران خـواهـان خـوداداری هـسـتـنـد. دهـقـانـان نـیـز واقـف گـشـتـه انـد، کـه حـرفـی از بـازگـشـت بـه اقـتـصـاد فـردگـرا نـمـی تـوانـد در بـیـن بـاشـد. یـگـانـه راه حـل عـبـارت اسـت از کـشـاورزی اشـتـراکـی و هـمـکـاری اشـتـراکـیـت هـای کـشـاورزی بـا شـوراهـای کـارخـانـه و اتـحـادیـه هـای صـنـفـی: کـلام کـوتـاه، تـوسـعـۀ آزادانـۀ بـرنـامـۀ انـقـلاب اکـتـبـر.”

ولـیـن تـأکـیـد دارد، هـر نـوع تـلاش مـلـهـم از نـوع روسـی تـنـهـا بـه سـرمـایـه داری مبـتـنـی بــر

اسـتـثـمـار مـنـزجـر کـنـنـدۀ تـوده هـا ، بـدتـریـن شـکـل سـرمـایـه داری، کـه مـطـلـقـاً هـیـچ ربـطـی بـه مــارش بـشـریــت بـه سـوی جـامـعـۀ ســوسـیـالـیـسـتـی نــدارد، مـنـتـهـی مـی گــردد. آن صــرفـاً یــک دیـکـتـاتـوری حـزبـی را تـسـریـع مـی کـنـد، کـه بـه طـور اجـتـنـاب نـاپـذیـر بـه سـرکـوبـی هـر نـوع آزادی بـیـان و مـطـبـوعـات و سـازمـان و عـمـل، حـتـی جـنـبـش هـای انـقـلابـی، بـه اسـتـثـنـاء حـزب صـاحـب قــدرت مـی انـجـامــد.” آن تــنـهـا بــه یـک بـازجـویـی اجـتـمـاعـیمـنـتـهـی مـی گـردد، کـه نـفـس اعـصـاب حـیـاتـی انـقـلابرا تـخـریـب مـی کـنـد. بـه نـظـر ولـیـن اسـتـالـیـن از مـاه بـه زمـیـن نـیـفـتـاده اسـت“. اسـتـالـیـن و اسـتـالـیـنـیـسـم صـرفـاً نـتـیـجـۀ مـنـطـقـی آن سـیـسـتـم مـقـامـاتـی بـودنـد، کـه طـی سـال هـای 21 – 1918 ایـجـاد و مـسـتـقـر گـردیـده بـود. ” ایـنـسـت درسـی کـه دنـیـا از آزمـون (…) بـلـشـویـک هـا فـرا گـرفـتـه اسـت: درسـی کـه قـویـاً مـؤیـد تـز آنـارشـیـسـتـی اسـت، و بـه زودی، در پـرتـو روی دادهـا، از طـرف جـمـیـع آنـان کـه کـار مـی کـنـنـد، زجـر مـی کـشـنـد، مـی انـدیـشـنـد و مـی سـتـیـزنـد، درک خـواهـد شـد.”

آنـارشـیـسـم در انـقـلاب روسـیّـه / ٨

روشـنـگـری هـا

1- عـقـب مـانــدگـی روسـیـه تــزاری ازحـیــث اقــتـصـاد سـیـاسـی نـسـبــت بـه ســرمـایـه داری اروپـای غـربـی پـدیـد آورنـدۀ

شـرائـط ویـژه ای بـرای تـکـامـل اشـکـال سـازمـانـی در جـنـبـش کـارگـری روسـیـه بـود. اتـحـادیـه هـای صـنـفـی در زمـا

نـی دیـر نـقـش سـیـاسـی واقـعـی در جـامـعـه ایـفـاء نـمـودنـد.

اتـحـادیــه هـای صـنـفـی در روسـیـه ابــتـداء در جـریـان جـنـبـش شــورایـی در 1905 پـدیـد آمـدنـد. عـلـت ایـن تـکـا

مـل دیــر را بـایـد در مـاهـیـت فـئـودالـی پـاتــریــارکـال دولـت روسـیـه و اشـکـال سـرکـوب و اسـتـثـمـار مـسـلـط در آن

دولـت جـسـت.

شـمـار کـارگـران سـازمـان یـافـتـۀ صـنـفـی طـی سـال 1905 250000 تـن بـود.

انـقـلاب فـوریـه 1917 یـک تـکـامـل سـازمــانـی سـریـع، تــوأمـاً در جـنــبـش صـنــفـی بــه وجـود آورد، چـنـان کــه

تـعــداد اعـضـاء اتـحـادیــه هــای صـنــفـی طـی نـخـسـتـیـن مــاه هــای سـپـسـیــن انـقـلاب بـه نـیـم مـیـلـیـون نـفـر افـزایـش

یـافــت. نـیــز در هـمـان مـاه هــا چـنـدیــن اتـحـادیــۀ صـنـفـی در ســرتـاسـر روسـیـه، عـمـومـاً، و در پـتـروگـراد، خـصـو

صـاً، دائـر گـردیـدنـد.

اتـحـادیــه هـای صـنـفـی تـا مـاه هــای اوت سـپـتـامـبــر 1917 تـحـت تــسـلـط مـنـشـویـک هـا قـرار داشـتـنـد، کـمـا

ایــن کـه در سـومـیــن کـنـفــرانـس اتـحـادیــه هــای صـنــفـی سـرتــاسـر روسـیــه بــلـشـویـک هــا تــنـهـا از پـشـتـیــبـانــی

4/36% نـمـایـنـدگـان بــرخـوردار بـودنــد. اکـثـریــت از مـنـشـویـک هــا تـشـکـیـل یـافـتـه بـود. ( آنـارشـیـسـت هـا و سـو

سـیـال رولـوسـیـونـرهـا نـقـشـی جـزئـی در جـنـبـش صـنـفـی دارا بـودنـد.)

جـنـبـش صـنـفـی بــا مـشـکـلات بـسـیــاری مـواجـه گـردیــد. در وهــلـۀ نـخــسـت فـعـالـیــت آن در اثـر نـبـودِ آزمـون

هـای صـنـفـی در مـیـان کـارگـران بـطـیء بــود، و ایـن مـنـتـج بــه یـک سـاخـتـار سـازمـانـی بــی نـظـم و نـامـعـادل گـرد

یــد. بـسـیـاری از اتـحـادیــه هـا عـاری از نـیــروی ضــربـتـی واقـعـی بــودنــد، زیـرا آن هــا نــه فــقـط مـطـابـق صـنـف،

بـلـکـه هـم چـنـیـن مـطـابـق نـوع اشـتـغـال طـبـقـه بـنـدی گـشـتـه بـودنـد.

مـسـئـلـۀ چـگـونـگـی رابـطـۀ مـتـقـابــل اتـحـادیـه هـای صـنـفـی و قـدرت دولـتـی در سـال هـای نـخـسـت مـوجـودیـت

دولـت شـوروی خـود را بــه صـورت جــدی نــشـان داد، و در آغـاز دهــۀ 20 زایـنـدۀ اخـتـلاف نـظـری در حـزب بـلـشـو

یـک گـردیـد.

2- کـمـیـتـه هــای کـارخـانــه بــه صــورت کـمـیــتـه هـای دائـم عـمـلـیـات در 1905 بـه وسـیـلـۀ کـارگـران در کـارخـانـه هـا

تـشـکـیـل یــافـتـه بـودنـد. طـی انـقـلاب فــوریـه 1917 تـعـداد ایـن کـمـیـتـه هـا در مـنـاطــق صـنـعـتـی در ســرتــاسـر رو

سـیـه مـداومـاً افــزایــش یـافـت. کـمـبـود سـازمـان هــای صـنـفـی و وجـود سـنـت جـنـبـش شـورایـی 1905 عـلـت آن بـود

کــه اقــشـار رادیـکـال کـارگــری هـمـیـن کـمـیـتـه هـای کـارخـانـه را بـه صـورت ارگـان هــای طـبـیـعـی مـبـارزه تـلـقــی

مـی نـمـودنــد. اگـر اکـثـریـت در اتـحـادیــه هــای صـنـفـی در جـنـاح راسـت حــزب بـلـشـویـک بـود، در مـقـابـل کـمـیـتـه

هــای کـارخـانـه سـریـعـاً شـعـائـر انـقـلابـی بــلـشـویـک هـا را پـذیـرفـتـنـد، و در جـنـاح چـپ حـزب بـلـشـویـک قـرار گـر

فـتــنـد. مـثـلاً در بـهــار 1917 اکـثـریــت در چـنـد کـنـفــرانـس کـمـیــتـه هــای کــارخـانـه مــوافـقــت شـان را بـا شـعـائـر

بـلـشـویـک هـا در خـصـوص کـنـتـرل کـار و قـدرت شـوروی اعـلام داشـتـنـد.

ایــن رادیـکـالـیـت بـزرگ کـمـیـتـه هـای کـارخـانـه عـلـت آن بـود، کـه بـلـشـویـک هـا تـا درجـۀ زیـادی آن هـا را بـه

مـثـابــۀ ارگـان هــای انـقـلابـی در نـخـسـتـیـن مــرحـلـۀ انـقـلاب روسـیــه، یـعـنـی تـا انـقـلاب اکـتـبـر بـه حـسـاب آوردنـد.

امــا پـس از قــیـام ژوئـیـه 1917 در کـنـگـرۀ شـشـم حـزب بـلـشـویـک در 26 آن مـاه دربـارۀ تـغـیـیـر شـعـار کـل قـدرت

بـه شـوراهـا! و راهـکـار بـحـث شـد. از ایـن نـقـطـه زمـانـی لـنـیـن کـمـیـتـه هـای کـارخـانـه را بـه صـورت ارگـان هـای

انـقـلابـی بــه عـوض شـوراهـا تـلـقـی نـمـود. ولـیـکـن بـلـشـویـک هـا بـه دلـیـل راهـکـاری از بـیـان روشـن مـوضـع شـان

در قــبـال رابـطـۀ بـیـن کـمـیـتـه هـای کـارخـانـه و اتـحـادیـه هـای صـنـفـی امـتـنـاع ورزیـدنـد، هـم چـنـیـن شـعـار کـنـتـرل

کـار را بـه گـونـه ای تـهـیـه کـردنـد کـه تـعـبـیـرش بــه چـنـد صـورت مـمـکـن بـاشــد. کـمـیــتـه هـای کـارخـانـه آن را بـه

صـورت عـلامـت حــزب بـه کـارگـران بــرای در اخـتــیـار گـرفــتـن تـولـیـد در کـارخـانــه هــا اسـتـنـبـاط نـمـودنـد. نـیـز

تـمـایــلات در کـمـیـتـه هــای کـارخـانـه بــرای کـسـب نـقــش رهـبــری کـنـنـده در دگـرگـونـی انـقـلابـی و سـازمـان یـابـی

آتـی تــولـیـد پـس از تـصـرف سـوسـیــالـیـسـتـیِ قــدرت ظـاهــر شــدنـد. در تـصـویـبـنـامـۀ یـک کـنـفـرانـس کـمـیـتـه هـای

کـارخـانـه ذکــر شـده بــود: ” کـمـیــتـه هـای کـارخـانــه کـودکـان انـقـلاب هـسـتــنـد. آن هـا نـیـروی تـازه ای مـی بـاشـنـد،

کـه بــایـد بــر روی شـان حـسـاب کــرد. کـمـیـتـه هـا بــایـد کـانـون خـود را بــه وجـود آورنــد، کــه مـسـتـقـل از اتـحـادیـه

هـای صـنـفـی بـاشـد، و مـبـارزۀ سـیـاسـی و صـنـفـی جـنـبـش کـارگـری را رهـبـری نـمـایـد.”

در جـنـبـش صـنـفـی اعـضـاء خــود را در مـعــرض تـهـدیــد کـمـیــتـه هـای کـارخـانـه بـه عـلـت مـطـالـبـۀ پـیـوسـتـه

صــریـح تـر آن در خـصـوص رهـبـری بـلاشـرط احـسـاس نـمـودنـد، و ایـن احـسـاس بـی جـهـت نـیـز نـبـود، زیـرا بـلافـا

صـلـه پـس از صـادر گـشـتـن تـصـویـبـنـامـۀ کـنـتـرل کـار در 14 نـوامـبـر 1917، اولـیـن کـنـفـرانـس سـرتـاسـر روسـیـه

بــه کـمـیـتـه هــای کـارخـانـه اعـلام داشــت، کـه هـمـکـاری بــا اتـحـادیـه هــای صـنـفـی، تــا جـایـی کــه بـه کـنـتـرل کـار

مـربــوط مـی گـردیـد، بــا چـرخـش مـحـدوث در حـیـات اقــتـصـادی سـیـاسـی روسـیـه، مـطـلـقـاً مـنـحـل شـده اسـت.”

ایـن نـیـز طـبـیـعـةً نـمـی تـوانـسـت مـورد قـبـول اتـحـادیـه هـای صـنـفـی قـرار گـیـرد.

هـمـزمـان حـسـاب کـردن راهـکـارانـۀ بـلـشـویـک هـا بـر روی کـمـیـتـه هـای کـارخـانــه ابــداً بــه ایـن مـعـنـا نـبـود،

کـه آن هـا مـوافـق بـا مـحـول گـردیـدن مـسـئــولـیــت تــولـیـد اجـتـمـاعـی بــه کـمـیـتـه هـای کـارخـانـه بـوده بـاشـنـد. کـمـا

ایـن کـه بــلـشـویـک هـا بــه دنـبـال تـصـرف قـدرت سـیـاسـی، عـلامـت قـبـلـی بـه کـمـیـتـه هـای کـارخـانـه را بـه ایـن گـو

نـه تـغـیـیـر دادنـد کـه مـسـتـقـیـمـاً تـصـریـح شـد آن هـا بـایـد از اتـحـادیـه هـای صـنـفـی اطـاعـت نـمـایـنـد. بـلـشـویـک هـا

بــا رادیـکـالـیـزه شـدن بـخـش انـبــوهـی از کـارگـران بـه اکـثـریـت در اتـحـادیـه هـای صـنـفـی بـا اسـتـثـنـائـاتـی جـزئـی

دسـت یـافـتــنـد. در زمـیـنـۀ تـحـقـق کـنــتـرل کــار بـلـشـویـک هـا مـی تـوانـسـتــنـد از وفـاداری اتـحـادیـه هـای صـنـفـی

اطـمـیـنـان داشـتـه بـاشـنـد، نـه از وفـاداری کـمـیـتـه هـای کـارخـانـۀ رادیـکـال.

بــر ایـن اسـاس اتـحـاد بـیـن قــدرت دولــتـی بــلـشـویـک هــا و اتـحـادیــه هــای صـنــفـی جـهــت نــاتــوان ســاخـتـن

کـمـیــتـه هـای کـارخـانـه و تـبـدیــل شـان بـه تـحـتـانـی تـریـن سـلـول هـا در دسـتـگـاه اتـحـادیـۀ صـنـفـی پـدیـد آمـد. در او

لـیـن وهـلـه جـلـوگـیـری از بـرگـذاری کـنـگـرۀ سـرتـاسـر روسـیـه، کـه کـمـیـتـه هـای کـارخـانـه امـیـدوار بـه صـورت پـذ

یــرفـتـن آن در دسـامـبـر 1917 بـه مـقـصـود هـمـآهـنـگ سـازی و تـحـکـیـم در اخـتـیـار گـرفـتـن سـازمـان دهـی تـولــیـد

بـودنــد، بـه عـمـل آمـد. نـاتـوان ســازی نـهــایـی کـمـیــتـه هـای کـارخـانـه بــا امـور فـشـار اقــتـصـادی صـورت گـرفـت،

بــه ایــن مـعـنـا کــه مـقـامـات تـحـویـل مــواد خـام یــا وام دهـی بـه کـمـیـتـه هـای کـارخـانـه را مـشـروط بـه ایـن نـمـودنـد

کـه آن هـا خـود را مـطـیـع اتـحـادیـه هـای صـنـفـی سـازنـد.

امــا اتـحـاد قـدرت دولـتـی و اتـحـادیـه هـای صـنـفـی فـراتـر از ایـن رفـت. یـکـی از مـهـم تـریـن عـرصـه هـای فـعـا

لـیـت اتـحـادیــه هـای صـنــفـی در اولـیــن ســال هــای سـپـسـیــن انـقــلاب اکـتــبــر عــبـارت بــود از شــرکــت در بـنـای

سـیـسـتــم اقــتـصـادی اداری دولــتـی . در آن دوره یـک هـمـکــاری نــزدیـک بــیـن شــورای اتّـحـادیــه هــای صـنــفـی

سـرتـاسـر روسـیّـه و شـورای عـالـی اقـتـصـاد مـلّـی(Vysshii Sovet Narodnogo Khozyaistva(vesenkha)) پـدیـد آمـد، ولـیـکـن ایــن اتـحـاد در بـسـتـر تـحـولات روسـیـه و تـغـیـیـر بـرخـورد آتـی حـزب بـلـشـویـک بـه اتـحـادیـه هـای صـنـفـی

صـورت دیـگـری بـه خـود گـرفـت.

3- نـظـریـه ای ابـداع فـریـدریـش انـگـلـس(Friedrich Engels)(95-1820) در نـوشـتـه ای از او با عـنـوان تـکـامل سـوسـیـا

لـیـسـم از واهـی بـه عـلـم بــه ایـن عـبـارت: ” اولـیـن عـمـل، عـمـلـی کـه دولــت در اثــر آن واقــعـاً بـه مـنـزلـۀ نـمـایـنـدۀ

کـل جـامـعـه ظـاهــر مـی شـود تـحـویــل گـرفـتـن وسـایـل تـولـیـد بـه نـام جـامـعـه هـمـزمـان آخـریـن عـمـل مـسـتـقـیـم

آن بــه عـنـوان دولـت اسـت. دخـالـت قــدرت دولـت در امــور جـامـعـه در زمـیــنـه ای پـس از زمـیـنـۀ دیـگـر بـه تـدریـج

بـیـهـوده مـی گــردد، و سـرانـجـام بــه خـودی خـود از بــیـن مـی رود. ادارۀ امـور و رهـبـری پـروسـه هـای تـولـیـد جـای

حـکـومـت بـر افـراد را مـی گـیـرد. دولـت بـرانـداخـتـه نـمـی شـود، آن مـی مـیـرد.”

4- شـالــودۀ سـرمـایــه داری انـحـصـاری دولـتـیروسـیـه بـا سـیـاسـت اقـتـصـادی نـویـن(نِـپ)”(Novaja Ekonomičesk

aja Politika(NEP) )، کــه لـنـیـن بــه کـنـگـرۀ دهـم حـزب در مـارس 1921 مـعـرفـی و از تـصـویـب گـذرانـدش، ریـخـتـه

شــد. پـیـش از 1921 لـنـیـن بــا مـوضــوع سـرمـایــه داری انـحـصـاری دولــتـیاشـتـغــال یــافـتـه، و حـتـی در بـهـار

1918 آن را بـه صـورت یـک اسـتـراتـژی مـطـرح سـاخـتـه بـود، اسـتـراتـژی ای کـه مـی بـایـد از طـریـق تـکـامـل دادن

سـرمـایـه داری تـحـت کـنـتـرل دولـت پـرولـتـاریـایـی بـه جـامـعــه امـکـان فـراهـم آوردن شـرائـط ضـرور انـتـقـال آن بـه

سـوسـیـالــیـسـم را دهـد. اُپـوزیـسـیـون چـپ ولـو بـلاتـأثـیـر در مـقـابـل ایـن اسـتـراتـژی لـنـیـن مـوضـع گـیـری نـمـوده

بـود. بـه نـظـر اُپــوزیـسـیـون سـوسـیـالـیـسـم تـنـهـا مـی تـوانـسـت بـه وسـیـلـۀ خـود طـبـقـۀ کـارگـر خـلـق گـردد. ” سـرمـا

یــه داری انـحـصـاری دولـتـیگـامـی بــه سـوی آن نـبـود. بـعـد لـنـیـن دیـگــر بــار در رابـطـه بــا نِـپدر مـقـالـه اش

تـحـت عـنـوان دربــارۀ مـالـیـات بــر خـواربــارانــدیـشـۀ سـرمـایــه داری انـحـصـاری دولــتـیرا بـه ایـن عـبـارت

مـطـرح سـاخـتـه بـود، کـه سـرمـایـه داری انـحـصـاری دولـتـیعــالـی تــریـن شـکـل سـیـاسـی و اجـتـمـاعـی سـرمـایـه

داری اسـت.

سـرمـایــه داری انـحـصـاری دولـتـیدر دورۀ اسـتـالـیــن تـثـبــیـت و تـحـکــیـم و بــا نــام ســاخـتـگـی ســوسـیــا

لـیـسـمبــه خـلـق هـای شــوروی و دنـیـای خـارج مـعــرفـی گـردیــد، و حـتـی در قـانـون اسـاسـی اتـحـاد شـوروی بـه آن

رسـمـیـت داده شـد.

5- مـنـشــویــک هــا جـنـاحــی از حـــزب کــارگــر ســوســیــال دمــوکــرات روســیـّــه. ایـــن جـنــاح در دومـیــن کــنـگـــرۀ

حــزب در 1902 تـشـکـیـل یـافــت، و در اقـلـیــت(minsjinstvo) قــرار گـرفـت. در بـرابـر آن جـنـاح اکـثـریـت(bolsjinst

vo) بـلـشـویـک هـا بـا لـنـیـن در رأس آن تـشـکـیـل گـردیـد.

6- ایـن جـزوۀ کـولـونـتــای بـه وسـیـلـۀ حـزب کـارگـر کـمــونــیـسـت آلـمـان در روزنــامــۀ رسـمـی شـان Kommunistische

Arbeiter Zeitung ( روزنـامـۀ کـارگـر کـمـونـیـسـت) بــه چـاپ رسـیـد، و ایـن امــر اعـتـراض رسـمـی کـولـونـتـای بـه آن

حـزب را بـرانـگـیـخـت. وقـتـی کـه آن حـزب بـعـد، در 1922 در بـرلـیـن جـزوه را بـه صـورت مـسـتـقـل تـحـت عـنـوان Was bedeutet die Arbeiteropposition? ( اُپـوزیـسـیـون کـارگــری بــه چـه مـعـنـاسـت؟) بــه چـاپ رسـانـیـد، آن شـامـل

تـفـسـیــرات در مـخـالـفــت بـا کـولـونـتـای بــود. هــم چـنـیـن اتـحـادیــه سـنــدیـکـالــیـسـتـی آمــریـکـا کـارگـران صـنـعـتـی

دنـیـا( آی.دابـلـوی.دابـلـوی)(Industrial Workers of the World(IWW)) کــه نـسـخـه ای از نــوشـتــۀ کــولــونــتـای را بــه

دسـت آورده بــود، آن را بــا عـنـوان انـگــلـیــسـی The Workers Opposition in Russia( اُپـوزیـسـیـون کـارگـری در رو

سـیّـه) در سـال 1922 در شـیکـاگـو چـاپ و مـنـتـشـر سـاخـت. در یـازدهـمـیـن کـنـگـرۀ حـزب(مارس آوریـل 1922)

کـولـونـتـای از جـمـلـه بــه سـبـب قــرار دادن نــوشـتـه اش در اخـتـیـار ضـدکـمـونـیـسـت هـا ی خـارجـی مـورد حـمـلـه

واقـع شـد. نـوشـتـۀ کـولـونـتـای بـعـدهـا بـه چـنـد زبـان اروپـایـی تـرجـمـه و انـتـشـار یـافـت، ولـی هـرگـز در اتـحـاد شـور

وی بـازنـشـر نـکـردیـد، و آن تـا اواخـر دهـۀ 70 قـرن سـابـق در اتـحـاد شـوروی غـیـرقـابـل حـصـول بـود.

7- کـادِت هــا اعـضـاء حـزب دمـوکـرات هـای مـشـروطـه خــواه، یـک حـزب لـیـبـرال سـلـطـنـت طـلـبـانـه، مـتـشـکـلـه در

1905 بــودنـد. حـزب در جـنـگ جـهـانــی اول(18- 1914) پـشـتـیــبـان فـعـال تــلاش هــای اشـغـالـگـرانـۀ امـپـراتـوری

تـزاری بـود. در جـریـان انـقـلاب فـوریـه 1917 کـوشـیـد تـا تـزاریـسـم را از سـقـوط نـجـات بـخـشـد. بـه صـورت حـزب

رهـبــری کـنـنـدۀ دولـت مـوقــت سـیـاسـتـی نــه در جـهـت مـنـافـع مــردم، بـلـکـه امـپــریــالـیـسـت هـای آمـریـکـایـی، فـرا

نـســوی و انـگـلـیـسـی پـیـش بــرد. پـس از انـقـلاب اکـتـبــر حــزب بــه یـک مـخـالــف سـازش نـاپــذیــر رژیــم شــوروی

تـبـدیـل گـردیـد.

8- بــه نـظـر گـلــدمـن پــیـمـان بــرســت لـیــتـوفـسـکبــه سـخـتـی تـضـعــیــف کـنــنـدۀ روحــیـۀ انــقـلابــی تــوده هــا و

نـخـسـتـیـن مـنـبـع تـفــرقـه بـیـن نـیـروهـای پــرولـتـاریـایـی بـود. آنـارشـیـسـت هـا و سـوسـیـال رولـوسـیـونـرهـای چـپ از

آغـاز بـر ضـد ایـن پـیـمـان بـودنـد، زیـرا آن را گـامـی خـطـرنـاک و خـیـانـت سـرنـوشـت سـاز بـلـشـویـک هـا بـه انـقـلاب

تـلـقـی مـی نـمـودنـد.

مـنـابـع بـررسـی

Arschinow, Peter: Geschichte der Machno-Bewegung(1918 – 21)(Berlin, Kramer, 1974).

Avrich, Paul: The Russian Anarchists (New Jersey, Princeton University Press, 1971).

Baynac, Jacques: La Terreur sous Lénine(1917-1924)(Paris, Le Sagittaire, 1975).

Berkman, Alexander: The Russian Tragedy(Montreal, Black Rose Books/Cienfugos Press, 1976).

Brunse, Niels og Nielsen, Hans-Jørgen: Oprøret i Kronstadt. Et dokumentarium om marts 1921(København, Rho

dos, 1973).

Carr, E.H.: The bolshevik revolution 1917 – 1923, vol.1-3(London, Macmillan, 1978).

Carr, E.H.: The Interregnum 1923 – 1924(London, Macmillan, 1978).

Fischer, Louis: The Life of Lenin(London, Weindenfeld & Nicolson, 1965).

Goldman, Emma: Anarchism and other Essays(New York, Dover, 1969).

Goldman, Emma: Living my Life(New York, Dover, 1970).

Goldman, Emma: My Disillusionment in Russia(New York, Crowell, 1970).

Goldman, Emma: Red Emma Speaks. Selected Writings and Speeches(New York, Vintage Books, 1972).

Gorter, Hermann: Ȍppet brev till kamrat Lenin. Et svar på Lenins broschyr: “Radikalismen – kommunismens barns

jukdom”(Göteborg, Arbetarpress, 1975).

Kollontaj, Alexandra: Arbetaroppositionen(Jönköping, Sth., Federativs, 1973).

Kropotkin, Peter: Selected writings on anarchism and revolution(London, M.I.T. Press, 1975).

Lenin, V.I., Collected Works, vol.25, 3.edi.(Mocow, Progress, 1977).

Makhno, Néstor: La Révolution russe en Ukraine 1918 – 21(Paris, Belfond, 1970).

Maximov, G.P.: The guillotine at worke: Twenty years of terror in Russis(data and documents)(Chicago, 1940).

Mett, Ida: The Kronstadt Uprising, 1921(UK, Books on Demand, 1973).

Pankratova, Anna: Fabrikräte in Russland(Frankfurt a.M., Fischer, 1976).

Rocker, Rudolf: Der Bankrott des russischen Staats-Kommunismus(Berlin, Underground Press, 1968).

Schapiro, Leonard: The Origin of Communist Autocracy: Political opposition in the Sovjet State(London, Mac millan, 1977).

Serge, Victor: L’an I de la révolution russe(Paris, Francois Maspero, 1971).

Trotsky, Leon: History of the Russian Revolution(UK, Penguin, 2017).

Trotsky, Leon: The Revolution betrayed. What is the Soviet Union and Where is it Going?, 1.edi.(Antwerp, Lee, 1936).

Volin: The Unknown Revolution 1917 – 21(Montreal, Black Rose Books, 1974).

قـیـام کـرونـشـتـات، جـنـبـش مـاخـنـوویـسـتی در شـوروی پـیـشـیـن / ١

تـوفـان آراز

شـعـارهــای کــل قــدرت بـه شــوراهـا[1]، نـه بـه احـزاب، شــوراهـای آزادمـبـیـن مــوضـوعـات مـرکـزی در انـتـقـادی هـسـتـنـد، کـه از ســوی حـرکـت هــای مـخـالـف از سـیـاسـت حـزب بـلـشـویـک در حـوالـی خـاتـمـۀ جـنـگ داخـلـی در روسـیـه2 بـه عـمـل مـی آمـد. تـحـت قـیـام کـرون اشـتـات مـشـهـور تــریـن و ازحـیـث سـیـاسـی آگـاه مـنـدتــریـن ایــن حــرکـت هــای مـخـالــف آشـکــارا بـرای سـومـیـن انـقـلاب، یـعـنـی انـقـلاب تـوده هـا بـرعـلـیـه دیـکـتـاتـوری حــزب فــراخـوان داده شــد. قــیـام کــرون اشـتــات صــراحـةً خـود را پــیـش قــراول(vanguard) ایــن سـومـیـن انـقـلاباعـلام نـمـود: ” ایـن جـا در کـرون اشـتـات سـنـگ بـنـای سـومـیـن انـقـلاب گـذارده شـده اسـت، کـه بـایـد واپـسـیـن زنـجـیـرهـای تـوده هـای کـارگـر را بـه گـسـلـد و راهـی نـو و گـسـتـرده بـه صـوب کـار خـلاقـانـه بـا روح سـوسـیـالـیـسـم را هـمـوار سـازد.(…) کـارگـران و دهـقـانـان بـه پـیـش مـی تـازنـد، آن هـا بـازنـمـی ایـسـتـنـد، آن هـا مـجـمـع قـانـون گـذاری و نـظـام بـورژوایـی آن را پـشـت سـر مـی نـهـنـد، هـمـان گـونـه کـه از دیـکـتـاتـوری حـزب کـمـونـیـسـت بـا چِـکـا[3] و سـرمـایـه داری دولـتـیـش، کـه خـود را بـه مـانـنـد حـلـقـۀ طـنـاب بـر گـردن تـوده هـای کـارگـر قـرار داده، و آن هـا را بـه خـفـه کـردن تـهـدیـد نـمـوده اسـت، فـاصـلـه مـی گـیـرنـد.

دگـرگـونـی ای کـه هـم ایـنـک درجـریـانـسـت، گـزیـنـش آن شـوراهـای آزادی را بـرای کـارگـران مـمـکــن مـی سـازد، کــه نـبـایــد تـحـت فــشـار هــیـچ حـزبـی کـار کـنـنـد، و اتـحـادیــه هـای صـنـفـی دو

لـتـی را بـه اتـحـادیـه هـای آزاد بـرای کـارگـران، دهـقـانـان و روشـنـفـکـران خـلاق مـبـدل مـی نـمـایـد. بـاتـون پـلـیـسـی فـرمـان روایـی مـطـلـق(autocracy) کـمـونـیـسـتـی سـرانـجـام شـکـسـتـه خـواهـد شـد.”4

و در اعـلامـیـۀ 7 ژانـویـه 1920 جـنـبـش تـوده ای مـاخـنـو بـزرگ تـریـن و سـیـاسـی تـریـن جـنـبـش هـای دهـقـانـی اوکـرایـن بـا خـصـلـت آنـارشـیـسـتـی خـطـاب بـه کـلـیـۀ دهـقـانـان و کـارگـران اوکـرایـن، کـه بـایـد تـوسـط تـلـگـراف، تـلـفـن یـا پـسـت در هـمـۀ دهـات، شـهـرهـا، مـنـا طـق و ایـالات اوکـرایـن پـخـش گـردد، و بـایـد در گـردهـم آیـی هـا در دهـات، کـارخـانـه هـا و کـار گـاه هـا خـوانـده شـود، گـفـتـه مـی شـد: ” بـرادران کـارگـر! ارتـش شـورشـی انـقـلابـی اوکـرایـن( مـا خـنـوویـسـت هـا ) در اعـتـراض بـه سـرکـوبـی کـارگـران و دهـقـانـان بـه وسـیـلـۀ مـقـامـات بـورژوامـلاکـیـن از یـک طـرف و دیـکـتـاتـوری بـلـشـویـکـی کـمـونـیـسـتـی از طـرف دیـگـر پـدیـد آمـده اسـت. ارتـش شـورشـی مـاخـنـو اهـداف پـیـکـار بـرای آزادسـازی کـامـل خـلـق زحـمـتـکـش سـرتـاسـر اوکـرایـن از زیـر یـوغ ایـن یـا آن قـدرت و خـلـق یـک نـظـام شـورایـی سـوسـیـالـیـسـتی حـقـیـقـی را بـرگـزیـده، و در چـنـد جـبـهـه درجـهـت نـیـل بـه ایـن اهـداف و درحـال حـاضـر بـرای بـه پـایـان رسـا نـدن جـنـگ عـلـیـه ارتـش [ آنـتـون] دنـیـکـیـن([Anton](Denikin[ 1947- 1872] نـسـتـوهـانـه سـتـیـز یـده، و درجـریـان آن مـنـطـقـه ای از پـس مـنـطـقـۀ دیـگـر را از هـر نـوع قـدرت زورگـویـانـه و هـر نـوع تـشـکـیـلات اجـبـاری رهـانـیـده اسـت.”5

و جـلـوتـر در نـکـتـۀ 4 اعـلامـیـه پـس از ذکـر مـطـالـبـۀ انـتـقـال اراضـی مـلاکـیـن بـه دهـقـانـان و کـار خـانـه هـا بـه کـارگـران تـوسـط اتـحـادیـه هـای صـنـفـی گـفـتـه مـی شـد: ” بـه کـلـیـۀ سـازمـان هـای کـار گـری و دهـقـانـی پـیـشـنـهـاد مـی گـردد، کـه کـار ایـجـاد شـوراهـای آزاد کـارگـری و دهـقـانـی را بـیـآ غـازنـد. ایـن شـوراهـا بـایـد خـالـصـاً دربـرگـیـرنـدۀ کـارگـرانـی بـاشـنـد، کـه در نـوعـی کـار ضـروری بـرای اقـتـصـاد مـلـی انـبـازنـد. نـمـایـنـدگـان سـازمـان هـای سـیـاسـی دارای هـیـچ مـکـانـی در شـورا هـای کـارگـری و دهـقـانـی نـبـاشـنـد، زیـرا بـا انـبـازی آن هـا ایـن شـوراهـا بـه شـوراهـای نـمـایـنـدگـان حـزب تـغـیـیـر شـکـل خـواهـنـد یـافـت، امـری کـه تـنـهـا مـی تـوانـد بـه نـاپـدیـدی سـیـسـتـم شـورایـی مـنـجـر گـردد.”6

وجـه اشـتـراک ایـن جـنـبـش هـا بـی اعـتـمـادی شـدیـد بـه شـیـوۀ حـزب بـلـشـویـک بـرای مـتـحـقـق سـاخـتـن سـوسـیـالـیـسـم بـود. مـطـالـبـات آنـارشـیـسـتـی دربـارۀ شـوراهـا و ارگـان هـای کـارگـری و دهـقـانـی آزاد از نـفـوذ حـزب و دولـت در اصـل اعـتـراض اسـاسـی بـه سـیـاسـتِ بـه تـعـریـف شـان سـیـاسـت ابـزارسـازی ای بـود، کـه بـه وسـیـلـۀ حـزب بـلـشـویـک درقـبـال ابـتـکـارات و ارگـان هـای پـایـه ای بـه کـار گـرفـتـه شـده، در واقـع بـه مـعـنـای نـاتـوان کـردن ایـن هـا بـود. انـتـقـاد از بـوروکـراتـیـزاسـیـون، از درآوردن قـدرت در انـحـصـار حـزب، از سـرکـوب سـیـاسـی تـوده هـای کـارگـر و از سـمـت هـای سـوسـیـالـیـسـتـی مـتـفـاوت بـا سـمـت مـطـلـوب حـزب در حـرکـت هـای مـخـالـف چـشـم گـیـر بـودنـد. ” سـرنـگـونـی رژیـم کـمـیـسـرهـا ، حـذف ادارات سـیـاسـیازجـمـلـۀ مـطـالـبـات کــرون اشـتـات را تـشـکـیـل مـی دادنـد. در نـکـتـۀ 5 اعـلامـیـۀ مـاخـنـو گـفـتـه مـی شـد، کـه مـوجـودیـت چِـکـا، کـمـیـتـه هـای حـزبـی و سـایـر مـؤسـسـات مـقـامـاتـی زورگـو و انـضـبـاطـی در بـیـن دهـقـانـان و کـارگـران مـجـاز نـیـسـت.”7

قـیـام کـرونـشـتـات، جـنـبـش مـاخـنـوویـسـتی در شـوروی پـیـشـیـن / ٢

تـوفـان آراز

مـنـشـأ سـیـاسـی مـنـازعـۀ کـرونـشـتـات8

کـرون اشـتـات پـایـگـاه اصـلـی نـیـروی دریـایـی بـالـکـتـیـک در 1921 بـود. از 25000 نـفـرات نـظـامـی مـسـتـقـر در آن نـزدیـک بـه نـیـمـی جـزو نـیـروی دریـایـی، مـابـقـی وابـسـتـه بـه پـادگـان بـود نـد. قـسـمـت اعـظـم شـهـرونـدان غـیـرنـظـامـی نـیـز بـه صـورت کـارمـنـدان یـا کـارگـران، ازجـمـلـه در کـارخـانـۀ کـشـتـی سـازی، یـا وابـسـتـه بـه پـادگـان نـیـروی دریـایـی و یـا بـه پـادگـان نـیـروی زمـیـنـی بـودنـد. بـقـیـۀ شـهـرونـدان از کـارگـران، دهـقـانـان، مـاهـی گـیـران، بـازرگـانـان خُـرد و کـارمـنـدان مـؤسـسـات دولـتـی تـشـکـیـل مـی یـافـتـنـد. نـیـروی دریـایـی رُل بـااهـمـیـتـی در وضـعـیـت هـای انـقـلابـی در روسـیـه ایـفـاء نـمـوده بـود. در 1901 دوایـر مـطـالـعـۀ مـسـائـل سـیـاسـی و ادبـیـات غـیـر قـانـونـی تـرتـیـب داده شـده بـودنـد. در 1917 سـربـازان و کـارگـران کـرون اشـتـات در شـمـار اولـیـن بـخـش هـای رادیـکـالـیـزه شـدۀ تـوده هـای روسـیـه بـودنـد. در مـه 1917 شـورای کـرون اشـتـات، کـه بـرخـلاف اکـثـر شـوراهـای دیـگـر در آن نـقـطـه زمـانـی تـحـت تـسـلـط گـروه هـای سـوسـیـالـیـسـتـی را دیـکـال، یـعـنـی بـلـشـویـک هـا، سـوسـیـال رولـوسـیـونـرهـای چـپ و آنـارشـیـسـت هـا قـرار داشـت، مـو ضـع رادیـکـال درقـبـال وضـعـیـت قـدرت دوگـانـه بـا خـودداری از بـه رسـمـیـت شـنـاخـتـن دولـت مـو قـت اتـخـاذ، و خـود را یـگـانـه قـدرت در شـهـراعـلام نـمـوده بـود. و در سـرتـاسـر روی دادهـای انـقـلابـی در 1917 اهـالـی کـرون اشـتـات پـشـتـیـبـانـان مـطـمـئـن و فـعـال مـبـارزات طـبـقـاتـی در پـتـروگـراد بـودنـد. در جـریـان قـیـام عـلـیـه دولـت مـوقـت در ژوئـیـه 1917 12000 سـربـاز و کـار گـر از کـرون اشـتـات بـه مـقـصـود پـشـتـیـبـانـی قـیـام بـه سـوی پـتـروگـراد بـه حـرکـت درآمـده بـودنـد، و در یـورش بـه کـاخ زمـسـتـانـی در جـریـان انـقـلاب اکـتـبـر نـیـز کـرون اشـتـات شـرکـت فـعـالانـه داشـت.

دلـیـل رادیـکـال بـودن سـنـتـی کـرون اشـتـات بـخـشـاً نـزدیـکـی جـغـرافـیـایـی و سـیـاسـی پـتـروگــر

اد بـه آن بـود. مـضـاف بـر ایـن سـربـازان کـرون اشـتـات غـالـبـاً از صـلاحـیـت دارتـریـن و آمـوزش دیـده تـریـن اقـشـار کـارگـری بـه خـدمـت گـرفـتـه شـده بـه حـسـاب مـی آمـدنـد. وانـگـهـی آنـان بـر حـسـب طـبـیـعـت خـدمـت شـان اغـلـب بـا روابـط اجـتـمـاعـی خـارجـی تـمـاس داشـتـنـد.

شـعـار کـرون اشـتـات در جـریـان شـرکـت آن در دگـرگـونـی هـای انـقـلابـی در 1917، کـل قـدرت بـه شـوراهـای مـحـلـی، مـشـخـصـاً دارای سـمـت مـتـفـاوتـی بـا سـمـت بـلـشـویـکـی بـود. و او لـیـن مـخـالـفـت هـای جـدی بـیـن پـایـگـاه نـیـروی دریـایـی و دولـت بـلـشـویـکـی نـیـز در زمـسـتـان 1918 بـر سـر سـازمـان دهـی سـانـتـرالـیـسـتـی و بـوروکـراتـیـک نـیـروی دریـایـی و نـیـز بـه عـلـت بـه امـضـاء رسـیـدن پـیـمـان صـلـح بـرسـت لـیـتـوفـسـک“(Brest – Litovsk)9 پـدیـد آمـد.

طـی زمـسـتـان 1918 نـیـروی دریـایـی بـازسـازمـان دهـی گـشـت. در فـوریـه دولـت حـکـم انـحـلال نـیـروی دریـایـی پـیـشـیـن را صـادر نـمـود. سـربـازان نـیـروی مـذکـور بـه صـورت فـردی مـجـاز بـه امـضـاء قـرارداد ادامـۀ خـدمـت بـودنـد. ایـن امـر عـلـی رغـم وعـدۀ حـقـوق نـسـبـةً بـالا مـخـا لـفـت سـاز شـده، از سـوی سـربـازان نـیـروی دریـایـی کـوشـش دولـت درجـهـت تـفـرقـه افـکـنـی در بـلـوک انـقـلابـی تـلـقـی گـردیـد. در کـنـگـرۀ سـرتـاسـری مـلـوانـان روسـیـه، بـرگـذار شـده بـلافـاصـلـه پـس از انـقـلاب اکـتـبـر در 1917، تـصـمـیـم حـفـظ نـیـروی دریـایـی بـه صـورت واحـد انـقـلابـی مـبـارز اتـخـاذ گـشـت. سـربـازان نـیـروی دریـایـی از پـذیـرش حـکـم فـوریـه 1918 دولـت سـربـاز زدنـد، و وضـعـیـت بـه انـدازه ای حـاد شـد، کـه دولـت یـک مـهـلـت 24 سـاعـتـه بـه سـربـازان نـیـروی دریـایـی بـرای اطـاعـت از حـکـم صـادر شـده تـعـیـیـن، و تـهـدیـد نـمـود کـه درصـورت ادامـۀ نـافـرمـانـی تـحـویـل مــواد غـذایـی بـه آنـان مـتـوقـف خـواهــد گـردیـد. آن گـاه در مـارس کـمـیـتـۀ مـرکـزی(tsentrobalt) بـرگـزیـدۀ نـیـروی دریـایـی مـنـحـل، و عـمـل کـردهـای آن بـه شـورایـی از کـمـیـسـرهـای بـرگـزیـدۀ دولـت واگـذار شـد. تـا جـایـی کـه بـه بـازسـازمـان دهـی هـیـئـت افـسـران مـربـوط مـی گـردد، وظـایـف ایـن هـیـئـت در هـمـۀ سـطـوح تـحـت الـشـعـاع ادارات سـیـاسـی مـرکـب از کـمـیـسـرهـای سـیـاسـی بـرگـزیـدۀ دولـت قـرار داده شـد، کـه ازلـحـاظ تـکـنـیـک نـظـامـی مـتـکـی بـر افـسـران تـزاری پـیـشـیـن بـه عـنـوان مـتـخـصـصـیـن نـظـامـی بـودنـد. هـم چـنـیـن ارگـان هـای پـایـه ای مـثـلاً کـمـیـتـه هـای کـشـتـی هـا حـذف گـردیـدنـد.

مـخـالــفـت بــا حـذف دمـوکــراسـی پـایــه ای در نـیــروی دریــایـی بـا مـخـالـفـت بــا پـیـمـان صـلـح

بـرسـت لـیـتـوفـسـکمـرتـبـط گـشـت. بـسـیـاری از سـربـازان پـشـتـیـبـانـی شـان از اُپـوزیـسـیـون عـلـیـه پـیـمـان را اعـلان داشـتـنـد. در آوریـل 1918 کـارکـنـان بـخـشـی از کـشـتـی هـای نـیـروی دریـا یـی بـا صـدور تـصـویـبـنـامـه ای بـه حـمـلـۀ شـدیـد بـه دولـت بـا ایـن ادعـا پـرداخـتـنـد، کـه دولـت بـا انـحـلال نـیـروی دریـایـی درصـدد جـلـب رضـایـت خـاطـر امـپـریـالـیـسـم آلـمـان بـود. شـمـاری سـربـاز نـیـروی دریـایـی در قـیـام سـوسـیـال رولـوسـیـونـرهـای چـپ در ژوئـیـه 1918، کـه ازجـمـلـه در مـخـا لـفـت بـا پـیـمـان صـلـح بـرسـت لـیـتـوفـسـکروی داد، شـرکـت جـسـتـنـد. در اکـتـبـر هـمـان سـال در یـک جـلـسـۀ تـوده ای در پـایـگـاه نـیـروی دریـایـی پـتـروگـراد تـصـمـیـم لـغـو پـیـمـان بـرسـت لـیـتـوفـسـکو مـقـاومـت دربـرابـر نـیـروهـای آلـمـانـی، کـه در آن نـقـطـه زمـانـی بـه مـوجـب پـیـمـان اوکـرایـن مـوطـن بـسـیـاری از سـربـازان را بـه اشـغـال خـود درآورده بـودنـد، بـه تـصـویـب رسـیـد. هـمـزمـان سـرکـوب آنـارشـیـسـت هـا و سـایـر گـروه بـنـدی هـای چـپ غـیـربـلـشـویـکـی بـه وسـیـلـۀ دولـت مـحـکـوم گـشـت. مـطـالـبـۀ گـزیـنـش آزادانـۀ شـوراهـا بـه پـیـش کـشـیـده شـد. بـا جـمـع آوری اجـبـاری گـنـدم دهـقـانـان ازطـریـق اِعـمـال زور مـخـالـفـت بـه عـمـل آمـد. وضـعـیـت تـا درجـه ای مـتـشـنـج گـردیــد کـه دولــت خـود را نــاگــزیــر از بــه کـار بـــردن نـیــروهـای نـظـامـی جـهـت بــه دسـت گــرفـتـن کـنـتـرل دیـد.

حـتـی در زنـدگـی شـهـرونـدان غـیـرنـظـامـی در آن نـقـطـه زمـانـی تـضـاد بـیـن ابـتـکـارات پـایـه ای و قـدرت دولـت مـرکـزی بـلـشـویـک هـا آشـکـار بـود. در کـرون اشـتـات در فـاصـلـه زمـانـی فـوریـه و اکـتـبـر 1917 یـک سـیـسـتـم خـودگـردانـی بـاشـمـول بـرقـرار گـشـتـه بـود. شـبـکـه ای از کـمـیـتـه هـای خـانـگـی، خـیـابـانـی و نـاحـیـه ای تـشـکـیـل یـافـتـه، ادارۀ امـور مـحـلـی را بـه دسـت خـود گـرفـتـه بـودنـد. هـم چـنـیـن اسـاس یـک نـیـروی نـظـامـی خـلـقـی را پـی ریـخـتـه بـودنـد. در آغـاز 1918 کـمـیـتـه هـا مـصـمـم بـه کـلـکـتـیـو کـردن مـنـازل و مـسـاکـن، لـغـو سـریـع مـالـکـیـت خـصـوصـی بـر اراضـی و امـلاک، تـقـسـیـم عـادلانـۀ مـسـاکـن وتـشـکـیـل کـمـیـتـه هـای تـعـمـیـر بـه مـقـصـود مـرتـب سـاخـتـن مـسـاکـن قـابـل تـعـمـیـر گـردیـدنـد. امـا بـلـشـویـک هـا در کـرون اشـتـات بـر ایـن بـودنـد، کـه چـنـیـن اقـدامـی تـنـهـا بـرطـبـق یـک بـرنـامـۀ مـرکـزی بـرای سـرتـاسـر روسـیـه تـحـقـق پـذیـر بـود. اعـضـاء حـزب مـوافـق بـا تـصـمـیـم کـمـیـتـه هـا بـه گـرایـش آنـارکـوسـنـدیـکـالـیـسـتـیمـتـهـم، و از حـزب اخـراج گـشـتـنـد. بـه رغـم مـخـالـفـت بـلـشـویـک هـا، درهـرحـال پـروژه بـه جـریـان گـذاشـتـه شـد. بـازتـقـسـیـم مـسـاکـن آغـاز گـردیـد، و کـمـیـتـه هـای بـخـش در شـهـرهـا تـعـمـیـرگـاه هـای مـورد نـظـرشـان را دایـر نـمـودنـد. امـا ادامـۀ اجـرای ایـن پـروژه بـه زودی بـا دخـالـت قـدرت مـرکـزی شـوروی مـتـوقـف شـد.10

امـر مـشـابـه صـادق درمـورد سـازمـان دهـی تـولـیـد درمـورد سـازمـان دهـی ارتـش نـیـز صـدق کـرد: بـا خـاتـمـۀ جـنـگ داخـلـی تـضـادهـای پـدیـدار دراثـر غـیـردمـوکـراتـیـک نـمـودن سـاخـتـارهـای تـشـکـیـلاتـی حـدّت یـافـتـنـد. از نـظـر بـسـیـاری از سـربـازان بـا تـضـعـیـف شـدت وضـعـیـت بـرونـی ضـرورت بـنـای سـانـتـرالـیـسـتـی و سـلـسـلـه مـراتـبـی ارتـش مـنـتـفـی بـود. در زمـسـتـان 21- 1920 انـبـوهـی از سـربـازان نـیـروی دریـایـی در بـالـتـیـک حـزب بـلـشـویـک را تـرک نـمـودنـد( تـنـهـا در ژانـویـه 1921 5000 نـفـر). بـاقـی مـانـدگـان در حـزب نـیـز یـک اُپـوزیـسـیـون نـیـروی دریـایـیتـشـکـیـل دادنـد، کـه هـمـخـط بـا اُپـوزیـسـیـون کـارگـری(Rabotjaja Oppozitsija) بـود. ایـنـان بـه مـخـالـفـت بـا بـه کـارگـرفـتـه شـدن مـتـخـصـصـیـن نـظـامـی تـزاری، بـا دسـتـگـاه بـوروکـراتـیـک و مـقـامـاتـی و بـا حـذف ارگـان هـای پـایـه ای بـرخـاسـتـنـد. در دومـیـن کـنـفـرانـس کـمـونـیـسـت هـا در نـیـروی دریـایـی بـالـتـیـک در 15 فـوریـه 1921 ” اُپـوزیـسـیـون نـیـروی دریـایـیاکـثـریـت آراء بـرای تـصـویـبـنـامـه ای را کـه طـالـب مـنـتـقـل گـشـتـن قـدرت از هـیـئـت رئـیـسـۀ سـیـاسـی(pubalt) و ادارات سـیـاسـی بـه کـمـیـتـه هـای مـحـلـی بـود، بـه دسـت آورد. و ایـن مـطـالـبـه ای مـیـانـه رو در مـقـایـسـه بـا مـطـالـبـۀ دیـرتـر جـنـبـش واحـد و غـیـربـلـشـویـکـی کـرون اشـتـات مـبـنـی بـر شـوراهـای آزادانـه و حـذف ادارات سـیـاسـی بـود.

مـنـازعـۀ پـدیـدار در مـارس 1921 11قـیـام بـا انـبـازی 15000 تـن، از آن هـا 2000 تـن غـیـرنـظـامـی تـولـیـد یـک تـکـامـل سـیـاسـی درازمـدت بـود. روشـن اسـت کـه خـاصـه تـوده هـای روسـیـه آمـوزش دیـده و بـه خـودسـازمـان دهـی و خـودفـعـال سـازی ازطـریـق پـروسـۀ انـقـلابـی خـوی گـرفـتـه بـه ضـدیـت بـا دیـکـتـاتـوری حـزب پـرداخـتـنـد، کـه مـی رفـت تـا حـقـوق کـسـب شـده از راه پـیـکـار و آمـوزش را از آنـان سـلـب نـمـایـد. در تـبـلـیـغـات بـلـشـویـکـی کـوشـیـده شـد تـا جـنـبـش کـرون اشـتـات بـه صـورت جـنـبـش مــردمـی نـاآگـاه و ازحـیـث سـیـاسـی ابـتـدایـی، دسـتـخـوش نـارضـایـتـی از گـرسـنـگـی و سـرمـا، بـدون فـهـم ضـرورت تـدابـیـر و اقـدامـات جـمـعـی و طـعـمـۀ سـهـل و سـادۀ تـوطـئـۀ مـحـیـلانـۀ سـفـیـدهـا( ضـدانـقـلابـیـون) جـلـوه داده شـود. در صـورتـی کـه بـسـیـج بـرای قـیـام در کـرون اشـتـات بـرضـد دیـکـتـاتـوری حـزب بـود، نـه کـمـبـود و تـنـگـنـای مـادی. کـسـی بـلـشـویـک هـا را بـه سـبـب سـازان ایـن کـمـبـود و تـنـگـنـا مـتـهـم نـمـی سـاخـت، بـلـکـه آن هـا را بـه سـرکـوبـی دمـوکـراسـی پـایـه ای بـیـان شـده در مـطـالـبـات اصـلـی شـورا هـای آزادانـه و ارگـان هـای آزادانـۀ کـارگـران و دهـقـانـان مـتـهـم مـی نـمـود. قـیـام کـرون اشـتـات بـیـش از آن کـه مـسـئـلـۀ گـرسـنـگـی و سـرمـا بـاشـد، مـسـئـلـۀ آن بـود کـه انـقـلاب صـرفـاً بـر سـر نـان نـیـسـت!

قـیـام دارای فـرجـام خـونـیـنـی بـود. بـلـشـویـک هـا شـهـر را ده روز مـتـمـادی بـه تـوپ بـسـتـنـد. شــمـار کـشـتـگـان بـه ده هـزار سـرزد. سـربـازان و مـلـوانـانـی کـه ایـسـتـادگـی را بـه تـسـلـیـم تـرجـیـح دادنـد، یـا در نـبـرد بـه قـتـل رسـیـدنـد، یـا پـس از افـتـادن بـه چـنـگ بـلـشـویـک هـا اعـدام شـدنـد.

%d هاوشێوەی ئەم بلۆگەرانە: