عملِ مستقیم – ۳

چهار شنبه 2 ژوئيه 2003

بخشِ سه‌یُ‌م از مقاله‌یِ عملِ مستقیم

آموزشِ کنارگذاشتنِ مالکیت

پنجاه سال پیش، در حدودِ ۱۸۴۸، جمهوری‌خواهان، که آن‌وقت هنوز عقیده‌یی داشتند، ناچار به اعتراف شدند که سیستمِ نماینده‌گی چه‌قدر متوهمانه، دروغ‌پرداز و ضعیف است، و در پیِ راه‌هایی بر آمدند که بر این عیب‌ها غلبه کنند. ریتینگهاوزن یکی از شیفته‌گانِ این سیستمِ سیاسی بود و برایِ پیش‌رفتِ انسان ضروری‌یَ‌ش می‌دانست؛ او مدعی شد که راهِ حلِ این مشکلات را در «نماینده‌گی‌یِ مستقیم» یافته است. از سویِ دیگر، پرودون نویدِ سندیکالیسم را داد، و مدعی شد فدرالیسمِ اقتصادی برتری‌یِ بی‌چونُ‌چرایی به این مفاهیمِ عقیمِ سیاسی دارد، و با ظهورَش همه‌یِ این‌ها کنار گذاشته خواهند شد. توسعه‌یِ سازمان‌هایِ کارگری به فدرالیسمِ اقتصادی، ضامنِ تشکیلِ سازمان‌هایِ صنفی برایِ انجامِ هر کارِ خاصِ لازم یا مفید خواهد بود؛ و از آن‌جا که دلیلِ (متوهمانه‌یِ) وجودِ دولت هم همین است، با شکل‌گیری‌یِ این اتحادیه‌ها، کارکردهایِ ستم‌کارانه و محدودکننده و مضرِ دولت نیز، که موجبِ بقایِ جامعه‌یِ سرمایه‌دارانه است، حذف خواهند شد.

اما برایِ امکان‌پذیرشدنِ این تغییر، نخست باید اقداماتِ مقدماتی‌یِ لازم، در همین جامعه‌یِ موجود، و توسطِ کسانی که قرار است درنهایت تغییر را صورت دهند انجام شود. انجامِ این کارهایِ مقدماتی وظیفه‌یِ طبقه‌یِ کارگر است. همان‌طور که ساختنِ ساختمان از پی می‌آغازد، این تغییرِ درونی هم، که شاملِ کنارگذاشتنِ عناصرِ سازنده‌یِ دنیایِ قدیم و به‌کارگرفتنِ روش‌هایِ دنیایِ جدید است را، باید از پایین شروع کرد. این‌جا دیگر درباره‌یِ دست‌یافتن به ریاستِ دولت، تغییرِ نظمِ داخلی‌یَ‌ش یا عوض‌کردنِ کارمندانَ‌ش صحبت نمی‌کنیم: خواستِ تغییرِ مکانیسمِ تولید است، رییسِ کارگاه و کارخانه باید کنار گذاشته شود، و به جایِ تولید برایِ سودی که امروز انجام می‌شود، تولید باید اشتراکی و برایِ همه‌گان باشد… نابودی‌یِ دولت هم نتیجه‌یِ منطقی‌یِ این تغییر خواهد بود.

کارِ سلبِ مالکیت آغاز شده، و در مبارزاتِ روزمره، علیهِ سرمایه‌داران و اربابانِ تولید، به پیش می‌رود؛ امتیازاتِ‌شان کم‌کم گرفته می‌شود، مشروعیتِ‌شان برایِ ره‌بری و سلطه به چالش کشیده می‌شود، و ادعایی که به بهانه‌یِ سرمایه‌گذاری رویِ محصولِ کارِ دیگران دارند دزدی شمرده می‌شود. بدین‌ترتیب، کم‌کم آماده می‌شویم که وقتی امکان‌پذیر شد، به‌کلی و برایِ همیشه از کارگاه بیرونِ‌شان اندازیم.

همه‌یِ این تلاش‌ها، که در درونِ سیستم و به طورِ روزمره انجام می‌شوند، عملِ مستقیم هستند. وقتی طبقه‌یِ کارگر قدرت و آگاهی‌یِ خود را رشد داد و آماده‌یِ تصرفِ سرمایه‌یِ سرمایه‌داران شد، آن هم عملِ مستقیم خواهد بود!

ولی اگر قرار است کارِ برچیده‌شدنِ دنیایِ استثمارگرِ قدیم به فرجام رسد، طبقه‌یِ کارگر باید با شرایطِ تحققِ نظمِ جدیدِ اجتماعی آشنا شده، و ظرفیت و اراده‌یِ برپایی‌یِ آن را به دست آورد: در مواجهه با مشکلاتِ پیشِ رو، باید صرفاً به تلاش‌هایِ مستقیمِ خود، و توانایی‌ها و داشته‌هایَ‌ش تکیه کند. باید چشمِ امیدِ خود را به وعده‌هایِ «واسطه»ها ببندند، چه، با فعالیتِ آنان، استثمار هیچ‌گاه از ریشه بر کنده نشده، و هربار، با شمایلی جدید، به زیستِ خود ادامه خواهد داد.

انقلاب حاصلِ کارِ روزمره است

چنان‌چه گفته شد، برایِ گشودنِ راه، باید مفاهیمِ محدودکننده و فرامینِ جامعه‌یِ گذشته را به ایده‌هایِ جدیدی جای‌گزین کرد، که ظرفیتِ اجرایِ خواسته‌هایِ‌مان را داشته باشند. تنها راهِ آموزشِ این اندیشه‌ها، اجرایِ سیستمی‌یِ روش‌هایِ عملِ مستقیم است. عملِ مستقیم، درحقیقت، اندیشه‌یِ ژرفِ خودگردانی و هم‌بسته‌گی‌یِ انسانی است، که با فعالیتِ عملی تشدید شده، منجر به رویش و واقعیت‌گرفتنِ ایده‌یِ جای‌گزینی‌یِ بی‌نظمی‌یِ موجودِ اجتماعی، با ساختاری می‌شود که کارگرِ تنها هم در آن جایِ خود را داشته باشد، و هر انسانی بتواند استعدادهایِ خود را آن‌گونه که می‌خواهد شکوفا سازد.

به یاری‌یِ عملیِ مستقیم، آماده‌سازی‌یِ زیربنایِ جامعه‌یِ آینده، کم‌ترین تداخلی با مبارزه‌یِ روزمره پیدا نمی‌کند. برتری‌یِ تاکتیکی‌یِ عملِ مستقیم، عمدتاً در انعطاف‌پذیری‌یِ بی‌نظیرَش نهفته است: سازمان‌هایی که فعالانه در کارهایِ عملی شرکت کنند، دیگر نیاز نیست معطلِ رسیدنِ زمانِ وقوعِ تغییراتِ بزرگِ اجتماعی بی‌کار بماند. این‌گونه سازمان‌ها در حال زنده‌گی می‌کنند، و از همه‌یِ امکاناتِ مبارزاتی‌یِ موجود بهره می‌گیرند؛ بدین‌ترتیب نه امروز فدایِ فردا می‌شود و نه فردا فدایِ امروز. می‌بینیم که عملِ مستقیم توانایی‌یِشگفت‌اَنگیزی در دستُ‌پنجه‌نرم‌کردنِ هم‌زمان با نیازهایِ امروز و آینده دارد؛ با این سازگاری‌یِ بالا در پیش‌بردِ دوسویه‌یِ کار، آرمانی که برایِ کوشیده می‌شود، نه بر واقعیت سایه می‌اَفکند، و نه در برابرِ مصالحِ روز موردِ غفلت واقع می‌شود، بل‌که هرچه‌درست‌تر تعریف شده، مشاهده‌پذیر و لمس‌کردنی می‌شود.

بنابراین سخن کسانی می‌گویند انقلابی‌هایِ معتقد به عملِ مستقیم «خوهانِ همه یا هیچ» هستند، سخنی احمقانه و نادرست است. البته درست است، آنان خواهانِ گرفتنِ همه‌چیز از بورژوازی اند! اما تا پیش از گردآمدنِ نیرویِ کافی برایِ انجامِ این کارِ بزرگِ سلبِ مالکیتِ عمومی هم، این‌طور نیست که به نمادهایِ خود دل خوش کنند و منتظرِ معجزه بنشینند، بل‌که از هر فرصتی برایِ پیش‌رفت‌هایِ جزئی استفاده می‌کنند. در حینِ هریک از این پیش‌رفت‌هایِ جزئی، امتیازاتِ سرمایه‌داران کمی محدودتر شده، و به نوبه‌یِ خود، راه برایِ خواست‌هایِ بزرگ‌ترِ بعدی باز می‌شود.

بنابراین، عملِ مستقیم، حیات‌گرفتن و به‌حرکت‌درآمدنِ روحِ انقلاب و مبارزه‌یِ طبقاتی است؛ عملِ مستقیم گسترشِ انقلابو مبارزه‌یِ طبقاتی از حوزه‌یِ نظری به میدانِ عمل و اجرا است؛ مبارزه‌یی طبقاتی است، که مطابقِ برنامه‌یِ روزمره انجام می‌شود، و یورشی بلندمدت و جریان‌دار به سرمایه‌داری است.

به همین خاطر است که سیاست‌مداران و «نماینده‌گان»، این تافته‌هایِ جدابافته و «اسقف»هایِ خودخوانده‌یِ دموکراسی، این‌قدر عملِ مستقیم را تحقیر می‌کنند. این «واسطه»ها عادت کرده بودند خود را سخن‌گویِ پرولتاریا تظاهر کنند؛ اکنون که طبقه‌یِ کارگر اعتنایی به دموکراسی نشان نمی‌دهد و راهِ خود را در حوزه‌یِ اقتصاد پیش گرفته، انتظارِ چه کارِ دیگری از آنان دارید؟

اگر بورژوازی نیز عملِ مستقیم را بیش از آن واسطه‌ها تحقیر می‌کند، این هم به همان خاطر است! اینان، اگر به صدا در آمده اند، به خاطرِ آن است که قدرت‌گرفتنِ روزمره‌یِ طبقه‌یِ کارگر از طریقِ عملِ مستقیم را، آغازِ نابودی‌یِ خود و شکستِ نظمِ قدیم می‌یابند. می‌دانند که اتکایِ طبقه‌یِ کارگر به منابعِ خود، و اصلاحِ کاملِ ذهنیتَ‌ش، ابتدایِ راهِ ساخته‌شدنِ جامعه‌یی کاملاً جدید است.

http://khushe.ir/maghale/

نووسەر: هه‌ژێن

هه‌رچه‌نده‌ من به‌ ویستی خۆم له‌دایك نه‌بووم، به‌ڵام ده‌موێت به‌ ویستی خۆم بژیم و به‌خۆم بیربکه‌مه‌وه‌، به‌خۆم بڕیار بده‌م و به‌ خۆم جێبه‌جێ بکه‌م. هه‌ر له‌ مناڵیمه‌وه‌ تا ئێستا نه‌فره‌تم له‌ زۆره‌ملی و چه‌پاندن هه‌بووه‌، هاوکات خه‌ونم به‌ دونیایه‌که‌وه‌ بینیوه‌، که‌ تێیدا له ‌بری فه‌رمانده‌ری و فه‌رمانبه‌ری؛ هاوه‌ڵێتی، له ‌بری ڕك و کینه‌؛ خۆشه‌ویستی، له‌ بری جه‌نگ و کوشتار؛ ئاره‌زوومه‌ندی ئاشتی و ئاوه‌دانی بووم و هه‌میشه‌ خه‌ونم به‌ ژیانێکی ئازاد له‌ باوه‌شی سروشتدا، له‌ جه‌نگه‌ڵه‌ چڕ و دوورده‌سته‌کان بینیوه‌. لای من جیاوازی باوکی زۆردار و مامۆستای داروه‌شێن و ئه‌شکه‌نجه‌ده‌ری زینادنه‌کان نییه‌ لای من جیاوازی سه‌رکرده‌ و شوان نییه‌، لای من جیاوازی پارته‌ راست و چه‌په‌کان نییه‌، هه‌رچه‌ندی ناو و ڕه‌نگ و پاگنده‌کانیان له‌ ڕوخساردا جیاواز بن herçende min be wîstî xom ledayk nebûm, bellam demwêt be wîstî xom bjîm û bexom bîrbkemewe, bexom birryar bdem û be xom cêbecê bkem. her le mnallîmewe ta êsta nefretim le zoremlî û çepandin hebuwe, hawkat xewnim be dunyayekewe bînîwe, ke têyda le brî fermanderî û fermanberî; hawellêtî, le brî rik û kîne; xoşewîstî, le brî ceng û kuştar; arezûmendî aştî û awedanî bûm û hemîşe xewnim be jyanêkî azad le baweşî sruştda, le cengelle çirr û dûrdestekan bînîwe. lay min cyawazî bawkî zordar û mamostay darweşên û eşkencederî zînadnekan nîye lay min cyawazî serkirde û şwan nîye, lay min cyawazî parte rast û çepekan nîye, herçendî naw û reng û pagindekanyan le ruxsarda cyawaz bin

%d هاوشێوەی ئەم بلۆگەرانە: