آنـارشـیـسـم در انـقـلاب روسـیّـه / ٥

تـوفـان آراز

٥

مـعـدوم سـاخـتـن آنـارشـیـسـت هـای شـهـری، مـتـشـکـل از گـروه هـای بـدون قـدرت کـوچـک، نـسـبـةً بـه سـهـولـت انـجـام گـرفـت، امـا مـقـابـلـه بـا آنـارشـیـسـت هـا در اوکـرایـن جـنـوبـی، آن جـا کـه مـاخـنـو دهـقـان یـک سـازمـان آنـارشـیـسـتـی نـیـرومـنـد ایـجـاد نـمـوده بـود، بـا دشـواری مـحـض روبـه رو گـرد یـد.

مـاخـنـو، فـرزنـد والـدیـن دهـقـانـی فـقـیـر، در سـنـیـن بـسـیـار جـوان در انـقـلاب 1905 شـرکـت جـسـتـه، آنـارشـیـسـم را پـذیـرفـتـه بـود. رژیـم تـزاری او را بـه مـرگ سـاخـتـه بـود، ولـی حـکـم لـغـو گـردیـده، او 8 سـال در زنـدان بـوتـیـرکـی، اکـثـر اوقـات در زنـجـیـر، حـبـس شـده بـود. زنـدان تـنـهـا مـدرسـۀ او بـود. یـکـی از روشـنـفـکـران آنـارشـیـسـت مـحـبـوس، آرشـیـنـوف، وی را آمـوزش سـیـاسـی داده بـود.

سـازمـان تـوده ای مـسـتـقـلانـۀ دهـقـانـان، کـه مـاخـنـو ابـتـکـار تـشـکـیـل آن را در زمـان کـوتـاهـی پـس از انـقـلاب اکـتـبـر بـه عـمـل آورده بـود، مـنـطـقـه ای بـا 7 مـیـلـیـون نـفـر جـمـعـیـت را زیـر پـو شـش خـود داشـت، و نـوعـی دایـره بـه درازای 280 و بـه پـهـنـای 250 کـیـلـومـتـر تـشـکـیـل مـی داد. آن از جـنـوب بـه دریـای آزوفـسـک در نـزدیـکـی بـنـدر بـردیـانـسـک مـنـتـهـی مـی گـردیـد. مـرکـز آن گـولـجـای پـولـجـه، شـهـری مـهـم بـا 20000 تـا 30000 نـفـر جـمـعـیـت بـود. ایـن مـنـطـقـه سـنـةً شـورشـی بـه شـمـار مـی رفـت، و در 1905 صـحـنـۀ نـاآرامـی هـای خـشـونـت بـاری گـردیـده بـود.

در سـال 1918 پـس از بـه امـضـاء رسـیـدن پـیـمـان صـلـح ” بـرسـت – لـیـتـوفـسـک”(Brest – Lito
vsk)8 بـیـن دولـتـیـن شـوروی، آلـمـان و مـتـحـدان ایـن، یـک رژیـم دسـت راسـتـی بـه غـایـت ارتـجـا عـی حـامـی مـلاکـیـن و مـنـافـع آنـان بـه وسـیـلـۀ نـیـروهـای اشـغـالـگـر آلـمـان و اطـریـش در اوکـرایـن، کـه بـه دنـبـال پـیـمـان مـذکـور بـه ایـن سـرزمـیـن وارد گـشـتـه بـودنـد، بـرقـرار شـد. رژیـم زمـیـنـی را کـه دهـقـانـان انـقـلابـی از چـنـگ مـلاکـیـن خـارج سـاخـتـه بـودنـد، بـه آن هـا بـازگـردانـد. کـارگـران رو سـتـایـی سـلاح بـر کـف بـه دفـاع از دسـتـآوردهـای شـان بـرخـاسـتـنـد، و سـتـیـزۀ آن هـا هـم بـر ضـد ارتـجـاع و هـم بـر ضـد کـمـیـسـرهـای زورگـوی بـلـشـویک بـود. روح روان ایـن قـیـام دهـقـانـی یـک مـجـری عـدالـت، نـوعـی رابـیـن هـود(Robin Hood) آنـارشـیـسـتـی، کـه دهـقـانـان ” پـدر” خـطـابـش مـی کـردنـد، مـاخـنـو، بـود. نـخـسـتـیـن عـمـل مـسـلـحـانـۀ او اشـغـال گـولـجـای پـولـجـه در اواسـط سـپـتـامـبـر 1918 بـود. آتـش بـس در 11 نـوامـبـر آن سـال مـنـتـج بـه عـقـب نـشـیـنـی نـیـروهـای اشـغـالـگـر آلـمـا نـی – اطـریـشـی گـردیـد، و فـرصـت بـی نـظـیـر دسـت یـابـی بـه اسـلـحـه و ذخـایـر را بـرای مـاخـنـو ایـجـاد کـرد.

در اوکـرایـن آزاد شـده اصـول کـمـونـیـسـم آزاد بـرای نـخـسـتـیـن بـار در تـاریـخ بـه کـار بـرده شـدنـد، و خـوداداری تـا حـدی کـه در شـرائـط جـنـگ داخـلـی امـکـان پـذیـر بـود، عـمـلـی گـشـت. رمـیـنـی کـه از مـلاکـیـن تـصـرف شـده بـود، بـه شـکـل اشـتـراکـی بـه وسـیـلـۀ دهـقـانـان گـرد آمــده در ” کـمـون هـا ” یـا ” شـوراهـای کـار آزاد” کـشـت و زرع گـردیـدنـد. از اصـول بـرابـری و بـرادری پـی روی بـه عـمـل آمـد. هـمـه – مـردان و زنـان – مـی بـایـد بـه قـدر تـوانـایـی شـان کـار کـنـنـد. مـسـئـولـیـن ادارۀ امـور بـه طـور مـوقـت بـرگـزیـده مـی شـدنـد.

هـر شـورا تـنـهـا وظـیـفـۀ مـجـری سـاخـتـن ارادۀ دهـقـانـان در مـنـطـقـۀ مـحـلـی را عـهـده دار بـود. واحـدهـای تـولـیـدی بـه صـورت فـدراتـیـو در مـنـاطـق و مـنـاطـق نـیـز در ایـالات بـه هـم مـی پـیـوسـتـنـد. شـوراهـا جـزء یـک سـیـسـتـم اقـتـصـادی مـنـسـجـم مـبـتـنـی بـر بـرابـری اجـتـمـاعـی گـردا نـده شـدنـد. آن هـا مـی بـایـد بـه طـور کـامـل مـسـتـقـل از هـر حـزب سـیـاسـی بـاشـنـد. هـیـچ سـیـاسـت مـداری نـمـی بـایـد در پـنـاه قـدرت شـوروی اراده اش را بـه آن هـا دیـکـتـه کـنـد. اعـضـاء مـی بـایـد کـارگـران واقـعـی و مـنـحـصـراً در خـدمـت مـنـافـع تـوده هـای کـارگـر بـاشـنـد.

هـنـگـامـی کـه پـارتـیـزان هـای مـاخـنـوویـسـتـی داخـل مـنـطـقـه ای مـی گـردیـدنـد، پـلاکـات هـایـی بـه دیـوارهـا مـی چـسـبـانـدنـد، کـه روی شـان نـوشـتـه بـود: ” آزادی دهـقـانـان و کـارگـران مـتـعـلـق بـه خـود آنـان اسـت، و نـبـایـد مـحـدود گـردانـده شـود. بـر دهـقـانـان و کـارگـران اسـت کـه خـود عـمـل کـنـنـد، خـود را سـازمـان دهـنـد، و در کـلـیـۀ زمـیـنـه هـای زنـدگـی بـا یـکـدیـگـر مـوافـق بـاشـنـد، بـه صـورتـی کـه آن هـا خـود درسـت تـشـخـیـص مـی دهـنـد، و بـه صـورتـی کـه آن هـا خـود مـی خـواهـنـد (…). مـاخـنـوویـسـت هـا تـنـهـا مـی تـوانـنـد یـاوران آن هـا بـاشـنـد، بـه آن هـا ایـن یـا آن انـدرز را بـه دهـنـد و یـا اشـاره را بـه کـنـنـد (…). ولـی آن هـا نـمـی تـوانـنـد و نـمـی خـواهـنـد در هـیـچ مـوردی ادارۀ شـان کـنـنـد.”

زمـانـی کـه مـردان مـاخـنـو دیـرتـر، در پـائـیـز 1920، مـایـل بـه یـک تـوافـق کـوتـه مـدت بـا دو لـت شـوروی بـودنـد، اصـرار داشـتـنـد ایـن ضـمـیـمـه نـیـز جـزء مـوافـقـتـنـامـه گـردد: ” در مـنـطـقـه ای کـه مـاخـنـوویـسـت هـا عـمـل خـواهـنـد کـرد، جـمـعـیـت کـارگـری و دهـقـانـی بـایـد مـؤسـسـات آزادشـان بـرای خـوداداری اقـتـصـادی و سـیـاسـی را دائـر سـازنـد. ایـن مـؤسـسـات بـایـد مـسـتـقـل و – از طـریـق قـرارهـا – بـه شـکـل فـدراتـیـو بـا ارگـان هـای اداری جـمـهـوری شـوروی مـرتـبـط گـردنـد.” بـلـشـویـک هـای مـذاکـره کـنـنـدۀ مـتـحـیـر ایـن ضـمـیـمـه را بــه اطـلاع مـسـکـو رسـانــدنـد، کـه آن جـا مـسـلـمـاً بــه صـورت ” مـطـلـقـاً غـیـرقـابـل قـبـول” رد شـد.

یـکـی از جـوانـب نـسـبـةً ضـعـیـف جـنـبـش مـاخـنـو ایـن بـود، کـه جـنـبـش دارای روشـنـفـکـران آنـارشـیـسـت کـافـی نـبـود. آن از بـیـرون از کـمـک هـایـی، حـداقـل در بـعـضـی مـواقـع، بـرخـوردار گـردیـد، در وهـلـۀ نـخـسـت از خـارکـوف و کـورسـک، از آنـارشـیـسـت هـایـی کـه در پـایـان 1918 بـه تـرغـیـب ولـیـن در سـازمـان نـابـات(Nabat) بـه هـم دسـت اتـحـاد داده بـودنـد. آن هـا در آوریـل 1919 کـنـگـره ای بـرگـذار و خـود را ” مـطـلـقـاً مـخـالـف هـر نـوع شـرکـت در شـوراهـا، کـه بـه ارگـان هـای خـالـصـاً سـیـاسـی بـه شـکـل مـقـامـاتـی، مـرکـزگـرا و دولـتـی تـبـدیـل گـردیـده انـد”، اعـلان کـردنـد. ایـن اعـلانـیـه از سـوی بـلـشـویـک هـا یـک اعـلان جـنـگ اسـتـنـبـاط شـد، و نـابـات مـجـبـور از مـتـوقـف سـاخـتـن فـعـالـیـت هـایـش گـشـت. در ژوئـیـه سـال مـزبـور ولـیـن مـوفـق بـه رسـانـدن خـود بـه قـرارگـاه اصـلـی مـاخـنـو شـد. او بـه اتـفـاق آرشـیـنـوف مـسـئـولـیـت شـعـبـات فـرهـنـگـی و تـعـلـیـمـی جـنـبـش مـاخـنـوویـسـتـی را عـهـده دار گـردیـدنـد. ولـیـن سـرپـرسـتـی یـکـی از کـنـگـره هـای جـنـبـش، بـرگـذار شـده در اکـتـبـر سـال مـذکـور در آلـکـسـانـدروفـسـک را داشـت. در آن کـنـگـره تـزهـای اصـلـی تـنـویـر کـنـنـدۀ نـظـریـۀ ” شـوراهـای آزاد” بـه تـصـویـب رسـیـدنـد. کـنـگـره هـم شـامـل نـمـایـنـدگـان دهـقـانـان و هـم نـمـایـنـدگـان پـارتـیـزان هـا بـود. تـشـکـیـلات غـیـرنـظـامـی مـنـشـعـب از یـک ارتـش شـورشـی دهـقـانـان بـه رهـبـری مـاخـنـو بـود، کـه راهـکـار چـریـکـی را بـه کـار مـی بـرد. ایـن ارتـش بـه صـورت قـابـل تـوجـهـی سـیـار، قـادر بـه طـی یـک صـد کـیـلـومـتـر راه در روز، بـخـشـاً بـه مـدد سـواره نـظـام خـود، بـخـشـاً در سـایـۀ ورزیـدگـی پـیـاده نـظـام کـه تـوانـایـی جـابـه جـایـی خـود بـا گـاری هـای اسـب کـش مـنـاسـب را داشـت، بـود. ارتـش بـه صـورت آنـارشـیـسـتـی بـر اسـاس داوطـلـبـی و گـز یـنـش آزاد، بـی تـفـاوت بـه درجـه و بـر پـایـۀ انـضـبـاط آزادانـۀ پـذیـرفـتـه شـده سـازمـان دهـی گـردیـده بـود. مـقـررات ایـن آخـریـن مـورد حـاصـل کـار شـورای پـارتـیـزانـی و تـصـویـب شـده در مـجـامـع عـمـومـی بـوده، بـا دقـت از سـوی هـمـگـان مـراقـبـت مـی گـشـت.

نـیـروی آزاد مـاخـنـو دردسـرهـای فـراوانـی بـرای ارتـش هـای مـداخـلـه گـر تـولـیـد نـمـود. تـا جـا یـی کـه بـه واحـدهـای گـاردیـسـت سـرخ بـلـشـویـک هـا مـربـوط مـی گـردد، آن هـا چـنـدان مـؤثـر نـبـود نـد. آن هـا تـنـهـا در طـول خـطـوط آهـن بـدون دوری جـسـتـن از قـطـارهـای زره پـوش شـان مـی سـتـیـزیـدنـد، بـا اولـیـن شـکـسـت عـقـب مـی نـشـسـتـنـد، و اغـلـب از حـمـل سـربـازان شـان امـتـنـاع مـی نـمـودنـد. از آن جـا کـه بـلـشـویـک هـا بـه دهـقـانـان اعـتـمـاد نـداشـتـنـد، از پـخـش اسـلـحـه بـیـن آن هـا خـودداری مـی کـردنـد، و دهـقـانـان مـنـفـرد شـده در روسـتـاهـای شـان بـه آسـانـی مـی تـوانـسـتـنـد در چـنـگ ضـدانـقـلابـیـون گــرفـتـار آیـنـد. آرشـیــنـوف، مــورخ جـنـبـش مـاخـنـوویــسـتـی، مـی نــویــسـد: ” افـتـخـار مـعـدوم شـدن ارتـش ضـدانـقـلابـی [ آنـتـون] دنـیـکـیـن(Denikin)[Anton][1947- 1872] در پـائـیـز 1919 بـیـش از هـمـه زیـبـنـدۀ شـورشـیـان آنـارشـیـسـت مـی بـاشـد.”

از آن جـا کـه مـاخـنـو از قـرار دادن ارتـش خـود تـحـت اطـاعـت رهـبـر ارتـش سـرخ، تـرو تـسـکـی، سـربـاز مـی زد، تـروتـسـکـی مـضـروب سـاخـتـن جـنـبـش شـورشـیـان را ضـروری تـشـخـیـص داد. او در 4 ژوئـن 1919 دسـتـور قـدغـن شـدن کـنگـرۀ آیـنـدۀ مـاخـنـوویـسـت هـا را صـادر کـرد. آن هـا بـه شـورش بـر ضـد قـدرت شـوروی در اوکـرایـن مـتـهـم گـشـتـنـد، و تـروتـسـکـی بـه هـر نـوع شـرکـت در کـنـگــره مُـهــر ” بـالاتــریـن خـیـانـت” را زد، و فــرمـان دسـتـگـیـری نـمـایـنـد گـان را داد. تـروتـسـکـی اسـلـوبـی بـه کـار بـسـت کـه 18 سـال بـعـد اسـتـالـیـنـیـسـت هـای اسـپـانـیـایـی از آن بـر ضـد دسـتـجـات آنـارشـیـسـتـی تـقـلـیـد نـمـودنـد، و آن اسـلـوب ایـن کـه تـروتـسـکـی بـرخـلاف تـعـهـد دولـت بـلـشـویـکـی مـبـنـی بـر امـداد تـسـلـیـحـاتـی بـرطـبـق تـوافـقـنـامـه بـا مـاخـنـوویـسـت هـا از گـذار دن اسـلـحـه در اخـتـیـار پـارتـیـزان هـای مـاخـنـو سـرگـرم چـالـش عـلـیـه ارتـش ضـدانـقـلاب خـودداری نـمــود، و سـپــس مـحـیـلانـه پــارتـیــزان هــا را کـه بــه عــلـت کـمـبـود اسـلـحـه دچـار شـکــسـت گـردیــدنــد، بــه ” خـیـانـت” در نـتـیـجـۀ شـکـسـت طـلـبـی عـمـدی در جـنـگ عـلـیـه نـیـروهـای سـفـیـد مـتـهـم سـاخـت!

آن دو ارتـش، مـاخـنـوویـسـتـی و بـلـشـویـکـی، بـا تـشـخـیـص ضـرورت عـمـلـکـرد مـشـتـرکـانـه در نـتـیـجـۀ افـزوده شـدن بـه ابـعـاد خـطـر نـظـامـی ضـدانـقـلاب چـنـد بـار دیـگـر بـا یـکـدیـگـر بـه تـوافـق رسـیـده بـودنـد؛ یـک بـار در مـارس 1919 بـر ضـد دنـیـکـیـن و بـارهـای بـعـد در تـابـسـتـان و پـائـیـز 1920 تـحـت هـنـایـش تـهـدیــد نـیـروهـای سـفـیـد ژنـرال پـیـوتــر نـیـکـولایـویـچ ورانـگــل(Pjotr Nikolajevitj Wrangel)(1928- 1878)، کـه مـاخـنـو سـرانـجـام مـعـدوم شـان سـاخـت. ولـی بـه مـحـض مـنـتـفـی گـردیـدن خـطـر، ارتـش سـرخ بـنـای عـمـلـیـات نـظـامـی بـر ضـد پـارتـیـزان هـای مـقـا وم مـاخـنـو را گـذاشـت.

در خـاتـمـۀ نـوامـبـر 1920 بـلـشـویـک هـا دامـی نـهـادنـد. آن هـا افـسـران ارتـش مـاخـنـوویـسـتـی در کـریـمـه را بـرای شـرکـت در شـورای نـظـامـی دعـوت نـمـودنـد. بـه مـجـرد رسـیـدن افـسـران، آن هـا بـه دسـت پـلـیـس سـیـاسـی بــلـشـویـک هــا چِـکـا( اخـتـصـارِ کـمـیـسـیـون ویـژه) ( Cherzvychainaja  Komissija (CHEKA)) دسـتـگـیـر و اعـدام گـردیـدنـد. هـمـزمـان یـک تـهـاجـم مـنـظـم بـه گـولـجـا پـو لـجـه بـه عـمـل آمـد. چـالـش بـیـن ” آنـارشـیـسـت هـا ” و ” مـقـامـاتـی هـا ” – چـالـشـی کـه تـدریـجـاً نـا بـرابـر و نـابـرابـرتـر گـردیـد – نُـه مـاه دوام داشـت. سـرانـجـام مـاخـنـو در مـقـابـل نـیـروهـای کـثـیـر الـعـده، بـرتـر و تـا بـه دنـدان مـسـلـح بـلـشـویـکـی نـاچـار از مـتـوقـف سـاخـتـن چـالـش گـردیـد. او تـو فـیـق فـرار بـه رومـانـی در اوت 1921 و از آن جـا بـه پـاریـس را یـافـتـه، در آن جـا دچـار نـیـاز و بـیـمـاری درگـذشـت. بـا واژه هـای آرشـیـنـوف: ایـن چـنـیـن بـود پـایـان حـمـاسـۀ مـاخـنـوویـسـتـی(makh
novtsjina)، ایـن نـخـسـتـیـن نـمـونـۀ یـک جـنـبـش تـوده ای مـسـتـقـل انـسـان هـای کـارگـر، کـه هـم چـنـیـن بـایـد یـک مـنـبـع الـهـام آتـی بـرای کـارگـران دنـیـا بـاشـد.

نووسەر: هه‌ژێن

هه‌رچه‌نده‌ من به‌ ویستی خۆم له‌دایك نه‌بووم، به‌ڵام ده‌موێت به‌ ویستی خۆم بژیم و به‌خۆم بیربکه‌مه‌وه‌، به‌خۆم بڕیار بده‌م و به‌ خۆم جێبه‌جێ بکه‌م. هه‌ر له‌ مناڵیمه‌وه‌ تا ئێستا نه‌فره‌تم له‌ زۆره‌ملی و چه‌پاندن هه‌بووه‌، هاوکات خه‌ونم به‌ دونیایه‌که‌وه‌ بینیوه‌، که‌ تێیدا له ‌بری فه‌رمانده‌ری و فه‌رمانبه‌ری؛ هاوه‌ڵێتی، له ‌بری ڕك و کینه‌؛ خۆشه‌ویستی، له‌ بری جه‌نگ و کوشتار؛ ئاره‌زوومه‌ندی ئاشتی و ئاوه‌دانی بووم و هه‌میشه‌ خه‌ونم به‌ ژیانێکی ئازاد له‌ باوه‌شی سروشتدا، له‌ جه‌نگه‌ڵه‌ چڕ و دوورده‌سته‌کان بینیوه‌. لای من جیاوازی باوکی زۆردار و مامۆستای داروه‌شێن و ئه‌شکه‌نجه‌ده‌ری زینادنه‌کان نییه‌ لای من جیاوازی سه‌رکرده‌ و شوان نییه‌، لای من جیاوازی پارته‌ راست و چه‌په‌کان نییه‌، هه‌رچه‌ندی ناو و ڕه‌نگ و پاگنده‌کانیان له‌ ڕوخساردا جیاواز بن herçende min be wîstî xom ledayk nebûm, bellam demwêt be wîstî xom bjîm û bexom bîrbkemewe, bexom birryar bdem û be xom cêbecê bkem. her le mnallîmewe ta êsta nefretim le zoremlî û çepandin hebuwe, hawkat xewnim be dunyayekewe bînîwe, ke têyda le brî fermanderî û fermanberî; hawellêtî, le brî rik û kîne; xoşewîstî, le brî ceng û kuştar; arezûmendî aştî û awedanî bûm û hemîşe xewnim be jyanêkî azad le baweşî sruştda, le cengelle çirr û dûrdestekan bînîwe. lay min cyawazî bawkî zordar û mamostay darweşên û eşkencederî zînadnekan nîye lay min cyawazî serkirde û şwan nîye, lay min cyawazî parte rast û çepekan nîye, herçendî naw û reng û pagindekanyan le ruxsarda cyawaz bin

لێدوانێک بنووسە

ئەم ماڵپەڕە لە ئەکیسمێت بۆ کەمکردنەوەی هەرزە واڵە و سپام سوود دەگڕێ. فێربە چۆن زانیاری بۆچونەکانت ڕێکدەخرێت.